kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۵۸۹
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۸
به مناسبت سالگرد شهادت سردار سرلشکر محمد بروجردی

مسیح کردستان در نبرد همیشگی با مزدوران آمریکایی

 

ساعت 9 شب 22 مرداد 1357 بود، پس از گذشت حدود 9 ماه از اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران، در حالی که شاه با چراغ سبز آمریکایی‌ها و برای حفاظت از ژاندارمی ‌آنها در منطقه، بی‌محابا مردم از مرد و زن و کودک را در تظاهرات و تجمعات به گلوله می‌بست و قتل‌عام می‌کرد، رستوران خوانسالار تهران، محل تجمع مستشاران نظامی آمریکا که سال‌ها این سرزمین را به‌ اشغال خود در آورده بودند با انفجار بمب مهیبی، تخریب شد و گروهی از نظامیان آمریکایی که در این رستوران و در ماه مبارک رمضان به عیش و عشرت مشغول بودند، به هلاکت رسیدند.
فردای آن شب، اطلاعیه‌ای با امضای «گروه توحیدی صف» منتشر شده و انفجار رستوران آمریکایی خوانسالار و به هلاکت رساندن جمعی از‌ اشغالگران آمریکایی را برعهده گرفت. در مطلع این اطلاعیه سخنی از حضرت امام خمینی مبنی بر مبارزه با منافع آمریکایی‌ها آورده شده بود و در ادامه نیز ضمن آنکه عملیات فوق را در پشتیبانی از مردم و روحانیت انقلابی به زعامت امام خمینی اعلام کرده بودند، دلیل هدف قرار دادن نظامیان آمریکایی را این‌گونه بیان کردند:
«... عامل اصلی قتل‌عام‌های وحشیانه و بی‌رحمانه ملت ما و سر منشاء فساد در کشورمان، امپریالیسم آمریکا می‌باشد و سردمداران آمریکا با فرستادن فاحشه‌ها و بیماران جنگ ویتنام و به‌طور کلی وازدگان جامعه آمریکا در لباس کارشناسان سیاسی- نظامی- اقتصادی، سرمایه‌های مادی و معنوی خلق محروم ایران را مورد چپاول و غارت قرار می‌دهند و جامعه را به فقر و فساد و فحشاء کشانیده‌اند...»1
این اولین اقدام انقلابیون پیرو امام خمینی در مقابله با دشمن اصلی ملت ایران یعنی آمریکاییان بود که در واقع شاه عامل و نوکر آنها محسوب می‌شد. انفجار رستوران خوانسالار به درستی با شعارهای مردم در تظاهرات متناسب بود که شاه را سگ زنجیری آمریکا می‌خواندند، همان‌گونه که حضرت امام خمینی از همان ابتدای نهضت و در مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون به افشای رابطه آمریکا و شاه پرداخته و ایران را در‌ اشغال آمریکا اعلام کردند.
چندی بعد نیز پس از جنایت شاه در میدان شهدای تهران و جمعه سیاه، در 19 مهرماه 1357 با انفجار مینی‌بوسی که حامل مستشاران نظامی آمریکایی بود، بار دیگر نام «گروه توحیدی صف» مطرح شد و از آن پس بود که آمریکاییان از ماندن در ایران احساس خطر کرده و گروه گروه خاک سرزمین ما را‌ترک می‌نمودند.
در آن روزها نام و هویت جوانان مسلمان پاکبازی که در آن گروه اسلامی، بنا را بر مقابله با‌ اشغالگران ایران یعنی نظامیان و مستشاران آمریکایی گذارده بودند، مشخص نبود. همچنان که وقتی به هنگام ورود امام به ایران و استقبال از ایشان، همان جوانان توسط کمیته استقبال از امام و روحانیون مبارزی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی برای حفاظت از رهبر انقلاب فراخوانده شدند، تنها شرطشان، گمنامی‌و مطرح نشدن نام و عنوانشان بود.
محمد بروجردی در راس آن جوانان انقلابی قرار داشت. یک جوان 24 ساله رشید و زیبا و خنده‌رو که در گروه با نام «میرزا» شناخته می‌شد. گروهی که ابتدا با عنوان «فجر اسلام» برای پخش و توزیع اعلامیه‌ها و متن سخنرانی‌های امام به‌وجود آمد و سپس به مبارزه مسلحانه روی آورد.
بروجردی و یارانش از همان ابتدا با روحانیت مبارز و افرادی همچون شهید حجت‌الاسلام مهدی شاه‌آبادی در تماس بودند و از همین طریق راهی سوریه و لبنان شد و در آنجا به‌وسیله شهید دکتر چمران، دوره‌های آموزش نظامی را طی کرد.
