kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۸۵۲۵
تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۹
گزارش خبرنگاران خارجی از 15 خرداد 1342

قلب تهران به صبح بعد از طوفان شبیه بود

 

عقربه های ساعت، 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد را اعلام می‌کرد که دهها کماندو، چترباز و سرباز گارد جاویدان تا دندان مسلح به سلاح های آمریکایی و اسراییلی، پس از محاصره شهر قم، وارد این شهر شده و از در و دیوار و پشت بام منزل حضرت امام به خانه ایشان ریختند و در آن نیمه شب ظلمانی میهن، همانند خفاشان شب، خورشید فروزان نهضت را ربودند. شهید سیدمصطفی خمینی به میان کوچه دوید و فریاد زد:
«مردم، خمینی را بردند.»
با دستگیری حضرت امام خمینی و پخش سریع خبر آن که به‌وسیله تلگراف، تلفن و پیک‌های ویژه به سراسر ایران رسید، مردم مسلمان و معتقد به مرجعیت شیعه و رهبری امام، برای حمایت از قائد عظیم الشان خویش، غیرتمندانه و عاشقانه به خیابان ها ریختند و غریو «یا مرگ یا خمینی» سردادند و به این ترتیب نقطه عطف تاریخی نهضت امام خمینی رقم خورد و ارتش شاه با تانک و توپ به خیابان آمد و مردم تظاهر کننده را بی محابا به رگبار گلوله بست.
تبلیغات رسانه های زنجیره ای وابسته و همچنین برخی از شیفتگان سلطنت هنوز ادعا دارند که شاه بسان یک دیکتاتور نمی‌خواست ملتش را به گلوله ببندد و کشتار کند. اما گزارش‌های روزنامه ها و نشریات خارجی اعم از اروپایی و اسراییلی مربوط به همان روزها، روایتی متفاوت با این ادعا داشتند:
برخی روزنامه های اروپایی آن روزها درباره 15 خرداد 1342 چنین نوشتند:
روز‌نامه «دی ولت» چاپ آلمان:
«...تهران – 5 ژوئن 1963
طبق احتمالی که داده می شد و صدها نفر از مردم کشته شده اند، دولت علم در تهران حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل علیه طرفداران رهبر مسلمانان، خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد...تهران در تمام روز همانند شهری در حال محاصره جلوه می‌کرد...دولت علم اعلام کرده که علیه نیروهای مخالف بدون ترحم پیش خواهد رفت. کاخ شاه در محافظت شدید است. نیروهای محافظ کلیه خیابان‌هایی را که به کاخ منتهی می‌شود، کنترل می‌کنند...»1
روزنامه لوموند چاپ فرانسه:
«23 تانک سنگین آمریکایی در برابر اداره شهربانی و وزارت خارجه آماده عملیات هستند. تانک های دیگری نیز همراه 6 جیپ مسلح به مسلسل، اداره پست و تلگراف را می پایند و سربازان به طور مدام، انگشتشان روی ماشه آماده فشردن است...حکومت به خبرهایی که در آن تعداد کشته شدگان، یک هزار تن شمرده شده است، اعتراض کرد. بیمارستان های تهران وسیله نظامیان محاصره شده است و به کسی اجازه ورود داده نمی شود. بیمارستان ها از دادن هرگونه اطلاعی درباره تعداد زخمی ها و کشته‌ها امتناع می ورزند...»2
خبرنگار (U.P.I) که خود شاهد قسمتی از جریانات 15 خرداد بود ، اینگونه اتفاقات را گزارش داد:
«...تظاهرکنندگان با مشت های گره کرده و فریادهای رعد آسا وارد خیابان های اطراف بازار شدند و با قوای ارتشی مواجه گشتند. قوای مسلح به طرف مردم تیراندازی می کرد ولی مردم همچنان پیش می رفتند. من شخصا ناظر پیش‌روی شجاعانه تظاهرکنندگان به سوی رگبار گلوله بودم. ایمان مردم به حدی قوی بود که سینه خود را سپر گلوله می‌کردند و به پیروزی و موفقیت خود اطمینان داشتند ولی نظامیان با تانک های سنگین و مسلسل های ساخت آمریکا بیکار ننشسته بودند. من خودم شاهد بودم که سربازان با خونسردی هرچه تمامتر، مردم را هدف گلوله قرار داده، درو می‌کردند. یکی از تظاهرکنندگان در مقابل من به زمین افتاد و جان سپرد. وقتی خم شدم، جوان دیگری دربرابر من غلتی زد و برزمین افتاد و به دنبال خود نواری از خون برجای گذاشت. رهگذران جرات و فرصت کمک به زخمی شدگان را نداشتند ولی هنگامی که آتش خاموش شد و دود و آتش برطرف گردید، اجساد کشتگان ظاهر گشت و آنگاه بازاریان به سراغ یاران شهید خود آمده با روزنامه، اجساد آنها را پوشاندند...