kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۹۷۹۵
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۴
چه کسانی برای واگرایی هنرمندان از مفاهیم انقلابی تلاش می‌کنند؟- بخش پایانی

جدایی هنر از ارزش‌ها با پول آلوده و نفوذ فرهنگی

 

آرش فهیم
فرهنگ و هنر، روح جوامع هستند. اختلال در حیات فرهنگی یک کشور و یا آلوده نمودن آن، به مرگ فرهنگی خواهد انجامید.
پویایی و تحرک مردم یک سرزمین، شکوفایی استعدادهای آنها، امنیت داخلی و قدرت خارجی، توان اقتصادی و پیشرفت علمی و صنعتی‌شان نسبت تام و تمامی با اقتدار فرهنگی آن مردم دارد. به همین دلیل هم نخبگان و روشنفکران راستین در ایران، طی یک قرن اخیر که فرهنگ بومی و اصیل در این کشور در اثر حضور و رسوخ فرهنگ بیگانه دستخوش تهدید و تغییر قرار گرفته، همواره دغدغه حفظ استقلال و استعلای فرهنگ خودی را داشته‌اند.
خالقان محصولات فرهنگی و به ویژه هنرمندان، مهم‌ترین نقش را در اوج و افول فرهنگ یک کشور دارند. حال و هوای هنرمندان و انگیزه‌ها و علایقشان، به طور مستقیم بر همه اجزا و عناصر جامعه تأثیرگذار است. به همین دلیل هم تلاش برای واگرایی هنرمندان از مبناها و اصول اصیل فرهنگی کشور در مفاهیم انقلاب اسلامی متبلور شده‌اند، از سوی رهبر معظم انقلاب یک اقدام «شیطانی» توصیف شده است؛ چون این واگرایی، به مرگ روح اجتماعی در ایران منجر خواهد شد.
طی سه دهه اخیر، رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای کلیدواژه‌های مختلفی را برای تعبیر و تعریف تهدیدهای گوناگون فرهنگی به کار برده‌اند؛ تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، نفوذ فرهنگی، ولنگاری فرهنگی و... واگرایی هنرمندان از مفاهیم انقلابی نیز تازه‌ترین عبارت کلیدی در همین جهت است؛ یک تلاش شیطانی که باید توسط هنرمندان و ادیبان جوان و متعهد باطل شود.
اما نسبت واگرایی هنر از انقلاب با کلیدواژه‌های قبلی چیست؟ زمینه‌ها و عوامل موثر در واگرایی هنرمندان از مفاهیم انقلابی کدام است؟ چگونه می‌توان واگرایی را معکوس کرد و شرایطی را فراهم نمود که منجر به همراهی و همسویی هنرمندان با مفاهیم انقلابی گردد؟
چرا واگرایی؟
چه اتفاقاتی باعث شده تا رهبر معظم انقلاب در این وانفسا از تعبیر «واگرایی» برای تهدیدات فرهنگی امروز استفاده کنند؟ تفاوت این عبارت با کلیدواژه‌های دیگری چون تهاجم و نفوذ فرهنگی در چیست؟ این پرسش‌ها را با یک شاعر انقلابی درمیان گذاشتیم.
«رضا اسماعیلی»، شاعر و منتقد ادبی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «در واگرایی نوعی معنای پس رفت و قهقرا وجود دارد و دال بر این است که حوزه فرهنگی به جای اینکه به سمت رشد و شکوفایی برود دچار عقبگرد شده است. مفهوم واگرایی به تهاجم فرهنگی نیز بر می‌گردد چون در آن نوعی خودباختگی و از دست رفتن اعتماد به نفس نیز هست؛ یعنی به جای اینکه به ریشه‌ها و اصالت‌های فرهنگی توجه شود دنبال حرف‌های دیگران باشیم. یکی از نشانه‌هایش نیز پر شدن کتاب‌های ترجمه‌ای در بازار نشر است و به جای اینکه آثار و نوشته‌های شاعران و نویسندگان ما ترجمه شود، شاهد سیل کتاب‌های غربی در بازار کتاب هستیم.»