اولین اقدامات آنها به هنگام سفر جیمی ‌کارتر، رئیس جمهوری آمریکا در دی‌ماه 1356 به ایران و جزیره ثبات خواندن آن تحت حاکمیت شاه بود که دست به یک سری انفجارات در پایگاه‌های فساد رژیم شاه زدند تا نشان دهند این سرزمین‌ اشغال شده آمریکایی‌ها، یک جزیره ثبات نیست.
اما هنگامی ‌که پس از دیدار با امام، دریافتند ایشان با مبارزه مسلحانه محض و جدای از مردم، موافق نیستند، بدون هیچ‌گونه ‌تردیدی راه خود را اصلاح کرده و تمام طرح‌های خود برای عملیات مسلحانه خصوصاً علیه ارتش را لغو کردند چرا که امام تأکید بسیار داشتند که هیچ تعرضی به ارتش نباید انجام بگیرد.
بروجردی و یارانش از آن پس بر اساس نظر امام تنها به مسلح ماندن برای حفاظت و پشتیبانی از نهضت مردم اکتفا کردند. از همین روی بود که در راهپیمایی‌هایی مثل راهپیمایی اربعین بطور مسلح حضور پیدا کرده تا در صورت حمله مزدوران شاه به مردم، بتوانند از آنها دفاع کنند.
سرانجام در روزهای تعیین‌کننده 20 و 21 و 22 بهمن به رسالتی که سال‌ها برای خود پیش‌بینی کرده بودند، عمل نموده و به‌طور تمام‌عیار با عوامل رژیم شاه درگیر شده و به دفاع از مردمی پرداختند که شجاعانه نهضت امام خود را پیروی می‌کردند.
دلدادگی و عشق محمد بروجردی به امام و مقتدایش باعث شد تا در اولین ماه‌های پیروزی انقلاب و با به‌وجود آمدن غائله ضدانقلاب در کردستان، بلافاصله پس از فرمان ایشان، به مقابله با مزدوران دیگر آمریکا و اسرائیل که این‌بار با نقاب دفاع از خلق به میدان آمده بودند، بشتابد. بازهم پای آمریکا و مزدورانش در میان بود و جوانانی همچون بروجردی بازهم به پیروی از امام و مراد خویش، دشمن اصلی و عواملش را به درستی تشخیص دادند.
و البته این برای شهید بروجردی بسیار دشوار بود که دل از امام بکند، حفاظت فیزیکی ایشان را رها کرده و به افراد دیگر بسپرد و برای حفاظت از آرمان‌ها و نهضت و انقلاب امام به کردستان برود. دل کندن از محضر امام، امر ساده و آسانی به‌نظر نمی‌رسید و خصوصاً برای بروجردی بسیار دشوار بود. 2
حضور محمد بروجردی در کردستان، ابعادی چندگانه داشت؛ او که از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، از یک سوی به مقابله بی‌امان با ضدانقلاب افسارگسیخته پرداخت و با تشکیل گردان‌های جندالله شامل نیروهای سازماندهی‌شده سپاه، آنها را تارومار کرد و شهرهایی مانند پاوه و سنندج و... را یک به یک از چنگ آنها آزاد نمود.
