عمل به تکلیف همان پیروزی است
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
سالها بود تصویری از حضرت امام خمینی (رحمهًْاللهعلیه) که ایشان را درون اتومبیلی نشان میداد، در حالی که فردی با چهرهای نامشخص، درحال رانندگی است، بهعنوان تصویر مستند روزی که امام را برای تبعید، بازداشت کردند، شهرت داشت. به طوری که هر زمان از بازداشت و زندان و تبعید امام سخنی به میان میآمد یا مطلبی نوشته و یا برنامهای نشان داده میشد، آن عکس نیز بهعنوان مستندی رایج، همراه آن ارائه میگردید.
اما با مراجعه به گزارشهای ساواک از جمله گزارش صریح سرهنگ بدیعی، رئیس ساواک قم، روشن شد، ماشینی که نیمهشب 13 آبان 1343، امام را سوار برآن نموده و ربودند، یک فولکس واگن سیاهرنگ بوده. در گزارش سرهنگ پرتو، رئیس شهربانی قم نیز آمده بود که حضرت امام را با یک دستگاه اتومبیل فولکس واگن تا مقابل بیمارستان فاطمی امروز انتقال داده و سپس به اتومبیل شورلت سیاهرنگی سوار کرده و به تهران بردند.1 اما اتومبیلی که در آن عکس معروف، امام بر صندلی عقب آن نشستهاند، یک ماشین فیات است.
با مراجعه به آرشیو مراکز پژوهشی تاریخ معاصر به تصویر کاملتری از آن عکس تاریخی دست مییابیم. تصویری که نکات جزئیتری را در خود دارد. از جمله اولا اتومبیلی که در عکس مذکور امام سرنشین آن هستند، یک تاکسی شهر قم است و ثانیا سمت چپ راننده، یک روحانی دیگر نیز با عمامه سفید دیده میشود که با تحقیق بیشتر درمییابیم وی جناب شیخ حسن صانعی از روحانیون مبارز پیرو حضرت امام بوده که در سالهای پس از انقلاب نیز به دفعات نمایندگی ایشان را در نهادها و مراکز مختلف برعهده داشتهاند.2
یعنی امام در آن اتومبیل فیات سیاهرنگ که یک تاکسی متعلق به شهر قم محسوب میشده، اسیر مزدوران ساواک نبودند و عکسی که سالها بهعنوان تصویر روز دستگیری و ربودن حضرت امام خمینی(رحمهًْاللهعلیه) برای تبعید ایشان شهرت داشت، اساساً هیچ ارتباطی به زمان بازداشت و تبعید امام توسط رژیم شاه نداشت.
شخصی که در آن اتومبیل فیات سیاهرنگ در حال رانندگی است، فردی از اهالی قم به نام غلامعلی مرتضوی بود که در فروردین سال 1343 توسط آیتالله شهید حاج سید مصطفی خمینی، بهعنوان راننده امام به کار گرفته شد تا ایشان را برای مجالس درس یا سخنرانی و یا مشاوره به محلهای مربوطه ببرد. وی در اواخر دهه 70 فوت کرد اما گفتوگویی تصویری مربوط به سال 1377 از او باقی مانده که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام شده است.
