kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۸۵۹
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۸

خردادهای پرحادثه (نگاه)



محمدهادی صحرایی
تحرّکوا باسم‌الله إلى الأمام و اعلموا أنّه «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»
تقویم انقلاب اسلامی پر است از ایام‌الله و روزهای مهمی که هرکدامشان به اندازه یک تاریخ عمیق، خاطره گفتنی دارند و در مرور هرکدامشان می‌توان مظلومیت مقتدرانه بندگان خدا را تورق کرد. تاریخی که معلم انسانهاست بیش از آن که متعلق به سنگ و بنا باشد، به مردم همین چند ده ساله اخیری تعلق دارد که در آن حرکت کرده‌ایم و یکی یکی واقعیات مهمش را تجربه می‌کنیم. یا تاریخ، پس از انقلاب اسلامی بر روی دور تند حوادث افتاده یا ویژگی آخرالزمان و گونه گونی و فراوانی پیشامدها، گذر تاریخ را سریعتر نشان می‌دهد. ولی مهم آن است که انقلاب اسلامی که از ایران شروع شد و امروزه به دوردست‌ها رسیده و یکی یکی قلعه‌های کفر و نفاق و حیله را فتح می‌کند و تغییر ماهیت می‌دهد، همیشه با حوادث مهم همنشین بوده است. این حقیقتی زیباست که انقلاب اسلامی به تنهایی وظیفه به ثمر رساندن رسالتهای نیمه تمام انبیاء سلام‌الله علیهم و به انتها رساندن تاریخ را بر عهده گرفته است. خدا بر درجات سید شهیدان قلم بیفزاید و مردمان را با اندیشه‌های زلالش آشنا کند که جایش در این دوران خالی است.
نمی‌توان از انقلاب اسلامی گفت و از خردادهای پرحادثه‌اش راحت گذشت. که هرگز انقلاب اسلامی از این ماه راحت نگذشته و راحت نگرفته است. خردادها ماه امتحانات و ابتلائات بزرگ است. عیان شدن و اوج مبارزه مردم ایران به رهبری خمینی کبیر در 15 خرداد 1342 یکی از مهم‌ترین روزهای انقلاب است که بی‌آن نمی‌توان انقلاب اسلامی را شناخت. شاید بتوان گفت یکی از تفاوتهای لیبرالها، کمونیستها و نحله نفاق با انقلابیون از همین روز شروع می‌شود. آنها نمی‌توانند ریشه اسلامی انقلاب به رهبری روحانیِ مجتهد و متدین و مبارز را ببینند و بپذیرند. از همین روست که تحلیلشان از انقلاب اسلامی همان تحلیل 40-50 سال پیش است و دعوای آمریکا و ایران را نیز از جنس دعوای خواهر برادری بر سر پرتقال می‌دانند و معتقدند با نشست و برخاست و خنده و دست دادن و روبوسی و صلوات بر گذشته، می‌توان این کدورتها را بر طرف کرد و با نامه نوشتن به آنجلینا دنیا را دوباره ساخت. به همین لوسی.
سیاست کنار آمدن با کدخدا اگرچه سیاست لیبرالها از اول انقلاب بود و بارها به منافع کشور آسیب جدی زد ولی اوج این تفکر ساده‌لوحانه در همین هشت سال اخیر باعث شد که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود بلاهت آن را درک کنند. با سفره‌هایی که هر روز خالی‌تر و زندگی‌هایی که هر روز سخت‌تر می‌شود و لجبازی عده‌ای مأمورِ غربزده که می‌خواهند به هر قیمت ممکن ملت نجیب خود را به خواستگاری دیو ببرند. ظاهر شیک و حرف‌های پرتقالی این عده به گونه‌ای است که گویی پشتوانه منطقی عمیقی دارد و طرحی وطن دوستانه و خیرخواهانه برای مردم خود دارند ولی در عمل آنچه عیان است، «تقریباً هیچی» است که مثل شعار «لاحکم إلا لله» ماند.