وی می‌افزاید: «عامل اصلی واگرایی فرهنگی، تعلل و انفعال نهادهای مسئول در این زمینه است، طوری که بسیاری از برنامه‌ها و رویدادهای فرهنگی تعطیل شده‌اند. اینکه نهادها و مسئولان فرهنگی کار نمی‌کنند و از زیر بار مسئولیت می‌گریزند یعنی واگرایی!»
اسماعیلی تصریح می‌کند: «باید به مسئولان تلنگر بزنیم تا از خواب خرگوشی بیدار شوند. در دیدارهایی که همراه نویسندگان و شاعران با رهبر معظم انقلاب داشته‌ایم، ایشان نیز بارها تأکید کرده‌اند که امید چندانی به نهادهای فرهنگی ندارند و چشم امیدشان به بچه‌های انقلاب است.»
نقش مدیران
در واگرایی هنرمندان از انقلاب
هر چند که نمی‌توان مسئولیت فردی هنرمندان را نسبت به جامعه نادیده گرفت و انکار کرد، اما بدون تردید نقش مدیران فرهنگی در سازمان‌دهی اهالی فرهنگ و هنر و زمینه‌‌سازی برای بروز ذوق آنها غیرقابل کتمان است. به همین خاطر نیز برخی از کارشناسان معتقدند که آنچه زمینه‌ساز تلاش‌های شیطانی برای «واگرایی هنر از مفاهیم انقلابی» می‌شود، اهمال کاری مسئولان فرهنگی است.
«مصطفی محدثی خراسانی» نویسنده و شاعر به گزارشگر کیهان می‌گوید: «بخشی از این مسئله به سیاست‌های فرهنگی برمی‌گردد. وقتی هنرمندان در چرخه بی‌رحم زندگی درگیر شوند و مشغول حاشیه‌هایی بشوند به مرور ممکن است تحت تأثیر جریان‌هایی قرار بگیرند و انگیزه‌ها و حس و حال انقلابی در وجودشان تقلیل پیدا کند. وقتی که هنرمند ما از جان‌مایه‌های پیش برنده حماسی و انقلابی تهی شود، این مسئله کم کم در هنرش هم خودش را نشان می‌دهد و منجر به واگرایی می‌شود. بنده بخش عمده این مسئله را نه حاصل کم شدن اعتقادات هنرمندان به این مسیر بلکه گرفتار شدنشان به مسائل حاشیه‌ای و معیشتی می‌دانم. البته نمی‌توان نقش سیاست‌های تهاجم فرهنگی در واگرایی هنرمندان از مفاهیم انقلاب را نادیده گرفت.
در این میان مراکزی مثل شهرستان ادب چون دارای سیاستگذاری و مسیر تعریف شده‌ای هستند، برای زنده نگه داشتن انگیزه انقلابی هنرمندان موفق بوده‌اند. ای کاش نظام فرهنگی ما با سیاست‌هایی حرکت کند تا مانع از تلاش‌های شیطانی برای واگرایی هنرمندان از انقلاب
شوند.»
پول‌های آلوده
در خدمت واگرایی هنر از انقلاب
سال‌هاست که در عرصه فرهنگ و هنر شاهد یک جریان خطرناک و تهدید‌کننده با عنوان «پول‌های آلوده» هستیم. پول‌های آلوده بیشتر در بخش خصوصی جریان دارد و توسط سرمایه‌دارها و فعالان اقتصادی و بعضا حتی اختلاس‌گرها با اهدافی چون پولشویی و حتی بهره‌بری سیاسی وارد عرصه فرهنگ و هنر می‌شود. پول‌های آلوده معمولا صرف تولید آثاری می‌شود که می‌توان آنها را مصداق «واگرایی هنر از مفاهیم انقلابی» دانست. همچنین این نوع پول‌ها موجب بی‌عدالتی و شکاف طبقاتی گسترده بین هنروران و خالقان آثار شده است و این نابرابری فاحش به واگرایی هنرمندان از انقلاب دامن می‌زند.
