kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۶۱۷
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۴

جریان اصلاحات و انتخابات؛ در جستجوی سه نعل(یادداشت روز)

 

مردی الاغ خود را گم کرده و بسیار در فکر بود. در راه
یک نعل پیدا کرد. گفت: سه نعل دیگر و خود الاغ مانده است تا پیدا شود، خدا کریم است! حکایت اصلاح‌طلبان و انتخابات پیش روست. آنان هیچ‌وقت مانند امروز خود را مستاصل و البته متوهم ندیده‌اند. بازتاب این استیصال را می‌توان در مواضع و رفتارهای گاه متناقض آنان به خوبی مشاهده کرد. تناقضی که در این انتخابات در همان ابتدا و با تشکیل سازوکار تشکیلاتی آنها آغاز شد. بر صدر این نهاد که قرار است گزینه ریاست جمهوری این جریان را تعیین کند، پیرمردی را نشاندند که مدعی است رئیس‌جمهور در ایران
15 درصد بیشتر اختیار ندارد. اگر اندکی به این ادعا باور داشت و داشتند، بر آن صندلی می‌نشست و این‌چنین برای رفتن به پاستور صف می‌کشیدند و سر و دست می‌شکستند؟!
البته که خود بهتر از هر کسی می‌دانند این حرف‌ها و ادعاها چیزی نیست جز تلاش برای فرار از پاسخگویی به مردمی که به وعده‌های آنها دل دادند و گمان می‌کردند سپردن کلید پاستور به نامزد کلیددار آنها، گره‌ای از مشکلات آنان خواهد گشود. امروز با گذشت 8 سال مردم خود را در موقعیت «‌به سختی زیان‌دیده» می‌بینند. دولتی که قرار بود چنان رونقی ایجاد کند که مردم از یارانه 45 هزار تومانی هم بی‌نیاز شوند، فقط در فقره بورس کاری کرد که ده‌ها میلیون نفر متضرر شدند و سرمایه خود را بر باد رفته می‌بینند. تحریم‌هایی که قرار بود با مذاکره و دیپلماسی رفع شود، نه تنها رفع نشد که شدیدتر و سنگین‌تر هم شد. اگر امروز فضای انتخاباتی آنچنان که انتظار می‌رود و باید و شاید گرم و پرحرارت نیست، بخش قابل توجه و مهمی ‌از آن به‌دلیل همین حس فریب‌خوردگی است.
اگر سازوکارهای سیاسی و انتخاباتی کشور نظام‌مند و در برخی از اصول عقلی و اخلاقی کاستی نداشت، کسانی که این چنین جیب مردم را خالی کرده و بدتر از آن به اعتماد و امید آنها شلیک کرده‌اند، دست به تحولی اساسی در خود زده و ضمن ابراز پوزش از پیشگاه ملت، می‌کوشیدند خود را اصلاح کنند نه آنکه باز هم با همان حرف‌ها و ژست‌های تکراری وارد میدان انتخابات شوند و طوری طلبکارانه موضع بگیرند که گویی دیگران مقصرند و باید از آنها پوزش بخواهند.
واقعیت آن است که اصلاح‌طلبان سال‌هاست برخلاف آنچه می‌کوشند نمایش دهند، فکر و ایده جدیدی ندارند و حتی می‌توان گفت از جایی به بعد حتی همان ایده‌های امتحان پس داده را هم کنار گذاشته و در جعبه ابزار سیاسی آنها تنها یک وسیله دیده می‌شود و آن هم چیزی نیست جز «رقیب‌هراسی». به‌راستی اگر این ابزار از مدعیان اصلاحات گرفته شود، چه حرفی برای گفتن و چه چیزی برای عرضه دارند؟! نکته جالب آنکه با تمام ادعایی که در موضوع دیپلماسی دارند، در این میدان نیز اصلی‌ترین ابزار و اهرم آنها رقیب‌هراسی است. به غربی‌ها می‌گویند اگر با ما توافق نکنید رقبای ما در ایران سر کار خواهند آمد و کار هم برای ما و هم برای شما سخت خواهد شد. از تاکتیک و ادبیاتی استفاده می‌کنند که عجیب و قابل تأمل است. رقیب داخلی خود را دشمن فرض می‌کنند و به طرف غربی می‌گویند شما هم که با این جماعت دشمنی دارید پس طبق منطق دشمنِ دشمن من، دوست من است، بیایید دوست باشیم و قائله را فیصله دهیم!
اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو نیز راهبرد خود را بر پایه رقیب‌هراسی پی‌ریزی کرده‌اند. راهبردی سلبی که نسبت به مسائل و مشکلات کشور بی‌توجه و بدون برنامه و پاسخ است و بخش اعظم توان و نیروی خود را به خارج کردن دال مرکزی افکار عمومی از مسئله اصلی و طبیعی انتخابات اختصاص داده است. امروزه نظام مسائل اصلی افکار عمومی مواردی مانند تامین سطح معقول و مطلوبی از معیشت،‌ اشتغال(همراه با درآمد مکفی و متناسب با تورم)، برخورداری از مسکن(ترجیحاً مطلوب از منظرهای مختلف)، برخورداری از امکانات بهداشتی و درمانی مناسب(هم از نظر کیفیت و هم هزینه) و امکان حفظ و افزایش معقول ارزش دارایی است.
موارد فوق عینی و ملموس هستند و همگی آنها را می‌توان در یک مفهوم انتزاعی و ذهنی تجمیع کرد؛ عدالت. این کلمه کوچک 5 حرفی چنان وسیع و عمیق است که از دیرباز مورد توجه اهالی فکر و اندیشه بوده و به یقین تا آخرین روز دنیا نیز موضوع فکر و بحث خواهد بود. عدالت در برخی اذهان به معنای حداقلی آن است؛ کیفر دیدن مجرمین به دست قانون. اگرچه این بخش مهم و قابل توجهی از کارکرد عدالت است اما همه آن نیست. اگر عدالت را به‌طور ساده و مختصر به معنای قرار گرفتن «هر چیز در جای خود» بگیریم، آن وقت می‌توان گفت مهم‌ترین مطالبه امروز افکار عمومی از دولت، عدالت است و بسیاری از کارها و رخدادها عادلانه نیست.
طرح، برنامه و گفتمان انتخاباتی اصلاح‌طلبان چه نسبتی با این عدالت عام و موارد عینی آن دارد؟ اگر جزو دنبال‌کنندگان حرفه‌ای سیاست در ایران باشید احتمالاً طی یکی دو سال اخیر به چند اظهارنظر موردی از برخی چهره‌های اصلاح‌طلب برخورد کرده‌اید که به درستی به این ضعف اردوگاه خود‌ اشاره کرده و توجه به عدالت را تجویز می‌کنند. اما آیا این تذکرات نادر، در این جریان تبدیل به دغدغه، موضوع بحث، گفتمان و برنامه شده است؟ اگر شما چیزی سراغ دارید به ما هم نشان بدهید!
وقتی فکر و ایده‌ای در این موضوع اصل و کلیدی وجود ندارد، چاره چیست؟ باید سعی کرد با لطایف‌الحیلی موضوع و سؤال افکار عمومی را تغییر داد و به اصطلاح انتخابات را از ریل طبیعی خود خارج کرد. طیف اصلاحات برای این تغییر ریل به سه سناریو دل بسته است؛
1- توافقی هرچند روی کاغذ در وین و ایجاد هراس از اینکه اگر ما یا نامزد مورد حمایت ما رای نیاورد، توافق بهم خورده و تحریم‌ها برمی‌گردد.
2- ایجاد یک دوقطبی گسترده و هراس‌انگیز پیرامون فضای مجازی و اینترنت با این مفهوم که اگر ما نباشیم، گوگل را هم فیلتر می‌کنند! (دروغی که چندی پیش به کیهان نسبت دادند و مدعی شدند کیهان خواستار فیلترینگ گوگل شده است.)
3- ایجاد دوقطبی پیرامون آزادی‌های اجتماعی و سبک زندگی با طرح این ادعا که جریان رقیب می‌خواهد شما را به زور راهی بهشت کند، حتی به قیمت جهنم کردن زندگی امروزتان!
سناریوهای فوق، سه نعلی است که اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو به‌دنبال آن هستند بی‌آنکه در پی گمگشته اصلی خود یعنی عدالت باشند. تجربه نشان داده است این جماعت پریدن بر پالان رقیب‌هراسی را خوب بلدند.
محمد صرفی