kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۹۱۷۰
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۵

افغانستان؛ جو سازی آمریکا و جنگ طلبی طالبان (نگاه)

سبحان محقق
در حالی که آخرین نفرات نیروهای‌ اشغالگر آمریکایی در حال خروج از افغانستان هستند، واشنگتن به همراه برخی جریان‌ها، جنگ روانی شدیدی را علیه ملت و دولت افغانستان راه انداخته‌اند. دولت آمریکا بخشی از مراکز دیپلماتیک خود را در افغانستان تعطیل و همزمان، ادعا کرد که دیگر سفارتخانه‌ها نیز در صدد تعطیلی هستند.
در داخل افغانستان هم کسانی وجود دارند که حضور نیروهای‌ اشغالگر آمریکایی در افغانستان را مهم می‌دانند. اما در میان این موضع‌گیری‌ها، اظهارات «گلبدین حکمتیار» رئیس حزب اسلامی افغانستان، جالب است؛ وی خروج آمریکا از افغانستان را «غیرمسئولانه» خواند و مدعی شد که پس از خروج آمریکا، دولتی در افغانستان باقی نمی‌ماند که بتواند با طالبان مقابله کند!
در عرصه نبردهای میدانی افغانستان نیز این روزها شاهد دو چیز هستیم؛ اول، عملیات نیروهای دولتی افغانستان در مناطق مختلف، که با تلفات سنگین روزانه(بیش از 200 نفر در هر روز) مواجه است و بخش اعظم این تلفات نیز متعلق به عناصر گروه طالبان است و دوم؛ پیشروی دائمی ‌طالبان در شهرها و مناطق دورافتاده، که اخبار سقوط شهرهای کوچک و بزرگ و تسلط طالبان بر آنها، هر روز منتشر می‌شوند.
نکته‌ای که درباره تلفات باید ذکر شود، این است که منبع واحد انتشار این نوع خبرها، دولت کابل و وزارت دفاع افغانستان است. در این گزارش‌ها به‌طور معمول، شمار تلفات نیروهای دولتی، ناچیز ذکر می‌شوند و در مورد بررسی صحت و سقم این آمارها، هیچ محکی نیز وجود ندارد. با این تفاصیل، اگر گفته شود که در افغانستان هم‌اکنون روزانه 300 نفر بر اثر درگیری و جنگ می‌میرند، سخن گزاف و دور از ذهنی نیست. اما در مورد صحت خبر دیگر، یعنی سقوط پی‌در‌پی شهرها و مناطق به دست طالبان، شکّی وجود ندارد. این خبرها نیز از منابع رسمی ‌و دولتی ذکر می‌شوند.
در هر حال، تحولات مهم و حساسی در افغانستان جریان دارد و به‌نظر می‌رسد که روزهای آینده، روزهای حساس و سرنوشت‌سازی برای این کشور خواهد بود.
پیش از این، بارها به این سؤال پاسخ داده شد که چرا طالبان جنگ را بر گفت‌و‌گو با کابل‌ ترجیح می‌دهد؟ به‌عنوان مثال، گفته شده است که طالبان به‌دنبال کسب صد‌در‌صدی قدرت در افغانستان است، چون خودش را عامل اخراج نیروهای آمریکایی از افغانستان می‌داند و برای دولت کابل، سهمی در پیروزی قائل نیست. علاوه بر آن، طالبان به‌دنبال برپایی نظام مورد نظر خودش(یعنی، امارت) است و می‌خواهد شانس خود را با حملات و یک جنگ خونین سراسری جدید، بیازماید.
اما در این میان، چیزی که از نگاه ناظران مغفول مانده، تاکتیک نظامی طالبان است. به‌نظر می‌رسد که طالبان تاکتیک خاصی را در عرصه میدانی به‌کار گرفته است، که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
عناصر طالبان به جای شهرهای بزرگ، در قبایل، شهرها و مناطق دورافتاده زندگی می‌کنند. مردم شهرهایی مثل کابل، قندهار، هرات و مزارشریف، تمایلی به بازگشت حکومت طالبان ندارند و این عدم تمایل خود را بارها به رسانه‌ها اعلام کرده‌اند. هم‌اکنون نیز مراکز پرجمعیت شهری، در اختیار نیروهای دولتی قرار دارد.