«محمد محمدی» کارشناس فرهنگی‌، یکی از اهداف ورود پول‌های آلوده به سینما، تئاتر، سریال‌های شبکه نمایش خانگی، موسیقی و... را نفوذ فرهنگی می‌داند، و به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: « اساساً همراه هر فرد نفوذی، یک کیف انگلیسی هم هست. در جریان ورود پول‌های آلوده به فرهنگ و هنر و به‌ویژه سریال‌های شبکه نمایش خانگی نیز، اصل برنامه، نفوذ فرهنگی است. بسیاری از سرمایه‌دارهای آلوده، تحت برنامه نفوذ فرهنگی وارد عرصه فرهنگ و هنر می‌شوند و حتی بعضی از آنها از برخی سفارتخانه‌های غربی دستور می‌گیرند؛ امر اقتصادی برای آنها یک اهرم برای نفوذ فرهنگی است. آنها حتی برای پیشبرد برنامه‌هایشان آدم می‌خرند و برخی از مدیران و خبرنگاران و... را خریده‌اند.»
وی با تأکید بر رسیدگی حضور قوه قضائیه، ادامه می‌دهد: « مسئولان وزارت ارشاد در دولت‌های یازدهم و دوازدهم باید از سوی دستگاه قضایی فراخوانده شده و پاسخ دهند که چرا زمینه را برای حضور صاحبان سرمایه‌های آلوده در تولید فیلم و سریال فراهم کردند؟! چون همه مسائل و اتفاقاتی که شرح داده شد، با مجوز صادر شده از سوی وزارت ارشاد انجام شدند. اما باید بررسی شود که چرا این مجوزها از سوی وزارت ارشاد صادر شد؟!»
لزوم پیروی از سخنان رهبر انقلاب
در برخورد با هنرمندان
یکی از کارهایی که می‌تواند تلاش‌های شیطانی برای واگرایی هنرمندان از انقلاب را خنثی کند، حضور مسئولانی از جنس فرهنگ است؛ افرادی که بتوانند مثل باغبانی که به درختان و گل‌های باغش عشق می‌ورزد و دلسوزانه علف‌های هرز را بر می‌چیند و به رستن میوه‌ها و ثمرات باغ می‌پردازد، نظام فرهنگی کشور را آمایش کنند. درست مانند رهبری نظام که الگوی یک مسئول سیاسی فرهیخته و مأنوس با هنر و ادبیات و طالب آثار ناب و متعالی است. چنین مسئولی می‌تواند جامعه را در مقابل هر تهدید فرهنگی واکسینه کند.
تجربه نشان داده است که بر سر کار بودن مدیرانی بی‌دغدغه و یا فاقد تعهد راستین به فرهنگ ملی و انقلابی سرزمینمان، جریان واگرایی را تسریع می‌سازد و برعکس.
سعید تشکری، نویسنده معتقد است: «بخشی از واگرایی در ادبیات داستانی ناشی از تلاشی است که هنرمندان متعهد را از چشم مخاطب پنهان می‌کند،‌ این تلاش نه به داستان انقلابی بها می‌دهد و نه به هنرمند انقلابی تا نوعی روحیه انقلابی‌گری شکل نگیرد.»