« برجام » معاهده‌ای خسران بار و تاریخی است که با ‌اشتباهات فنی، فضاسازی و اغراق گویی، توانست زیربنای صنعت بومی هسته‌ای را متوقف، و اقتدار سیاسی کشور را مخدوش کند، دست مردم را ببندد، اعتماد عمومی و امیدواری آنها به حضور در انتخابات را به پایین‌ترین حد ممکن در تاریخ انقلاب اسلامی برساند، تورم بی‌سابقه و ناباورانه به وجود آورد، عمر گرانمایه دو دولت را هدر دهد و به جای روحیه تحرک و پویایی، دولت را دولتی دیمی، نشسته و منفعل کند که منتظر باران از آسمان بی‌ابر برجام است. توانست وزارت امور خارجه‌ای را که باید دنبال فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، تولید قدرت سیاسی، زمینه‌سازی فرهنگی و... باشد، به «وزارت امور برجام و کدخدا » تبدیل کند. بی‌شک آیندگان با سرافکندگی از برجام یاد خواهند کرد و مسببین آن، چه آنها که آن‌را به مردم تحمیل کردند و نخوانده امضا زدند و چه آنها که برای چنین روزی، بیست دقیقه‌ای و با اضطراب آن‌را مصوب کردند و چه آنها که سکوت کردند و چه آنها که هنوز هم به مردم دروغ می‌گویند و نشانی غلط می‌دهند را با بی‌رحمی قضاوت خواهند کرد.
برجام باید در متن کتب درسی قرار گیرد و آیندگان به بصیرت خمینی کبیر در بی‌اعتمادی به لیبرال‌ها و خامنه‌ای حکیم در بی‌اعتمادی به آمریکا و اروپا پی ببرند. جهان دید و دانست که گروهی فلسطینی بی‌پناه و اردوگاه‌نشین توانستند با مقاومت و میدان‌داری و اعتماد به خدا و بازوان جوانانشان، هیمنه اسرائیل را در شکست‌ناپذیری به افسانه تبدیل کنند و آمریکا را در حمایت از رژیم گرگ صفت صهیونی به عقب‌نشینی وادارند و... و در همین روزها گروهی بسیار مدعی با سطح توان ناچیز می‌خواستند مسایل ایران و آمریکا را با دوگانه‌سازی دیپلماسی و میدان حل کنند. مثل اینکه کسی معتقد باشد ماشین یا باید گاز داشته باشد یا ترمز.
سوم خرداد، مناسبت دیگری است که این روزها با پیروزی یکم خرداد جبهه مقاومت در فلسطین، یادآوری می‌شود. خودیابی و مقاومت جانانه مردم مظلومی که جز خدا پناهی نداشتند و کشور خود را از هاضمه کثیف ارتجاع و نظام سلطه بیرون کشیدند و امروز الگوی فلسطین شده‌اند. بسیجیان قهرمانی که در تاریخ بی‌نظیرند. از آنها گفتن و خواندن و نوشتن، افتخار آفرین و غرورانگیز است. و صلابتی مثل صلابت رهبر و آوینی و کریمی مؤید می‌خواهد. فتح خرمشهر اگرچه الگوی فتح خرمشهرهای در پیش است ولی نور دُردانه مانده در پیشانی جمهوری اسلامی است و گویای این واقعیت است که ایران، وطن دوست‌تر از بسیجیان خمینی به خود ندیده و انقلاب اسلامی، مردم ایران را این‌گونه آموخته که هرگز خاک و خانه خود را به دشمن دون نسپارند و هر متجاوزی را آن‌گونه که خود می‌دانند تنبیه کنند. الگوی امروزین هم همین است. اگر اسرائیل به هر دلیلی طمع و غلطی بکند، جوانان به پاخاسته فلسطین دوازده روز آسمان و زمینش را به هم می‌دوزند و تا غلط کردم نگوید دست برنمی‌دارند. نسخه آمریکا هم همین‌گونه پیچیده می‌شود.
