چه کسانی لایق حکمرانی بر مردم نیستند؟! (نگاه)
مهدی جبرائیلی تبریزی
ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. چهرههای مختلفی آمدند؛ عمدتاً از مدیران و مسئولان سالهای طولانی درکشور و برخی نیز به چندین باره کاندیدای این دوره انتخابات شدند.
برخی از این افراد در گذشته امتحان خود را پس دادهاند و مردم عزیز ما حتما با نگاهی به سوابق آنان در دوران مدیریت کلان و نیز زندگی شخصیشان، فرد اصلح وشایسته را انتخاب خواهند کرد. تجربه تلخ چند سال اخیر مدیریت اجرائی کشور ثابت کرد که عدم دقت در انتخاب مصداق اصلح شایسته و نیز عدم حضور عینی در پای صندوقهای رای میتواند نظام اسلامی و ملت را با چالشهای جدی در ساحتهای داخلی و خارجی مواجه سازد.
یکی از مهمترین وکلیدیترین شاخصههای فرد اصلح، باور به توانمندیهای داخلی و سرمایههای انسانی و ثروتهای خدادادی کم نظیری است که فقط و فقط باید با مدیریت انقلابی و تدبیر عاقلانه از این پتانسیل در جهت پیشرفت و بالندگی استفاده شود.
انقلاب اسلامی نمونه بارز خودباوری و اعتماد به توانمندیهای داخلی است که توسط امام راحل، عینیت و ظهور یافت و فرزندان انقلابی حضرت روحالله، ضمن دفع دشمن تا بن دندان مسلح، در جهت رفع نیازمندیهای داخلی که در کنار تجاوز نظامی بهطور ظالمانه در عرصه اقتصادی هم مورد تحریم قرار گرفته بودند، هم با دستانی خالی و کمترین امکانات سنگربه سنگر پیش رفتند.
رهبرمعظم انقلاب دردیدار تصویری اخیر با نمایندگان تشکلهای دانشجویی دراین مورد بیان داشتند: «فردی که معتقد است نمیتوان از لحاظ دفاعی، سیاسی، اقتصادی و تولیدی کاری در داخل انجام داد، لایق حکمرانی بر مردم نیست.»
اگربه آثار مدل مدیریت اجرائی و سیاستگذاری در عرصههای داخلی وخارجی هشت سال اخیر توجه داشته باشیم، به اهمیت این سخن حضرت ایشان پی خواهیم برد.
تعطیلی هزاران کارخانه ومرکز تولیدی کوچک و بزرگ، ورشکستگیهای پی درپی، اختلاسها، واردات بیرویه، فرار سرمایهها وسرمایهگذارها و بیشمار آسیبهای فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی نتیجه عدم توجه به ظرفیتهای داخلی بلکه سرکوب آنها است.
در طول این سالها همه مشکلات به رابطه با خارج مخصوصا آمریکای دشمن قسم خورده ملت ما گره زده شد، همه دولت دروزارت خارجه تجمیع و همه وزارت خارجه در مذاکره بینتیجه تلخیص و همه مذاکره به آمریکا تحدید گردید. بارها وبارها مستقیم وغیر مستقیم در سخنان مدیران ارشد دولتی ظرفیتهای داخلی نادیده گرفته شد و بدون ملاحظه ابعاد گوناگون این اظهار نظرها در عمل هم برهمان مبنا اقدام شد.
آقای روحانی صراحتا اعلام کرد: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید ازبین برود تا سرمایه بیاید. تحریمهای ظالمانه باید برود تا مسئله محیط زیست واشتغال جوانان حل شود.
تحریمها باید از بین بروند تا سرمایهگذار به کشور بیاید و باید سرمایهگذاری انجام شود تا مشکل مالی و بانکی و آب خوردن مردم حل شود.»
همو در سال ۹۲ گفت: «هم سانتریفیوژ باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم.»
و در جایی دیگر گفت: «اگر برجام نبود امروز حتی یک بشکه نفت نمیتوانستیم صادر کنیم.»
و نیز: «یک عدهای به خاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند. ریشه مشکلات، «واشنگتن دیسی» است. مردم باید در این سالها خیلی راحتتر زندگی میکردند.»
مفهوم این سخنان این است که؛ وقتی ریشه مشکلات اقتصادی مردم درآمریکاست احتمالا کلید حل مشکلات هم آنجا باشد و باید از ریشه این مشکل را حل کرد!
این درحالی بود بنا به گفته محققان، ایران به عنوان مثال از نظر ذخایر مس، سرب، روی، نمک، گچ، گوگرد، آهن، اورانیوم، آلومینیوم و سنگهای تزیینی در صدر برترین کشورهای جهان قرار دارد که این موضوع اثبات میکند درکشور ما پتانسیل مواد معدنی وجود دارد اما نبود مدیریت انقلابی ومتعهد جلوی رشد بخش معدن را گرفته و خامفروشی را به یک راهکار شایع تبدیل کرده است. از این منظر همچنین نبود مناسبات تجاری مستحکم و مستمر با سایر کشورها در سطح منطقهای و جهانی از یکسو و عدم تخصیص اعتبار مورد نیاز این بخش در کنار تحریمها از سوی دیگر باعث گسترش پدیده خامفروشی مواد معدنی شده است.
اما در سخنانی صریحتر از این هم، درباره سرمایههای انسانی با قضاوتی شگفتانگیز ابراز داشتند:
بگذارید با خود روراست باشیم ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم.
این سخنان مرحوم اکبر ترکان از مشاوران روحانی بود که پس از انقلاب اسلامی همواره میزی از میزهای مدیریتی را در اختیار داشت.
نعمتزاده از وزرای سابق صنعت دولت روحانی معتقد بود: همانطور که در بخش ورزشی مربی خارجی به کشور میآوریم در اقتصاد نیز نیازمند آوردن مدیران اقتصادی خارجی هستیم.
این منطق بهطور کلی بر مدیریت کلان کشور حاکم بوده و چه خسارتهایی که به بار نیاورده است.
حال سؤال این است آیا این طیف شایستگی قرار گرفتن درجایگاه حساس و سرنوشتساز ریاست جمهوری دارند؟
در برخی از اظهارنظرهای کاندیداهای وابسته به جریان مزبور، از تاکتیکهای نخنمای انتخاباتی مانند بغض کردن برای فقرا(که خود سهم زیادی در فقیر شدن آنان دارند)، وعده افقهای روشن، حمله به پادگان و دادگاه و غیره استفاده میشود که معلوم نیست اینان در این سالهای نفسگیر بهویژه در بعد معیشت این مردم نجیب، کدامین گره را از معضلات کشور باز نمودهاند و الان با چه رویی میخواهند با مردم ایران مواجه شوند؟