مرحوم غلامعلی مرتضوی در آن مصاحبه، به تفصیل شرح دوران رانندگیاش برای حضرت امام مابین آزادی ایشان در فروردین 1343 تا هنگام تبعیدشان در 13 آبان آن سال را بیان کرده و خاطرات شنیدنی و قابل توجهی از اخلاق و سیره زندگی امام نقل کرده است.3
اما واقعاً در عکس یاد شده، چه ویژگی در عمق آن چشمها و چهره مصمم امام وجود داشت که باعث شد در طول سالهای متمادی نتوانند موقعیت این تصویر ماندگار را به درستی تشخیص دهند؟ چه خصوصیت و ویژگی اخلاقی و رفتاری حضرت امام موجب شد یک موقعیت عادی رفتن به مجلس سخنرانی یا کلاس درس و یا جلسه مشورت، با شرایط به ظاهر دشوار و سخت بازداشت و دستگیری، اشتباه گرفته شود؟
مرحوم آیتالله ممدوحی درباره این خصوصیت و ویژگی حضرت امام خمینی(رحمهًْاللهعلیه) چنین گفته است:
«... چه در بازداشت و زندان و چه در خانه خویش، آنگاه که تکیه بر دیوار اتاق خودش زده بود، یکجور حرف میزد. چه آن موقع که در معرض تهدید قطعی بود و تهدیدهای جدی متوجهاش بود، اعم از اینکه در خانهاش بریزند، ایشان را بگیرند، تبعیدش کنند و حتی بکشند.... در ایشان اثری نداشت. همان حرفی را میزد که در وقت آسایش. در وجود ایشان چند چیز ملحوظ بود؛ نهتردید در کار بود، با قاطعیت حرف میزد و نه تغییر در کار بود که در یک وضعیتی یک جور حرف بزنند و در وضعیت دیگر، جور دیگر. غالباً یک فرد سیاسی تا در خانهاش نشسته و تکیه به دیوار اتاقش زده و مریدهایش دورش هستند، یک جوری شخصیت دارد و حرفهایش را ارائه میکند، وقتی دستگیرش میکنند و یک مقدار تهدیدش میکنند و فشار به او میآورند، برنامههایش عوض میشود. اما امام اینچنین نبود...»4
بهنظر میآید از خود سخنرانیها، بیانیهها و نامهها و همچنین موضعگیریها و رفتار و سلوک حضرت امام خمینی(رحمهًْاللهعلیه) در طول 15 سال ایام مبارزه پیش از پیروزی انقلاب و 10 سال از دوران برپایی نظام جمهوری اسلامی به روشنی میتوان آن ویژگی و خصوصیت را دریافت، اگر با دقت و ظرافت نگاه کنیم.
شاید جملات حضرت امام در نامههایشان به آیتالله شهید سعیدی بهتر بتواند بخشی از آنچه منظور نظر است را بیان کند. ایشان در یکی از همین نامههایشان مینویسند:
«...از پیشامدها (هرچه باشد) مایوس نشوید. خداوند تعالی با شماست و با عمل به وظیفه تایید خواهد فرمود و بر فرض شکست صوری، فتح نهایی با اهل تقوا و عامل به وظیفه است...»5
امام خمینی در نامه مورخ 19 خرداد 1345 نیز به شهید سعیدی چنین مینویسند:
«...گله از اوضاع فرموده بودید، اگر انسان به وظیفه الهیه موفق شود، نتیجه حاصل است، چه به نتیجه منظوره برسید یا نه...»6
همچنین در نامه مورخ 14 اسفند 1346 به آیتالله سعیدی مرقوم میفرمایند:
«...آنچه مهم است آن است که انسان با هر منطقی که بتواند، خدمت کند و ادای وظیفه نماید که پیش وجدان خود شرمنده نباشد. وصول به مقاصد و عدم آن، بسته به اراده الهیه و به ما تکلیفی نیست...»7
یا در نامهای دیگر به تاریخ 14 آبان 1347 برای شهید سعیدی میگویند:
«...در هر صورت سنگرها را حتیالامکان نباید از دست داد و قیام به وظایف به مقدار امکان لازم است و اگر کوتاهی در آن نکنیم باکی نیست فرضا با شکست ظاهری مواجه شویم، لکن رضای خدای تعالی را اگر موفق شویم جلب کنیم، امور دیگر سهل است...»8
حضرت امام تقریبا در اغلب نامههایشان به شهید آیتالله سعیدی به مسئله ادای تکلیف الهی و رضای خداوند تأکید کرده و آن را مهمترین عامل پیروزی دانستهاند. ایشان در نامهای دیگر به تاریخ 29 اسفند 1347 مینویسند:
«...لکن ما نباید در ادای وظایف منتظر نتیجه قطعیه باشیم. اگر در محضر مقدس حقتعالی عامل به وظیفه معرفی شویم، همین «نتیجه» است...»9
بهنظر میآید این اعتقاد راسخ حضرت امام به ادای وظیفه و تکلیف الهی و جلب رضایت خداوند (بدون تکیه بر شکست و پیروزی ظاهری) بود که باعث شد ایشان در تمام طول زندگی و به خصوص دوران مبارزه علیه رژیم شاه که به مقابله با تمامی مستکبرین و قلدران روی زمین کشیده شد، ذرهای ترس و تردید و هراس به خود راه ندهند.
