زمان طلايي براي زدودن پيشفرضهاي غلط در آموزش عالي
کرونا فرصتی فراهم آورد تا برنامهریزان آموزشی متوجه ناکارآمدی روشهای سنتی آموزش و ضرورت جایگزینی روشهایی جدید و مبتنی بر تکنولوژی شود. روشهایی که هزینهها و محدودیتهای آموزش سنتی را ندارند و در عوض به راحتی در دسترس همه قرار دارند.
شیوع بیماری کرونا، مشکلات زیادی برای جهان ایجاد کرده است؛ اما فرصتی هم فراهم کرده است تا کشورها بتوانند سازماندهی بهتری برای آموزش عالی انجام دهند. به همین دلیل، برای بازسازی آموزش عالی در ابتدا لازم است پیشفرضهای آن را زیر سؤال ببریم. پیشفرضهایی مانند اینکه تنها یک نوع دانشجو، آن هم دانشجوی سنتی وجود دارد یا یادگیری باید از شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعداز ظهر و تنها در پاییز و زمستان اتفاق بیفتد.
پیشفرضهای دیگری هم وجود دارد مانند اینکه آموزش دانشجویان تنها باید در محیط دانشگاه اتفاق بیفتد یا ارزیابی و سنجش دانشجویان تنها باید از نظر آکادمیک انجام شود.
قابل اجتناب نبودن هزینههای آموزش عالی، عدم استقلال دانشگاه و ضرورت ارزیابی آن توسط نهادهای بالاتر، دیگر پیشفرضهای نادرستی هستند که پای آموزش عالی را بستهاند.
دانشجویان موسسات آموزش عالی، بین ۱۸ تا ۲۱ ساله هستند و از نظر اقتصادی به خانوادههای خود که معمولا از طبقه متوسط هستند، وابستهاند. این دانشجویان چهار سال، به صورت تمام وقت در دانشگاه حضور دارند. به نظر میرسد دانشگاه برای این افراد، یادگیری و زندگی در کنار هم است.
هماکنون و با تعطیل شدن دانشگاهها، لازم است برنامههای دانشگاهها، خدمات دانشجویی و امکانات و فناوریها دوباره طراحی شوند تا نیازهای متنوعتر دانشجویان برآورده شود.
امکان دسترسی به یادگیری باید در همه ساعتها و با وسایل الکترونیکی، فراهم باشد. آخر هفتهها و تابستان به اندازه بقیه روزهای هفته و سال مهم هستند و میتوانند به عنوان فرصتهایی برای یادگیری استفاده شوند. برای مثال، برخی از دانشگاههای آمریکا، در تابستان ۲۰۲۰ ترم مجازی برگزار کردند چرا که برخی از دانشجویان به دنبال سرعت بخشیدن به یادگیری خود با هزینههای
کمتری بودند.
این تصور نادرست است که ساعت کار دانشگاه ۱۵ ساعت در هفته بیشتر نیست چرا که دانشجویان ۱۵۳ ساعت دیگر را در خوابگاه، کتابخانه، کافه و دیگر مکانهای اجتماع دانشجویی میگذرانند. فعالیتهایی که در آموزش آنلاین وجود ندارند.
برای مثال دانشگاه نیوهمپشایر جنوبی در آمریکا، همه آموزشهای آنلاین برای دانشجویانش را در اختیار عموم قرار داد تا همه بتوانند به محتوای این آموزشها دسترسی داشته باشند.
يكي از دانشآموختههای دکتری تکنولوژی آموزشی طي گفتوگويي، درباره چرایی طرح آموزش الکترونیکی تصریح کرد: آموزش الکترونیکی مطرح شد نه فقط برای اینکه امکان حضور افراد در یک مکان مشخص یا یک زمان مشخص برای یادگیری وجود نداشت، بلکه رویکردهای یادگیری نیز تغییرات مهمی پیدا کرد.