به اطراف خودنگاه می کردم، قلب تهران به صبح بعد از طوفان شبیه است. هرچیزی قطعه قطعه و ویران شده، تمام ادارات تعطیل و شهر مانند یک قلعه نظامی تسخیر شده است. فجیع ترین وضعی که در دوران بیست ساله گذشته دیده ام...»3
گزارش برخی روزنامه های اسراییلی نیز از 15 خرداد 1342 قابل توجه بود و اعتراف این رسانه‌ها به ماهیت ضد صهیونیستی نهضت اسلامی براساس تفکرات و اندیشه های امام خمینی (رحمه الله علیه) خواندنی است:
«...دیروز هزاران مسلمان شیعه در خیابان های تهران تظاهرات کرده و قطع هرگونه روابطی با اسراییل را خواستار شدند. تظاهر کنندگان در دسته هایی که هرسال به یادبود نوه حضرت محمد تشکیل می شود، برضد شاه و اسراییل شعارهایی دادند...تظاهر کنندگان فریاد «شاه یهودی شده» سردادند.کسی که شاهد اغتشاشات اخیر تهران بوده است، گزارش می دهد که افراد متعصب فریاد می زدند: «شاه اسراییلی شده است»...اکبرت بهری وکیل مدافع مقیم اسراییل که امروز ساعت 3 صبح از تهران وارد فرودگاه لیدا شد، وقایع اخیر تهران را برای خبرنگار ما شرح داد. او اظهار کرد که تظاهرکنندگان فریاد می‌زدند: «شاه دیگر به سربازان خود اطمینان ندارد و سربازان اسراییلی را مقابل ما قرار داده است.» وی اضافه کردکه: جنبه ضداسراییلی تظاهرات مزبور به حدی برجسته بود که تظاهرکنندگان فریاد می زدند:» شاه اسراییلی شده ، شاه یهودی شده.»4
به جز این، برخی اسناد فاش شده از شهربانی یا ژاندارمری و یا مراکز دیگر امنیتی رژیم شاه، حکایت از خشنودی محافل صهیونیستی داخل کشور از سرکوب خونین قیام مردمی 15 خرداد 1342 دارد. از جمله این اسناد، نامه ای است که محفل بهاییت در کشور به سرتیپ پرویز خسروانی (آجودان مخصوص شاه و یکی از عوامل کشتار مردم بیگناه در 15 خرداد 1342) نوشت و از وی به خاطر جنایاتش در حق مردم مسلمان ایران تشکر کرد! متن سند فوق به شرح زیر است:
«... تاریخ شهرالنور 120 مطابق 20/3/1342
تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی
فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز
... در خلال صفحات تاریخ (یکصد و بیست ساله جهان بهایی) همواره ستاره های درخشانی در مقامات دولتی وجود داشته اند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود، نوع پرستی و عدالت گستری نموده و به کرات مانع تجاوز رجاله و یا علماء بد عمل شده اند... زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله کرارا در سنین اخیر (اخبار امری، مرداد – شهریور 1340، شماره 6-5 ، صفحه 238) در این محفل مذکور شده. بخصوص در این ایّام که بحمدالله اولیای امور نیز به رای العین، سوء عمل جهلای معروف به علم (روحانیت مبارز) را مشاهده کرده...
یقین است، عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت، زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهایی، آن جناب را در ردیف همان چهره های درخشان، حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی است و ضبط خواهد نمود.
