از فرزندان انقلابی تا همنوایی با آمریکا!(نگاه)
دکتر محمدحسین محترم
۱- آقایان روحانی و ظریف بارها از نقد دلسوزان کشور برآشفته شدهاند و با توهینهایی به منتقدان دلسوز که وضع امروز کشور در سایه مذاکرات هستهای را پیشبینی میکردند، به نقدها واکنش نشان دادهاند. سال ۹۲ آقای ظریف در مقابل نگرانی منتقدان، رسانههای داخلی را به بازیچه شدن برای رسانههای خارجی متهم کرد و ادعا داشت «چرا به وزیر خارجه اعتماد ندارید و او را باور نمیکنید!». بر اساس قاعده حضرت امام(ره) که «میزان حال افراد است»، دی همان سال خطاب به آقای ظریف نوشتم که «حفظ مدال «فرزندان انقلابی» که رهبری به شما دادند، در گرو عملکرد شماست و تصور نکنید این مدال با هر عملکردی دائمی خواهد بود» و یادآور شدم که «شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر، نعمت از کفت بیرون کند!». در آن مطلب از باب وظیفه چرایی خوشبین نبودن رهبری به مذاکرات با آمریکاییها و غربیها و نگرانی رسانههای متعهد داخلی و نیروهای انقلابی از اتفاقات پشتپرده مذاکرات هستهای را بهطور فهرستوار متذکر شدم تا آقای ظریف را به تأمل و تفکر واداشته و با جبران اشتباهات گذشته، همچنان اعتماد رهبری و ملت ایران را پشتسر خود داشته باشد و خدای نکرده مدال گرانقدری که رهبری بزرگوارانه به سینه تیم مذاکرهکننده چسباندهاند، را از دست ندهند.
۲- اما متأسفانه آقای ظریف خواسته یا ناخواسته از همان ابتدا یک بازی خطرناک رسانهای با فضاسازی و دوگانهسازیهای دروغین پیرامون مذاکرات هستهای شروع کرد که هر تحلیلگر آگاه به مسائل را نگران میکرد و در نتیجه موجب تعجب و تأسف و تأثر رهبر معظم انقلاب شد و در کلام رهبری از فرزندان انقلابی به همنوایی با آمریکا رسیدند. در چرایی طی شدن این روند باید گفت: اولا یکی از علل این سیر نزولی «عدم اعتقاد صادقانه به مواضع نظام جمهوری اسلامی بود که منطبق با نظر مردم است» تا جاییکه رهبری در واکنش به فایل صوتی منتشرشده ظریف تذکر دادند «یک مسئول نباید بهگونهای سخن بگوید که اینگونه برداشت شود که مواضع نظام را قبول ندارد». ظریف در همین فایلی که منتشر کرده نیز به نارضایتی رهبری از عملکرد خود اذعان میکند که «اخیرا آقا یک چیز محکمی به من نوشتند که چرا در مذاکرات وین با موضع نظام همگام نبودی»! بر این اساس وقتی کسی نتواند با موضع نظام و مردم همراه شود، به راحتی از خطوط قرمز نظام عبور میکند، از نادیدن گرفتن تذکر رهبر معظم انقلاب در ابتدای مذاکرات هستهای درخصوص خط قرمز هرگونه تماس با رئیسجمهور و وزیر خارجه آمریکا که به«حرکتهای نابجا» تعبیر شد، تا دهها مورد دیگر که رهبر معظم انقلاب گفتند «خود وزیر امور خارجه گفت نتوانستیم خطوط قرمز نظام را رعایت کنیم». به عبارت دیگر دلیل اصلی این سیر نزولی تفاوت در «آنچه مرقوم فرمودهاید» با «آنچه که انجام دادید و امضاء کردید» بود و از آنجاییکه در ابتدای کار ادعا داشتند «دولت و سیاست و ادبیات سخن گفتن با دنیا باید عوض و تابوی مذاکره با آمریکا باید شکسته شود تا دشمن دست از دشمنی بردارد»، اما در حالی که همه چیز عوض شد و تابوی مذاکره با آمریکا هم شکسته شد، دشمن عوض نشد و دست از دشمنی برنداشت، متأسفانه خود عوض شدند و خوشبختانه ظاهر خود را با باطنشان