استغفار، از اسرار الهی
در این آیات بیان شده که راز بسیار مهم هستی همان استغفاری است که به دنبال آن غفران الهی، ارسال برکات بسیار آسمانی از جمله باران فراوان و امداد رسانی با مال و فرزند و بوستانها و نهرها است.
با نگاهی به آموزههای قرآن، این نکته مشخص میشود که خدای غفار به بندگان خویش تفضل کرده که امر استغفار را برای آنان قرار داده است. از همین رو همه پیامبران استغفار میکردند و مامور و مکلف به آن بودند.(ابراهیم، آیه 41؛ نوح، آیه 28؛ غافر، آیه 55؛ محمد، آیه 19)
در ارزش و اهمیت استغفار همین بس که حتی فرشتگان اصلی حامل عرش یعنی جبرائیل، مکائیل، اسرافیل و عزرائیل با همه کارگزاران در خدمت ایشان از فرشتگان حول العرش، افزون بر وظیفه ذاتی خویش که تسبیح همراه حمد است؛ مامور به استغفاربرای مومنان هستند.(شوری، آیه 5؛ غافر، آیه 7)
البته فرق فرشتگان با پیامبران و مومنان در استغفار به این است که آنان برای خود استغفار نمیکنند؛ زیرا پاک و معصوم ذاتی هستند(تحریم، آیه 6؛ انبیاء، آیه 27) و نیازی به آن نیست؛ اما پیامبران برای خود و مومنان استغفار میکنند.
پیامبران از آن سبب مامور و مکلف به استغفار برای خود هستند که طلب غفران نسبت به ذنوب است؛ ذنوب از ریشه ذنب به معنای دم و دنباله است. انسان هر کاری را که انجام میدهد ممکن است تبعات و پیامدهای منفیای را به دنبال داشته باشد؛ زیرا گاه شما عمل خیری را انجام میدهید که ممکن است، دنباله بدی برای دیگران داشته باشد؛ حتی جهاد مقدس نیز ممکن است قتلی را به دنبال داشته و این گونه ممکن است حس انتقام جویی را بر انگیزد؛ از همین روست که خدا پس از فتح مکه بیان میکند که این فتح عاملی برای رهایی پیامبر از تبعات منفی اعمال پیشین و پسین است که قبل و بعد از فتح مکه برای او ممکن است داشته باشد: ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید.(فتح، آیات 1 و 2)
بر طبق تعالیم قرآن، استغفار موجب رفع و دفع تبعات منفی عمل میشود؛ مثلا انسان در جایی سخنی به زبان میآورد که خیرخواهانه است، ولی از سوی دیگران برداشت منفی میشود؛ از همین رو، هنگام برخاستن یا پس از آن استغفار کردن موجب میشود تا تبعات و ذنوب منفی آن سخن یا حضور در آن مجلس، دفع و رفع شود؛ یعنی اگر کسی برداشت منفی کرد، برطرف شود که همان رفع است، یا آنکه اصلا اجازه داده نشود تا کسی برداشت منفی داشته باشد که همان دفع است.
البته اگر ذنب را به معنای متعارف گناه بدانیم، در این صورت استغفار پیامبران برای خودشان از مصادیق دفع گناه است تا در همان عصمت خویش بمانند و گرفتار گناهی نشود؛ ولی درباره مومنان به معنای هم دفع و هم رفع گناه خواهد بود.
به هر حال، بر اساس تعالیم قرآن، استغفار از اسرار الهی است که به انسانها داده شد تا این گونه نه تنها از گناه و یا پیامدهای منفی عمل حتی مثبت خویش در امان مانند، بلکه برای خود جلب منفعت کنند که در آیات سوره نوح به خوبی بیان شده است. بنابراین، استغفار موجب دفع و رفع مفسدت و جلب مصلحت و نعمتهای بسیار میشود.
آیتالله جوادی آملی میفرماید:استغفار یا برای دفع است یا برای رفع ، ما یک بهداشت داریم یک درمان. بهداشت برای این است که کسی مریض نشود و درمان برای این است که اگر کسی مریض شد سلامت خود را بازیابد.
علت استغفار اولیای الهی این است که استغفار میکنند تا بیماری به طرف آنها نرود و استغفار ما درمانی است؛ طلب مغفرت میکنیم تا مشکل ما حل شود.(جلسه درس اخلاق 11/9/95)
محمد فکری