شاید بتوان یکی از مصادیق روشن این سخن را، کلمهای دانست که امام در پرواز انقلاب در 12 بهمن 1357 به آن خبرنگار گفت، وقتی پرسیده بود حالا که پس از 15 سال به میهن بازمیگردید، چه احساسی دارید و امام در حالی که بزرگترین خطرها از جمله هدف قرار دادن یا ربوده شدن هواپیما، ایشان و سایر مسافرین را تهدید میکرد، با همان آرامش خاطر همیشگی و طمأنینه روحی فرمودند که «هیچ»!
بی مناسبت نیست شرح این خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری حضرت امام خمینی(رحمهًْاللهعلیه) که از اعتقاد قلبیشان به خدای تبارک و تعالی ناشی میشد و از مهمترین عوامل تأثیر رهبری ایشان در پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران تلقی گردید را از زبان خود آیتالله سعیدی بشنویم که از نزدیکترین و پاکبازترین یاران امام به شمار میآمد.
آیتالله سعیدی در سخنرانی 7 مهرماه 1346 در مسجد حضرت امام موسی بن جعفر(علیهالسلام) گفت:
«...یک وقتی من از بعضی حرفهایی که شنیده بودم، وحشت کردم. رفتم خدمت ایشان، نزدیک غروب آفتاب بود و وضو گرفته بودند و مهیای نماز مغرب و عشاء. اجازه طلبیدم... ایشان چون عنایت بیشتری داشتند به ما اجازه دادند. مطلب را بهشان عرض کردم. فرمودند که من بر حرف خودم باقی هستم. عرض کردم: آقا شما را تنها میگذارند و نه تنها طرف شما دولت ایران، بلکه آمریکاست. فرمود: سعیدی، اگر جن و انس یک طرف باشند و من یک طرف، حرف همین است که میگویم، برو برگرد ندارد. من فهمیدم که نه، این یک قدرت دیگری است. ایشان دربند این نیست که یاوری باشد یا نباشد. مطلب را فهمیده و رویش هم ایستاده و بعد هم معلوم شد حق با ایشان است...»10
بهنظر میآید این، همه راز آن عکسی است که بهعنوان یکی از شمایلهای ماندگار نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی جاودانه شده و بعضا بهعنوان شناسنامه دوران مبارزه علیه طاغوت و شاه و همچنین در مقابل آمریکا و استعمار، مورد توجه قرار میگیرد. عکسی که گویی به امروز تعلق دارد و با مخاطبش حرف میزند. انگار همان توصیههای همیشگی حضرت امام مبنی ادای تکلیف الهی و در نظر گرفتن رضای خداوند را باز گفته و مورد تأکید قرار میدهد.
انگار که این جملات نامه امام به شهید سعیدی را تکرار میکند که:
«...از امثال جنابعالی صبر و انتظار فرج مطلوب است و هیچگاه از فضل الهی مأیوس نباشید. انشاءالله فرج نزدیک است. چه بسیار شود که خداوند تعالی به واسطه عنایاتی خاصه که دارد، انسان را مبتلا میکند به اموری که قهرا توجه او را به ذات اقدس خود جلب کند و چه بسا که رحمتها بهصورت قهر و غضب جاری میگردد...»11
__________________________________
1- نهضت امام خمینی- جلد اول- سید حمید روحانی- موسسه چاپ و نشر عروج- چاپ پانزدهم- بهار 1381- صفحه 1054 2- همان- صفحه 833 3- مصاحبه با غلامعلی مرتضوی- مجموعه مستند
«راز یک نقش»- قسمت 12- 13 خرداد 1388- شبکه خبر 4- مصاحبه با آیتالله ممدوحی- مجموعه مستند «راز یک نقش»- قسمت 26- تیرماه 1388- شبکه خبر 5- نهضت امام خمینی- جلد دوم- سید حمید روحانی- موسسه چاپ و نشر عروج- چاپ پنجم- زمستان 1381- صفحه 861 6- همان- صفحات 861 و 862 7- همان- صفحه 863 8- همان 9- همان- صفحه 865 10- همان- صفحه 849
11- همان- صفحه 862