از لحاظ سلاح‌ها و ادوات نظامی مدرن نیز طالبان با ارتش افغانستان قابل مقایسه نیست. این گروه سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین در اختیار دارد. اما در مقابل، ارتش مرکزی مجهز به توپ و ‌تانک و بالگرد و هواپیما و نیروهای آموزش دیده است. لذا، معلوم است که در یک جنگ کلاسیک، کدام طرف برنده می‌شود. با توجه به این ویژگی‌ها و شرایط است که توجه به تاکتیک طالبان اهمیت می‌یابد. به‌نظر می‌رسد که این تاکتیک را می‌توان با توجه به سقوط مکرر شهرهای دور افتاده، کشف کرد. طی روزهای گذشته بیش از هفت شهر، از جمله «قیصار» در استان فاریاب، «شهرک» در استان «غور» و «اشکمش» در استان «تخار»، به دست عناصر طالبان افتاده است و احتمالا این روند ادامه خواهد یافت. سقوط این مناطق و شهرهای دورافتاده، تاکتیک «مائو تسه تونگ» رهبر انقلاب چین در سال 1949 را به ذهن می‌آورد؛ بر اساس این تاکتیک، نقطه ضعف دشمن، یعنی همان شهرها و مناطق دور افتاده، با همه قوا مورد حمله قرار می‌گیرند. شهرها در محاصره روستاها قرار می‌گیرند و شهرهای بزرگ نیز تحت محاصره روستائیان و مردم شهرهای کوچک در می‌آیند و بدین ‌ترتیب، شهرهای بزرگ تسخیر می‌شوند و در نهایت، حکومت مرکزی نیز فرومی‌پاشد.
در تحولات جاری افغانستان، نشانه‌هایی از این تاکتیک مائو را می‌توان دید و سران طالبان که روی خون طرفداران خود در شهرها و قبایل دورافتاده شرط‌بندی کرده‌اند، می‌خواهند شانس خود را برای کسب قدرت بیازمایند.
اما، طالبان شانس زیادی برای پیروزی سراسری ندارد و دلیلش هم این است که ارتش و ساکنان شهرهای بزرگ، دست در دست هم دارند؛ ارتش ابزار قهریه را در اختیار دارد و مردم نیز حکومت طالبان را نمی‌خواهند. در طرح مائو، محاصره روستائیان، عملاً شهرها را فلج می‌کرده است. ولی طالبان نمی‌تواند در چارچوب چنین تاکتیکی، دست به محاصره موثری بزند.
لذا، اظهارات مکرر مقامات کابل، مبنی بر اینکه طالبان هرگز نمی‌تواند بر افغانستان بار دیگر مسلط شود، یک شعار سیاسی صرف نیست، بلکه با واقعیت افغانستان نیز تا حدود زیادی مطابقت دارد. در صورتی که طالبان بخواهد پس از خروج‌ اشغالگران آمریکایی، حمله به کابل و شهرهای بزرگ افغانستان را در دستور کار قرار دهد، تنها باعث تداوم جنگ داخلی در این کشور می‌شود. از یاد نبریم که طالبان در دوران اوج قدرت خود، یعنی سال‌های آخر قرن بیستم تا سال 2001، نتوانست بخش‌هایی از شمال افغانستان را تحت کنترل خود قرار دهد و در آن روزها نیروهای «احمدشاه مسعود» بر منطقه وسیع «دره پنجشیر» مسلط بوده‌اند.
در یک جمع‌بندی، درجنگ داخلی افغانستان، اگر پس از خروج آمریکا ادامه بیابد، هیچ طرفی پیروز نخواهد شد، اما با قاطعیت می‌توان گفت که این جنگ، یک بازنده دارد و آن، ملت افغانستان است.