فریادی تاریخی علیه سرمایهداران آمریکایی
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
در همان سالهایی که بسیاری از مدعیان مبارزه و ملیگرایی و وطندوستی به گوشهها خزیده بودند، اما روحانیون انقلابی علنا در مساجد، مردم مسلمان را دعوت به مبارزه میکردند، با جلسات مداوم شعله انقلاب را زنده نگه داشته و مرتبا به زندان و تبعید میرفتند.
از جمله این روحانیون و از موثرترین آنها، آیتالله سید محمدرضا سعیدی بود. او با تبدیل مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) به یکی از فعالترین کانونهای نهضت امام خمینی طی سالهای 1344 تا 1349 به پیروی از ولایت فقیه و رهبر محبوبش حضرت امام خمینی، هزاران نفر از مردم مسلمان را با تبلیغات و تعلیمات مستمر و برنامهریزی شده به صفوف مبارزین و انقلابیون پیرو امام وارد نمود.
سخنرانیهای مستمر آیتالله شهید سعیدی مانند پتکی برسر رژیم شاه فرود میآمد و در عین حال همچون مشعلی روشنیبخش به شبهای تیره ملت نور آگاهی میبخشید.
مرحومه «مرضیه حدیده چی دباغ» که سالها از نزدیک با آیتالله سعیدی آشنا بود، درباره ارتباط امام با آن شهید در مصاحبهای گفت:
«... به دلیل عنایت و علاقه خاصی که هم حضرت امام به ایشان داشتند و هم ایشان نسبت به امام دارا بودند، حضرت امام مسئولیتهای خاصی را به شهید سعیدی دادند...»1
پاسخهایی که حضرت امام خمینی به طور مستمر در جواب نامههای شهید سعیدی برای وی مینوشتند، گویای همان علاقه و ارتباط بسیار نزدیک این مراد و مرید بود. در یکی از آن نامهها آمده است:
«...من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم میآید که شاید نتوانم عواطف درونی را آنطور که هست ابراز کنم...»2
آیتالله سعیدی به تبعیت از امام، عامل اصلی همه سیه روزیها و جنایات شاه را اربابان آمریکاییاش دانسته و شاه را جز نوکری حلقه به گوش به حساب نمیآورد، از همین روی همواره در راس افشاگریها و روشنگریهایش، استعمار آمریکا و تباه کاریها آن قرار داشت. آیتالله سعیدی در بخشی از سخنرانی خویش در 31 تیرماه 1345 در مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) گفت:
«... در چنین موقعیت زمانی که همه جا معلوم شده خیانت آمریکا... ببینید در ویتنام چگونه آزادیخواهان را به نام آنکه میخواهند صلحی برقرار نمایند، قتل عام میکنند. به چه طرز فجیعی مردم را نابود میکنند... امروز خورشید جمالِ دل آرای آیتالله العظمی خمینی (صلوات بلند حاضرین) با این وضعی که عرض کردم، بهتر در دلها تابش کرده، امروز ملت بهتر میفهمد که حق با خمینی بود که سه سال پیش داد زد و این جنایتکار (آمریکا) را به ما معرفی کرد ولی دولت ایران مرجع تقلید ما را به زندان و تبعید محکوم کرد...»3
به دنبال این سخنرانی بود که یک هفته بعد در 8 تیرماه 1345، آیتالله سعیدی به اتهام «اقدام علیه امنیت داخلی مملکت» دستگیر شد و در دادگاه نظامی فرمایشی محاکمه گردید.4 اما بعد از آزادی دست از مبارزه برنداشت و مانند دیگر شاگردان امام بنا به فرمان ایشان، اقدام به برپایی تشکل انقلابی کرد و کانون این مبارزه را در مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) فعال ساخت.
او در این مسجد ضمن وعظ و خطابه و برپایی نمازهای جماعت، به تدریس دروس حوزه و به خصوص تحریرالوسیله امام و تربیت روحانیون انقلابی و مبارز پرداخت. برپایی کلاسهای آموزش ایدئولوژی برای بانوان و انتشار نشریات دینی و روشنگرانه تحت عنوان «مسجد امام هفتم» از دیگر اقدامات آیتالله سعیدی در مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) بود.
