داستان تکراری و تلخ ورزش (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
ورزش کشور ما با مشکلات و گرفتاریهایی روبهرو است که بعضی از آنها ریشه در ساختار و بنیان آن دارد و برخی به عملکرد و رفتار مدیریتی ورزش مربوط میشود.تقریبا روزی نیست که خبر یا خبرهایی خاطر دوستداران ورزش را نگران و مشوش نسازد.
طی روزهای اخیر هم ماجرای شکایت دستیاران سرمربی سابق بلژیکی تیم ملی فوتبال در کنار خبرهای ناخوشایندی که از فدراسیون فوتبال به بیرون درز کرد ذهن و فکر علاقهمندان ورزش را درگیر کرده و موجب بحثهای زیادی در محافل و رسانههای ورزشی شد. این شاید از موارد نادر در ورزش دنیا باشد که یک مربی خارجی در مجموع دو ماه در کشوری فعالیت کند اما بیش از دوسال تشکیلات فوتبال و ورزش یک کشور را درگیر مسائل حاشیهای و شکایت و دادگاه وتحمیل هزینههای سنگین نماید، هزینههایی که باید از جیب مردم پرداخته شود و حاشیههایی که مدیریت غلط و غیر عقلایی عدهای مدیر نما برای این فوتبال ایجاد کرده است!ظاهرا هم قرار نیست این روند غلط و این روال پرضرر در ورزش و فوتبال ما به پایان برسد.
اتفاقات اخیر فدراسیون فوتبال و ماجرای مهمانی شبانه و به راه افتادن داستان قدیمی«کی بود، کی بود...» نشان میدهد که متاسفانه مدیریت جدید هم قصد دارد مسیر غلط فوتبال را کماکان ادامه دهد و بر خلاف شعارها و حرفهای اولیه قرار نیست برای در افتادن با مشکلات و موانع بر سر راه پیشرفت فوتبال و اولین و مهمترین آن، جریانات اختاپوسی پدر خوانده کاری کند و اقدامی انجام دهد.
بدیهی است که ادامه این روند هر قدر به نفع جریانهای مخرب و آویزان ورزش تمام میشود و سبیل کلفت باج خواهان حرفهای و جریانات شناخته شده و بدنام رسانهای را چرب میکند، به فوتبال مستعد و بالقوه ایران ضرر و زیان میرساند.این روند هم به پایان نمیرسد مگر اینکه سراغ ریشهها رفته وجلوی کجرویها و انحرافات را از مبدا وسرچشمه بگیریم. ریشه مسائل هم بر میگردد به این واقعیت که کسانی که درقبال اداره و مدیریت ورزش مسئولیت دارند و طبق قانون اساسی متولی ورزش هستند، یعنی دولتها(همه دولتها علی الخصوص دولت فعلی) به وظایف قانونی و تعریف شده خود در این باره عمل نمیکنند و به ورزش بر خلاف شعارهایی که میدهند به عنوان امری دست چندم که در هر حال جزو اولویتها به حساب نمیآید نگاه میکنند.
راستی آن است که متولی اصلی ورزش یعنی دولت به هردلیلی_ که به نظر ما قابل قبول نیست_ ورزش را جدی نگرفته و درباره مدیریت آن دغدغهای ندارند درتعیین مدیران آن وسواس لازم را به خرج نمیدهد و معمولا آن را به دست ضعیفترین افراد کابینهها میسپارد! و باز چون ورزش جدی گرفته نشده اصل مهم و بسیار موثر« نظارت» هم در آن اعمال نمیشود لذا معمولارفته رفته،نوعی خود کامگی و ولنگاری بر کار و بار مدیریتی ورزش حاکم میشود، و باز چون ورزش جدی گرفته نمیشود، حرفهای کارشناسی و تخصصی در نزد مدیران ورزش گوش شنوایی پیدا نمیکند و اعمال سلیقهها ونظرات و رفتار غیر کارشناسی و غالبا سوداگرانه و فرصتطلبانه به جای آن مینشیند. طبیعی است وقتی ورزش دست اهلش نیست، از داشتن مدیریتی آشنا با چم و خمها وجامعهشناسی ورزش محروم است و مدیرانی که جریانات و عناصر و روابط پیدا و پنهان ورزش را نمیشناسند بر سر کارند، به جای برخورداری از افراد و جریانات و افکار سالم گرفتار جریانات و افراد سوءاستفاده چی و فرصتطلب میشود که برای کسب منافع شخصی و حتی اغراض سیاسی در نزد مدیریت ورزش رخنه و نفوذ میکنند و فکر و برنامهها را به نفع خود تغییر جهت میدهند.متاسفانه این داستان تلخ و تکراری ورزش ما خاصه در سالهای اخیر بوده است انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است.
امیدواریم ورزش در نزد دولت و دولتمردان آینده از اهمیت بایسته برخوردار بوده ونحوه رفتار و سیاستگذاری آن متضمن پیشرفت ورزش مستعد ایران و رعایت شان و حرمت جامعه ورزش باشد. در این باره البته همه باید نقش خود را به درستی ایفا کنند، اما نقش دولت و همچنین مجلس شورای اسلامی(در دادن رای اعتماد به وزیر ورزش) مهمتر است،در آینده در این باره باز هم خواهیم نوشت.ان شاا...