kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۳۳۰
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۳
در سوگ آزاده‌ای سرافراز

من بی‌گناهم...

• پرسید؛ «بی‌گناه» اسم فامیل ایشونه؟... چرا هر وقت به این نام صداش می‌کنی، یه جوری لبخند می‌زنه که نشون میده، این اسم باید حکایت ویژه‌ای داشته باشه! چرا بعضی وقت‌ها بهش میگی «بی‌گناهی هم کم‌گناهی نیست»؟... و پرسش‌های دیگری که از صمیمیت توأم با ارادتم به او بر می‌خاست ...


• پای ثابت نماز جمعه بود، تقریباً همه هفته همدیگر را می‌دیدیم و اگر تا شروع نماز فرصتی بود، گپ و گفت کوتاهی با هم داشتیم و برخی از خاطرات آن روزها را مرور می‌کردیم. خاطراتی که انگار هیچ‌وقت کهنه نمی‌شوند. نامش «محمد حسین‌زاده» بود... او و برادرش حسن حسین‌زاده که بعدها در جبهه مجروح و سپس اسیر و بعد شهید شد، زندانی سیاسی رژیم ستمشاهی بودند. از همان جا و در همان روزها با هم آشنا شده بودیم و این آشنایی خیلی زود به دوستی پایدار تبدیل شده و تا همین چند روز پیش که به بیماری کرونا مبتلا شده و به برادر شهیدش پیوست ادامه داشت.
• بازجوهای ساواک -کمیته به اصطلاح ضد‌خرابکاری- از دستش کلافه شده بودند. در مقابل شکنجه‌ها مقاومت عجیبی داشت. بازجو با شکنجه‌های وحشیانه از او اعتراف می‌خواست و معرفی کسانی که با او همکاری داشتند. محمد‌آقا، اما لام تا کام حرف نمی‌زد و تکیه کلامش در پاسخ به بازجو این بود که «من بی‌گناهم»! بازجوها که از مقاومت او به تنگ آمده بودند، محمد‌آقا را به سختی شکنجه کردند و او که از تاب و توان افتاده بود، فریاد زده و گفته بود «میگم... میگم» و تیم بازجوها با خوشحالی از اینکه سرانجام، مقاومت محمد‌آقا را شکسته و او را وادار به اعتراف کرده‌اند، شکنجه وی را متوقف کرده و بعد از آنکه تا حدودی به حال آمده بود، به او گفته بودند؛ خُب بگو! و محمد‌آقا گفته بود؛ من که از همان اول گفته بودم من بی‌گناهم و... محمد آقای عزیز ما از آن پس در میان بر و بچه‌های زندان سیاسی به «ممد بی‌گناه» معروف شد و با این نام بیشتر شناخته می‌شد تا محمد حسین‌زاده‌...
• محمد آقا و برادر شهیدش، حسن حسین‌زاده از پیروان پاکباخته حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه‌) بودند و از این ویژگی، به مفهوم واقعی آن تا پایان عمر شریفشان پاسداری کردند. هر دو برادر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کسوت ملکوتی پاسداری درآمدند و عقربه قطب‌نمای حیات طیبه آنها هیچ‌گاه با قطب ولایت کمترین زاویه‌ای نداشت. در تمامی دوران زندان نیز هر دو برادر با گروه‌های منحرف زاویه تعریف‌شده و پُر‌رنگی داشتند و در همان حال، از مقاوم‌‌ترین زندانیان سیاسی در مقابل ساواک بودند. ساده‌زیستی و بی‌رغبتی به چرب و شیرین دنیا از خصوصیات بارز آنها بود.
• حاج محمد آقا نه در سر سودای سود داشت و نه در دل، غم بود و نبود. دلشوره روزها و حتی ساعات حیاتش را داشت که مبادا به غفلت بگذرد. به جد بر این باور بود که جمهوری اسلامی ایران، به نمایندگی از حضرت صاحب‌الزمان ارواحنا‌له‌الفداء شکل گرفته است و امام راحل و خلف حاضر او را برگزیدگان و برکشیدگان حضرتش می‌دانست و اینگونه بود که حاضر نبود لحظه‌ای از عمر خود را بیرون از دایره اطاعت از آنان سپری کند‌... و سرانجام، آن عهد را که با خدای خویش بسته بود، ارنی‌گویان به میقات برد. خدایش این آزاده پاکباخته را در کنار برادر شهیدش با شهدا و اولیاءالله محشور فرماید.
حسین شریعتمداری