گزارش ساواک از ابعاد فعالیتهای انقلابی شهید سعیدی چنین روایت میکند:
«... تاریخ گزارش: 13/5/46
موضوع : فعالیت سید محمدرضا سعیدی (حزب خمینیسم)
به قرار اطلاع سید محمدرضا سعیدی امام جماعت مسجد موسی بن جعفر (ع) پس از بازگشت از عراق به طور غیر مستقیم فعالیتی در مورد متشکل نمودن جوانان متعصب مذهبی در یک هدف معین از خود نشان میدهد و سعی دارد برای این منظور از افرادی استفاده نماید که سابقه فعالیت سیاسی به نفع روحانیون افراطی و زندانی داشته باشد... نامبردگان تصمیم دارند پس از تهیه مقدمات و تشکیل جلسات آزمایشی و سنجش روحیه افراد شرکتکننده در جلسات، دامنه فعالیت خود را گسترش دهند و به نام حزب «خمینیسم» فعالیت خود را در یک سازمان منظم و متشکل تشدید نموده و... با خمینی و ایادی وابسته به او در عراق تماس بگیرند و برنامههای کار خود را از روی دستورات نامبرده تنظیم کنند.
نظریه مخبر:
...برای آنکه در هنگام خطر و اطلاع دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی کلیه افراد حزب شناخته نشوند... دارای حوزههای پنج نفری متعددی خواهند بود که به وسیله رابطین با هسته اصلی در تماس باشند...»5
حجتالاسلام سید حسن سعیدی، فرزند آیتالله شهید سعیدی درباره تبدیل مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) به کانون مبارزه در مصاحبهای گفته است:
«... پایگاهی که فقط برای امام راحل فعالیت میکرد، همین پایگاه مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) بود که شهید سعیدی فریادگر آن به شمار میرفت. یادم هست، آن زمان شهید سعیدی اسم امام راحل را به طور کامل در اینجا با عظمت برزبان میآورد و مردم چنان صلوات کوبندهای میفرستادند که گویا ستونهای این مسجد میلرزید.... از این مسجد نشریاتی منتشر میکرد با نام مسجد امام هفتم که در این نشریات (علاوهبر مطالب افشاگرانه و روشنگرانه) بعضا استفتائاتی از امام راحل چاپ میشد...»6
آیتالله شهید سعیدی برای تقویت و گسترش نهضت، در آن سالهای خفقان، همچنین جلسات مداوم هفتگی با حضور روحانیون مبارز برگزار میکرد که در آن، تازهترین تحولات کشور و نهضت و همچنین راههای پیشبرد مبارزه براساس رهنمودهای امام مورد بررسی قرار داده میشد. اسناد ساواک از آن جلسات چنین روایت میکند:
«موضوع: اظهارات سید محمدرضا سعیدی و محمود طالقانی
جلسهای از ساعت 12 الی 16 روز 47/12/22 در منزل شیخ حسن کاشانی باشرکت سید محمدرضا سعیدی ، محمود طالقانی ، محمد منتظری و سید علی خامنهای تشکیل گردید. در پایان جلسه سید محمود طالقانی از سید محمدرضا سعیدی خواست که تعدادی اعلامیه فتوای خمینی (که یک نمونه آن به پیوست میباشد) به وی بدهد...»7
سند دیگری از ساواک و روایتی دیگر از جلسات هفتگی آیتالله شهید سعیدی چنین است:
«موضوع : جلسه هفتگی عدهای از روحانیون در منزل محمد حسن طاهری اصفهانی
از ساعت13روز 26/1/48 جلسه ای... تشکیل شد. در این جلسه سید محمدرضا سعیدی دو جزوه که یکی عربی و دیگری ترکی بود به شیخ حسین لنکرانی داده که مطالعه کند این دوجزوه فتوای علما برای کمک به سازمان الفتح بود و...»8
مبارزات آیتالله سعیدی در جریان قضیه کنسرسیوم سرمایهداران صهیونیست آمریکایی که قرار بود رسما منابع ایران را به غارت ببرند، در بهار 1349 به اوج خود رسید و او علاوهبر یک سخنرانی افشاگرانه در تاریخ 18اردیبهشت همان سال، نامهای دراعتراض به نفوذ غارتگران آمریکایی خطاب به علماء و روحانیون منتشر کرد که به واقع جامعه ایران را تکان داد. در بخشی از اطلاعیه یاد شده آمده بود:
«... و به حقیقت سوگند این مسئله مصیبتی است که مسائل دیگر مانند امتیاز تنباکو و کاپیتولاسیون و... دربرابر آن ناچیز و کوچک است...امروز روز اعتراض و فریاد است. نه یک فریاد بلکه با فریادها و اعتراضات مکرر و پیدرپی آنچه برعهدهدارید ادا کنید تا در برابر مجاهدان گذشته اسلام مانند سید جمالالدین اسدآبادی و آیتالله شیرازی و ملت خود و جامعه کنونی مسلمین روسفید باشید و همچنین در روز حساب که روز روسفیدی و روسیاهی است، سربلند گردید...»9
به دنبال آن سخنرانی و انتشار اطلاعیه فوق بود که آیتالله سعیدی در 11 خرداد 1349 دستگیر گردید و تحت شکنجههای شدید قرار گرفت. قرار بود به هر طریق صدای رسای این سیّد صدیق و فداکار پیرو امام خمینی را خاموش سازند. از همین روی وادارش کردند تا وصیتنامه خودش را بنویسد.
