چرخۀ مداوم خشونت در افغانستان (نگاه)
سبحان محقق
مهمترین سؤال مطرح در ارتباط با افغانستان این است که چرا در این کشور جنگ همچنان ادامه دارد؟ اهمیت این سؤال در شرایط حاضر، بیش از هر زمان دیگری است و در صورتی که پاسخ درست برای آن پیدا شود، خیلی از پیچیدگیها را کشف میکند. چیزی که در افغانستان کم و بیش عیان است، ارادۀ جدی دولت و مقامات کابل به استقرار صلح در این کشور است. نیل به این هدف برای سران دولت افغانستان آن قدر اهمیت دارد که «عبدالله عبدالله» از پست رسمی به عنوان نفر دوم حکومت، دست کشیده و مسئول روند صلح شده است. علاوهبر آن، دولتمردان افغانستان طی یک سال اخیر نشان دادهاند برای اینکه به صلح برسند، حاضرند هرگونه امتیازی را به طالبان بدهند و فقط شکل نظام فعلی و قانون اساسی، خط قرمز آنهاست و بر سر این دو موضوع معامله نمیکنند. آمریکاییها هم در ظاهر میگویند که قصد رفتن را دارند و پیش از این هم در اوایل دی 1398 توافق صلح را با طالبان امضاء کردهاند. طالبان نیز ادعای مشابهی دارد و خود را موافق گفتوگو نشان میدهد. اما، جنگ خونین داخلی همچنان ادامه دارد و هر روز قربانیان تازه میگیرد. لذا، طبیعی است که از خود بپرسیم گره کار در کجاست و چه نیرویی جنگ را باز تولید میکند. در ظاهر، عوامل متعددی را میتوان برای تولید خشونت و جنگ در افغانستان بر شمرد و مثلا گفت که مهندسی ناقص مذاکرات صلح، چرخۀ انتقام و داعش، چهار عامل تداوم جنگ در افغانستان هستند. این نوع استدلالها درست هستند، ولی واقعیتهای میدانی را بازگو میکنند. چیزی که در این نوع نگرش مورد غفلت قرار میگیرد، نیرویی است که از بیرون وارد شده و سالهاست که همه شرایط را مدیریت و مهندسی میکند این نیروی اشغالگر به طور مستقیم و غیرمستقیم، همه چهار عامل فوق را مدیریت کرده و میکند. مذاکرات صلح به این دلیل، دچار چالش شده است که پیش از این، آمریکا مطامع طالبان را عمدا نادیده گرفته بود؛ واشنگتن از همان دی سال 1398، که توافق دوحه را امضاء کرده بود، میدانست که طالبان کل قدرت در افغانستان را یکجا میخواهد و هیچ شریکی را هم نمیپذیرد و لذا، این طمعورزی، روند مذاکرات را هرگز به ساحل صلح نخواهد رساند. منظور از چرخۀ انتقام نیز این است که بسیاری از افراد طالبان کسانی هستند که در جنگ داخلی بستگان و اعضای خانوادۀ خود را از دست دادهاند. این افراد کاری به سیاست و حکومت ندارند و صرفا به دنبال انتقام هستند و همین انگیزه باعث شده است که به طالبان بپیوندند. در حال حاضر اگر میبینیم که بدنۀ طالبان از بخش سران آن، تندروتر است، میتواند دلیل این چنینی داشته باشد. در شکلگیری این شرایط نیز آمریکا به شکل مستقیم و غیرمستقیم، نقش داشته است؛ اشغالگران آمریکایی طی 20 سال جنگ در افغانستان، بسیاری از منازل و مناطق مسکونی را بمباران کرده و خیلی از غیرنظامیان را کشتهاند. این قتلعامها و کشتارهای مکرر، زمینهساز حس انتقام در خیلی از افراد شده است. اما در میان این کشمکشها، داعش هم با حملات و اقدامات تروریستی خود، تنور جنگ و نفرت و ناامنی را گرم نگه میدارد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، حملات داعش طی روزها و هفتههای آتی در افغانستان، بیشتر هم خواهد شد. زیرا، این گروه که مستقیما از آمریکا دستور میگیرد، برای اینکه مردم افغانستان را در ارتباط با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بترساند، دست به این حملات میزند و واشنگتن این روزها به چنین حملاتی به شدّت نیاز دارد. در مجموع، همان طور که میبینیم، عوامل میدانی زیادی وجود دارند که در تنور جنگ میدمند و نمیگذارند افغانستان دورۀ جنگ 42 ساله را پشت سر بگذارد. مطامع طالبان، حس انتقام و داعش، سه نیرویی هستند که چرخه خشونت در افغانستان را تداوم میبخشند و علت واقعی و تامه این ماجرا هم، کسی جز آمریکا نیست.