خالق رمان «مفتون و فیروزه» در مصاحبه با تسنیم تصریح می‌کند:‌ «واقعیت این است که من نقش ناشران را بسیار در این زمینه جدی می‌دانم. وقتی ناشری مثل شهرستان ادب امروز مورد مطالبه جدی حضرت آقا قرار می‌گیرد و پیش از این نیز رهبر انقلاب در حوزه هنری نیز چنین مباحثی را مطرح کردند‌، نشان از این دارد که نقش ناشران و نهادهای فرهنگی در این زمینه بسیار جدی است. اما ما اغلب فراموش می‌کنیم که رهبری نگاه بسیار جدی به ادبیات دارند،‌ اکنون که ما ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را گذرانده‌ایم، چرا باید این تلنگر خورده شود؟ جز برای اینکه در خطر جدی قرار داریم؟»
بنا به گفته تشکری، «بخشی از جریان واگرایی در حوزه ادبیات محصول انفعال رسانه‌ها است‌؛ زیرا رسانه‌ها نگاه جدی به ادبیات انقلاب در سال‌های اخیر نداشته‌اند‌. این نقطه کور زمانی که روشن شود و به نویسندگان جبهه انقلاب توجه شود،‌ جامعه نیز به آن توجه نشان می‌دهد و این خود بر پیشرفت نویسندگان در تعهد به انقلاب در آثارشان اضافه می‌کند؛ در حالیکه بسیاری از رمان‌های خوب و متعهد به مفاهیم انقلاب در این سال‌ها توسط همین رسانه‌ها به فراموشی سپرده شده است. اگر چند سال پیش‌نویسندگانی چون امیرحسین فردی‌، سید‌مهدی شجاعی،‌ قاسمعلی فراست و... با آثار خوبشان در حوزه هنر انقلاب تولی‌گری می‌کردند،‌ حالا نیز ما نویسندگان جدیدی داریم که دیده نمی‌شوند،‌ رمان‌هایشان بازتاب لازم را پیدا نمی‌کند.»
لزوم پیوند نیروهای انقلابی
با فرهنگ و هنر
یکی دیگر از راه‌های دفاع از هنر و هنرمندان در مقابل واگرایی، نزدیک شدن نیروهای انقلابی به آثار هنری و خالقان آنهاست. به طور مثال، وقتی رهبر انقلاب، یک اهل مطالعه حرفه‌ای است، رهروان این انقلاب و پیروان ولایت نیز «وظیفه» دارند برنامه کتابخوانی داشته باشند.
«حامد عنقا» فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده در این باره می‌گوید: «یکی از بلایایی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌ها و دیدارشان با دانشجویان، شعرا و نویسندگان بر آن تأکید کرده‌اند روی مطالعه، بحث فرهنگ و نگاه درست به جریان فرهنگ در کشور بوده است... یکی از اتفاقات اسفناکِ امروز، این است که خیلی از بچه‌های مؤمن و حزب‌اللهی‌مان آخرین رمان‌های روز را نمی‌شناسند و یا با آخرین شاعران معاصر ما آشنایی ندارند.
از جریانِ نقاشی و هنرهای تجسمی و یا دیگر مباحث هنری خبری ندارند. یک جریان نفوذی هم آمده و گِرد این متدینین و انقلابی‌ها را گرفته که لزومی ندارد نسبت به این جریان آشنایی داشته باشند و آنها را از این فضا دور می‌کنند. در حالی که بهترین آثار و فیلمسازان ما از همین قشر بوده‌اند و فیلم‌هایی ساخته‌اند که پای‌شان به جشنواره‌های خارجی رسیده است.»
این نویسنده و تهیه‌کننده به تسنیم خاطرنشان می‌کند: «اگر بخواهم مصداقی بیاورم واکسن که امروز همه‌جا بحث جدّی دارد باعث مصونیت می‌شود. یعنی اگر سال‌ها در خلأ نگه داریم باز یک روز با ویروس مواجه می‌شوید.
این ویروس می‌تواند بحث شبیخون و نفوذ فرهنگی باشد که بالأخره فضای فرهنگ و ادبیات و هنر را آلوده می‌کند.
توجه درست و مبنایی به فرهنگ، هنر و ادبیات می‌تواند به صورت واکسن به جریان انقلابی‌مان کمک کند. این امر وسعت نظر می‌خواهد که متأسفانه بارها گفته‌ام ‌ای کاش مدیران ارشد فرهنگی‌مان یک هزارم رهبر انقلاب به بحث کتاب، ادبیات، فرهنگ، هنر شعر و فیلم اشراف داشتند. واقعاً ما محتاج این نگاه درست و اصولی هستیم.