گزارش ساواک، جرم آیتالله سعیدی از نظر رژیم آمریکایی شاه را اینگونه شرح میداد:
«... به طوری که استنباط میشود سید محمدرضا سعیدی اعلامیه مذکور (درباره سرمایهگذاران آمریکایی) را تهیه و توزیع کرده و... و مردم را دعوت به قیام علیه سرمایهداران آمریکایی در ایران نموده است، ثانیا تجلیل از آیتالله خمینی (نموده)... تاکنون سابقه نداشته که در اعلامیه، فتوای مرجع تقلید نقل گردد...»10
شب پنجشنبه 21 خرداد 1349 بود که برق زندان قزل قلعه به یکباره قطع شد و زندان در تاریکی فرو رفت. پس از لحظهای چندتن شتابان وارد سلول آیتالله سعیدی شدند و ناگهان فریادی از درون سلول به گوش رسید و سپس سکوتی مرموز بر فضا حاکم گردید. زندانیانی که در کنار سلول سعیدی بودند، نتوانستند بفهمند که چه جریانی روی داده است. دیری نپایید که برق زندان روشن شد، زندانیانی که حس کنجکاویشان تحریک شده بود، به سلول آیتالله سعیدیسرک کشیدند و با منظره وحشتناک و فاجعهباری مواجه شدند. سعیدی با وضع غیرعادی در گوشه سلول افتاده بود و عمامه به دور گردن او محکم حلقه شده بود.11
خبر شهادت آیتالله سعیدی، جامعه مسلمانان و آزادیخواهان را تکان داد. حوزه قم و نجف در سوگ فرو رفت و مردم به سوی مسجد امام موسی بن جعفر(علیهالسلام) که توسط ماموران رژیم شاه محاصره و تعطیل شده بود، سرازیر شدند. مجالس بسیاری در مساجد و مدارس علمیه و دانشگاهها و بازار برگزار شد و مردم مسلمان برای انتقام خون اولین روحانی شهید در زیر شکنجه ساواک، با مزدوران شاه درگیر شدند. خون شهید سعیدی فصل تازهای از نهضت امام را رقم زد.
امام خمینی طی اطلاعیهای درباره شهادت آیتالله سعیدی نوشتند:
«... این تنها مرحوم سعیدی نیست که با این وضع اسفانگیز در گوشه زندان از پای در میآید... سرمایهداران بزرگ آمریکا به اسم عظیمترین سرمایهگذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به ایران هجوم نمودهاند... این آخرین چوب حراج نیست که به مخازن زیرزمینی و روی زمینی این کشور زده شده است... من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را که برای حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد، به ملت اسلام عموما و خصوص ملت ایران تعزیت میدهم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبّار و عمال کثیف استعمار را مسئلت مینمایم...»12
___________________________________
1- گفتوگو با مرضیه حدیدهچی دباغ- مجموعه مستند «راز یک نقش» – قسمت 21- خرداد ماه 1388- شبکه خبر
2- نهضت امام خمینی – جلد دوم – سید حمید روحانی – انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی- چاپ دوم – 1376 – صفحه 831 3- مجموعه مستند «راز یک نقش» – قسمت 21- پیشین 4- یاران امام به روایت اسناد ساواک – جلد اول، آیتالله سید محمدرضا سعیدی- مرکز بررسی اسناد تاریخی – چاپ اول – 1376- صفحات مقدمه 5- یاران امام به روایت اسناد ساواک – جلد اول - پیشین- صفحه 133 6- گفتوگو با حجتالاسلام سید حسن سعیدی- مجموعه مستند «راز یک نقش» – پیشین 7- یاران امام به روایت اسناد ساواک – جلد اول - پیشین- صفحه 240 8- همان – صفحه 249
9- نهضت امام خمینی – جلد دوم – پیشین- صفحههای 734 و 735 10- همان – صفحه 456 11- همان- صفحه 837
12- همان– صفحه 877