با رجای تایید- منشی محفل5
لازم به ذکر است که سرتیپ خسروانی که بعدا به درجه سرلشکری و سپهبدی هم رسید، خود از زمره فعالان فرقه بهاییت بود. سندی از ساواک به تاریخ 19/8/1344 به این مسئله اشاره دارد:
«... طبق اطلاع، خانم تیمسار سرلشکر پرویز خسروانی، معاون ژاندارمری کل کشور، جزو بهایی های متعصب بوده و سرلشکر خسروانی نیز اداره کننده یک لُجنه بهایی است. مرکز جلسات لُجنه هم هفته ای یک بار در منزل سرلشکر خسروانی تشکیل می شود و آقای عطاالله خسروانی (وزیر کار)، دکتر راسخ ودکتر ابقایی در جلسات مذکور شرکت می کنند و به وسیله وزیر کار با سپهبد ایادی پزشک دربار شاهنشاهی مربوط هستند و از وی اخذ دستورمی نمایند. گفته می شود خسروانی، وزیر کار، عده زیادی از بهاییان وزارت کار را که سمت مهمی در آن وزارتخانه به آنها محول نشده به مروز تغییر پست داده و امور مهمه وزارت کار را به دست آنان سپرده که می‌توان نام مهندس مجد، معاون فنی وزارت کار و پرتو اعظم، مدیر کل امور اجتماعی وزارت کار را ذکر نمود.ضمنا این عده ازمبلغین بهایی هستند و هریک لُجنه‌ای دارند و دستورات صادره از طرف سپهبد ایادی را که وسیله وزیر کار به آنها اطلاع داده می شود، اجرا می نمایند...»6
فساد پرویز خسروانی در حدی بوده که ساواک در سند بیوگرافیک خود، او را «دروغگو، مادی، مناع الخیر، در فکر تامین منافع خود و عیّاش» معرفی کرده است.
در روزهای 15 و 16 و 17 خرداد 1342 تهران و قم و شیراز و ... شاهد تظاهرات خشم‌آگین دهها هزار زن و مرد غیور و آزاده مسلمان بود که دلاورانه به مقابله با رژیم تا دندان مسلح شاه رفتند تا از رهبر در بندشان پشتیبانی نمایند. پیشاپیش آنها 300 کفن پوش از دهقانان ورامینی حضور داشتند (تا فریب شعار اصلاحات ارضی شاه و مخالفت روحانیون با آن، روشن گردد) و زن و مرد، کارگر و بازاری، دانشجو و دانش آموز و... دیگر قشرهای مردم مسلمان بودند که این قیام تاریخی را به انجامی شگفت‌انگیز رساندند.
ارتش شاه جلاد به دستور مستقیم وی به سوی راهپیمایان که فقط برای دفاع از مرجع تقلیدشان به خیابان ها آمده بودند، آتش گشود و بنا به گزارش‌های مختلف حدود 15 هزار تن را به شهادت رسانید.
رژیم شاه پس از کشتار مردم مسلمان در نیمه خرداد 1342 و دستگیری طیف گسترده‌ای از روحانیون مبارز و انقلابیون پیرو امام خمینی، به دلیل هراس از قیام مجدد مردمی و تکرار 15 خرداد سعی کرد از هرگونه عملی که موجبات تحریک مردم را فراهم می آورد بپرهیزد و از جمله از اعدام دستگیر شدگان خودداری ورزید، اما در کمال شگفتی علیرغم همه این دلائل، تنها افرادی که به جرم حضور در قیام پانزده خرداد، جلوی جوخه اعدام گذارد، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی بودند. کسانی که در قیام پانزده خرداد، فقط به دلیل اینکه از توهین به امام خمینی اجتناب کردند و حاضر نشدند نسبت ناروایی را به ایشان بدهند ، تیرباران شدند!
سندی تکان دهنده از ساواک ضمن انتساب عامل اصلی اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به محفل بهاییان و اشخاص متنفذ آنها از جمله ثابت پاسال، قتل این دو نفر را نتیجه انتقام بهاییان از مسلمانان به خاطر مخالفت ها و ضدیت های مداومشان با این فرقه دانسته است.7
_______________________________
1- روزنامه «دی ولت» چاپ آلمان – شماره 129- ششم ژوئن 1963
2- روزنامه «لوموند» چاپ فرانسه- شماره 5719- تاریخ 7/6/1963
3- نقل از بولتن جبهه ملی – شماره 3 – جمعه 17 خرداد 1342
4- روزنامه معاریو چاپ تل آویو – 5/6/1963 میلادی
5- ایام (ویژه تاریخ معاصر) شماره 29- 4 شهریور 1386- صفحه 53
6- پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک – مرکز بررسی اسناد تاریخی – صفحه 65
7- تاریخ جامع بهاییت (نو ماسونی) – بهرام افراسیابی – صفحات 748-750