نیمه خرداد 68 هم اگرچه داغ رحلت روح‌الله بر دلهای مسلمانان و آزادگان ماند و مردم مسیح زمان خود را دیدند که چگونه به آسمان رفت ولی با پوشیدن ردای امامت امت بر قد رعنای امامِ جوان، شیوه جدیدی از مدیریت اصیل اسلامی رونمایی شد و مردم به حکمت سخن آن پیر سفر کرده که فرمود آقای خامنه‌ای چون خورشید می‌درخشد پی بردند. و دیدند که می‌توان زاهدانه زندگی کرد و مقتدرانه مدیریت کرد. می‌توان مجاهدِ مجتهدِ مبارزِ شجاعِ حکیمِ ادیبِ مدیرِ مدبرِ مقتدرِ مهربانی بود که در دنیای متلاطم آخرالزمان، کشتی مؤمنین ایران و مسلمین جهان را به سلامت هدایت کرد. کدام کشور و کدام عقیده و کدام رهبری است که بتواند کشوری با شرایط داخلی و خارجی و دشمنان و نفوذی‌ها و تراکم مسایل و تنوع سلایق و... ایران را یک‌سال نگه دارد و مردم کشورهای منطقه را نیز نجات دهد و بر دلهای آزادگان و مسلمانان سنی و شیعه و غیر مسلمان حکومت کند؟ پیشرفت و رشد به کنار.
اصالت و فخامت این وجیزه بیش از آن است که به آفت تملق و اغراق آلوده شود ولی نباید که به حق، اجحاف کرد. در آمریکای کدخدا، مجلس چند ساعتی به تسخیر معترضین درآمد. معترضین زنده مانده دستگیر شدند. اگر کارمند دولت بودند اخراج و اگر نه جریمه شدند و هرگز نمی‌توانند در ادارات دولتی استخدام شوند و.... و در ایران، عده‌ای فتنه گر، هشت ماه کشور را به آشوب کشیدند و کشتند و آبرو ریختند و فحش و فضیحت و... ولی برخی از آنها حتی وزیر شده و در مناصب بالای اداری به کار گرفته شدند و... و اگرچه این جای انتقاد دارد ولی از سوی دیگر نشانه اقتدار نظام مظلوم جمهوری اسلامی است که بی‌نظیر است. امروز هم کسانی برای ریاست‌جمهوری صف کشیده و قیافه می‌گیرند که متهم وضعیت امروز اقتصاد و سیاست و فرهنگ‌اند و باید پاسخگوی مجلس و دولتی باشند که داشتند نه اینکه گستاخانه دوگانه بسازند و منکر پیشینه خود و خانواده شوند و سینه صاف کنند. با چه رویی، خدا می‌داند.
28 خرداد امسال نیز حماسه‌ای باید ساخت همسنگ اول و سوم و پانزدهم خردادی که نشان داد نسخه مقاومت و تلاش و قوی شدن، همیشه بر تسلیم و تنبلی و ضعف غلبه دارد و حساب خادمین واقعی ملت از حقه بازهایی که گذشته خود را فراموش کرده و قصد دارند آینده مردم را نیز دوباره تباه کنند جداست. کسانی که انقلاب اسلامی بیش از هرکسی به خود و خاندانشان خدمت کرد و مسئولیت سپرد و مردم ایران بیش از همه از اعتماد به آنها آسیب دید و هزینه پرداخت کرده است هرگز شایسته اعتماد و انتخاب دوباره نیستند و آنکه می‌خواهد برای کوله‌بر و سوخت‌بر، ‌اشک کبیسه بریزد باید ابتدا ساعت ‌اشرافی از دست باز کند و بداند که مردم در گذشته، تَکرار ‌اشک‌های چهارسال یک‌بار حقه‌بازان را دیده و نتیجه اعتماد به نااهلان را چشیده و کسانی که را تجربه کرده که با‌ گریه از مردم رأی گرفته و هشت سال ‌اشک مردم را درآورده‌اند. و خدا این مملکت را از دروغ و خشکسالی و حقه‌بازان در امان بدارد. آمین.