در این راستا، سایتهایی مانند coursera یا edx دورههای کوتاه مدت ۶ هفتهای برای مهارتافزایی برگزار میکنند. تدوین این دورهها با همکاری چند دانشگاه بوده و شرکت در آنها برای عموم آزاد است.
نظرسنجی دانشجویان در زمینه فعالیتهای هدفمند آموزشی برای سنجش کیفیت دانشگاه، به تنهایی کافی نیست و باید همه تجربیات دانشجویان مورد سنجش قرار گیرد.
جشنوارههای هنری مانند جشنواره عکس یا مسابقات آشپزی، مدلی است که برنامههای دانشگاهی، خدمات دانشجویی، فناوری، امکانات، فرهنگ و رشد شخصی را در نظر میگیرد.
يك کارشناس ارشد روانشناسی، از نبود برنامههای متناسب با سلیقه و نبوغ شخصی دانشجویان در دانشگاههای ایران انتقاد کرد و تاکید نمود: نبوغ در دانشگاههای ایران از بین میرود چون تفاوتهای فردی لحاظ نمیشود، در حالی که در برخی کشورها، دانشگاهها با تاسیس باشگاه ورزشي یا برگزاری سمینارهای نقاشی و کلاس آشپزی، به دانشجو این امکان را میدهند که سلایق و وجههای مختلف شخصیتش را در کنار درس اصلی رشد دهد.
هزینه تحصیلات دانشگاهی برای دانشگاههای دولتی و خصوصی در مقایسه با ۳۰ سال پیش افزایش بسیار زیادی داشته است. آمارها نشان میدهد این افزایش در جهان ۲ و نیم برابر شده است. آموزش آنلاین با حذف خدمات دانشجویی غیرضروری و استفاده بهتر از امکانات، هزینهای متناسب با کیفیت را از دانشجو دریافت میکند.
برای مثال کالج هنر و طراحی میناپولیس، اولین دانشکده هنر و طراحی است که دوره کارشناسی ارشد هنرهای زیبا ارائه میدهد. این دوره کاملا آنلاین بوده و به راحتی در دسترس است و به علاقهمندان این امکان را میدهد که بدون حضور در دانشگاه، بخشی از جامعه دانشگاهی باشند.
اهمیت ارزیابی و پاسخگویی دانشگاهها بر هیچکس پوشیده نیست؛ اما گاهی این ارزیابیها مانع نوآوریهایی میشوند که در دانشگاه بسیار ضروری است. به همین دلیل بهتر است شیوههای ارزیابی متحول شوند.
برای مثال وقتی مدارس هنر و طراحی دانشگاه کارنگی تصمیم گرفت دیگر زیرمجموعه انجمن ملی دانشکدههای هنر و طراحی نباشد، میخواست با این پیشفرض مقابله کند که «تعریف دانشگاه برتر باید از سوی یک مرجع اعتباربخشی تعیین شود» و در عوض به سمت نوآوری برود.
به نقل از ايسكانيوز؛ موارد فوقالذكر، پیشفرضهای نادرست و رایج ما در آموزش عالی هستند که برای مقابله با آنها به راهحلهای خلاقانه نیاز است. برای رسیدن به راهکار باید زمینههای فرهنگی این تغییر را به درستی درک کنیم، با همه دانشگاهیان و ذینفعان از دانشگاه همدل شویم، از شکستها بیاموزیم و همچنین برای برقراری ارتباط در این دنیای نامشخص به روشهای تدریس جذاب برسیم.
استفاده از بحرانها به عنوان یک فرصت به این معناست که پس از پایان آن بحران نباید به روشهای شکستخورده قبلی بازگشت. نباید آموزش به شیوه ۱۰۰ سال پیش اتفاق بیفتد و تنها تخته سیاه قدیمی با صفحه گوشی جایگزین شود. دانشگاهها در صورتی میتوانند رسالت خود را به درستی انجام دهند که بدانند چه محتوای درسی برای چه کسانی و چگونه تولید کنند و چه کسی پاسخگوی کیفیت این فعالیتهاست.