شهيد حاج ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) درباره آن روزهای شهید بروجردی گفته است:
«... وقتي موفق شديم ضدانقلاب را عقب بزنيم اولين ديدار ما با ايشان آغاز شد. در چهره اين مرد روحاني و اين ميرزا، تبسم عجيبي ديدم که براي اولين‌بار در زندگي احساس کردم با مردي آشنا شدم که در همه زمينه‌هاي اخلاقي با ديگران تفاوت دارد. ما شاگردي اين آقا و معلم کبير و اين ميرزا را به عهده داشتيم...» 3
سردار بروجردی از طرف دیگر به یاری مردم محروم کُرد شتافت و با تشکیل سازمان پیشمرگان کرد مسلمان، به آنها نزدیک شد و سعی کرد هرچه بیشتر در رفع محرومیت‌های سالیان طولانی آنها بکوشد تا جایی‌که از سوی همان مردم کُرد که تا چندی قبل بنا به تبلیغات ضدانقلاب، امثال او را دشمن می‌پنداشتند، «مسیح کردستان» لقب گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌های غرب شتافت و در طی یکی دو ماه، دوبار مجروح شد. پس از منطقه‌ای شدن سپاه، با برعهده گرفتن فرماندهی سپاه غرب، نقش مهمی ‌در مقابله با ارتش صدام ایفا کرد و در عملیات متعدد این منطقه طی سال‌های 1360 و 1361 از جمله عملیات مطلع‌الفجر و فتح‌المبین شرکت داشت. در یکی از همین صحنه‌ها بود که براثر سقوط بالگرد، پایش شکست اما حاضر نشد برای استراحت یا مرخصی جبهه را‌ترک کند و با همان حال به فرماندهی سپاه غرب ادامه داد. 4
شهيد حجت‌الاسلام والمسلمين محلاتي در توصیف آن روزهای شهید بروجردی گفته است:
«به قدري متواضع بود که هيچ‌گاه «من» نمي‌گفت و از خودش تعريف نمي‌کرد و هميشه به‌دنبال کار بود. آنچه براي او مطرح بود، فداکاري، ايثار و مبارزه بود. جهاد و فداکاري او در حد اعلي بود و شايد کمتر برادري به قدر اين شهيد در غرب خدمت کرده باشد... پاک زندگي کرد و پاک از دنيا رفت...» 5
تشکیل تیپ ویژه شهداء و برپایی قرارگاه حمزه سیدالشهداء در آن برهه زمانی از اقدامات موثر شهید بروجردی بود که خود نیز فرماندهی قرارگاه یاد شده را برعهده گرفت. قرارگاهی که در عملیات متعدد سال‌های دفاع مقدس نقش مهمی ‌ایفا نمود. حضرت امام خمینی (رحمهًْ‌الله‌علیه) با توجه به پیروزی‌های پی‌در‌پی این قرارگاه خطاب به شهید بروجردی و شهید امیر سرلشکر حسن آبشناسان (که او هم از فرماندهان قرارگاه حمزه سیدالشهداء بود) نوشتند:
«... اسلام و مسلمانان متعهد به این پیروزی‌های چشمگیر شما چشم دوخته‌اند و از یاد هیچ‌یک از ما نخواهند رفت. شما فرزندان ملت هستید. فتحی که به دست شما صورت گرفت برای ملت سرافرازی بود...» 6
سردار سرلشکر محمد بروجردی در تاريخ اول خرداد 1362 در حالي که با عده‌اي ديگر از همرزمانش در مسير جاده مهاباد- نقده حرکت مي‌کرد بر اثر انفجار مين به آرزوي ديرينه‌اش (که سال‌ها در نمازها و نيايش‌هاي نيمه‌شبانه از درگاه خداوند مي‌طلبيد) رسيد و به فوز عظيم شهادت نايل شد.
يکي از افرادي که در صحنه شهادتش حضور داشت، مي‌گويد:
«...پس از انفجار وقتي من بالاي سر او رسيدم مانند هميشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس کردم که او کلام مولايش را تکرار مي‌کند. «فُزتُ وَ رَبّ الکَعبَه.» 7
رهبر معظم انقلاب درباره شهید بروجردی فرموده‌اند:
«... چهره شهید بروجردی را بازسازی کنید... آن صورت نجیب و سالم. آن آدم کم‌حرف و پرکار و مؤمن را درست نشان دهید، حالاتش را نشان بدهید... مرحوم شهید بروجردی بسیار فعال بود. یک‌ بار در سال 1359 یا اوایل 1360 رفتم منطقه غرب. ایشان آن‌وقت در باختران بود و من از نزدیک شاهد کار او بودم. اما چیزی که از شهید بروجردی در آنجا احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من به‌وجود آورد، این بود که دیدم این برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چیزی که فکر می‌کند، مسئولیت و وظیفه است...» 8
______________________________________
1- اعلامیه گروه توحیدی صف- سند شماره 17- تاریخ شفاهی گروه‌های مبارز مسلمان هفت‌گانه- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- چاپ اول- پاییز 1383- صفحه 475 2- از همان نخستين شب پيروزي دلهره حفظ انقلاب را داشت- نصرت‌الله محمود‌زاده (نویسنده کتاب مسیح کردستان)- پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ ایثار و شهادت- 30 اردیبهشت 1391
3- بروجردی محمد- خبرگزاری دفاع مقدس برگرفته از پرونده شهيد دربنياد شهيد و امور ايثارگران تهران، مصاحبه با خانواده و دوستان شهيد- 2 دی‌ماه 1385 4- شهید محمد بروجردی- دانشنامه اسلامی 5- بروجردی محمد- خبرگزاری دفاع مقدس- پیشین 6- همان 7 - همان 8- همان