یکی کردند! ثانیا علت دیگر، «صادق نبودن با مردم» است. این صادق نبودن با مردم نیز ریشه در همان تفکرات افراد دارد. با تفکر انقلابی است که میتوان با مردم صادق بود اما با تفکر لیبرالی که اساسش بر دروغ است، نمیتوان با مردم صادق بود، چرا که در قاموس این جماعت به قول مشاور ارشد آقای روحانی و استراتژیست اصلی دولت یازدهم «همراهی با مردم در زمینه فکر و تصمیمگیری نشانه پوپولیسم است و نباید مردم را در زمینه تصمیمات مهم و راهبردی دخیل کرد». متأسفانه آقای ظریف از ابتدا تا انتها همواره بر محرمانه بودن جزئیات مذاکرات هستهای و برجام تأکید و از دادن هرگونه توضیح و اطلاعرسانی برای ملت ایران ابا داشت و پس از اینکه مردم از جزئیات مذاکرات و توافقنامه هستهای توسط رسانههای غربی- صهیونیستی مطلع میشدند، با تاخیر و ترجمه ناقض و حذف کلمات با بار حقوقی برای جمهوری اسلامی، کلیاتی مبهم را در داخل کشور منتشر میکرد. این در نگاه آقای ظریف یعنی غربیها و صهیونیستها محرم مذاکرات بودند و ملت بزرگ ایران که درباره سرنوشت و حقوق آنها مذاکره میشود، نامحرم بودند. بر همین اساس پایگاه فارن افروز گزارش داد دیوید البرایت رئیس موسسه علوم و امنیت بینالملل آمریکا در گفتوگو با برنارد گورتزمن دبیر شورای روابط خارجی آمریکا گفته بود «جزئیات این توافق از نظر بیشتر مردم جهان پنهان مانده، چون شرطهایی که دولت ایران پذیرفته همان پروتکل الحاقی است که نیاز به تصویب مجلس ایران داشت». برجام بر اساس قرائن و شواهد موجود محصول ملاقاتهای محرمانه و زد و بندهای پشتپرده و تحمیل طرف آمریکایی بود، نه نتیجه تلاشهای فرزندان انقلابی ملت ایران که رهبری و مردم انتظار آن را داشتند. لذا عدم صداقت با مردم و نظام خود منجر به سقوط یک سیاستمدار خواهد شد. ثالثا با فهم و درک اشتباه از تحولات بینالمللی و مواضع آمریکا؛ ظریف ابتدا تلاش داشت تا به افکار داخلی کشور بقبولاند که آنچه موجب تحریمها و تهدیدات است مواضع جمهوری اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی میباشد که لابی تأثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا است. سپس تلاش کرد با بزک کردن آمریکا، حساب این کشورِ حامی رژیم صهیونیستی را از رژیم صهیونیستی جدا کند! بعد از آن مُصر بود از دموکراتها که در ایام اقامت در آمریکا بیشتر با آنها نشست و برخاست داشت، و مشخصا از اوباما چهرهای مثبت ترسیم و حساب آنها را از جمهوریخواهان جدا کند. گری سیک دموکرات و مشاور امنیت ملی وقت آمریکا با جسارتی که به رهبر معظم انقلاب کرد در موسسه کارنگی فاش کرد «همه ما در دورانی که ظریف نماینده ایران در سازمان ملل بوده، با وی دیدارهایی داشتیم و با او جلسه برگزار کردیم و شام خوردیم و گفتوگوهای خصوصی و محرمانهای انجام دادیم. افرادی همچون جو بایدن معاون اوباما (که اکنون رئیسجمهور آمریکاست) نیز در این جلسات حضور داشتند».پس از امضای توافقنامه ژنو نیز آقای ظریف در ادامه همان فهم نادرست از مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی، تلاش کرد بیان مواضع استکباری آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را که شدت هم پیدا کرده بود، برای مصرف داخلی آمریکا و آرام کردن صهیونیستها القا کند و با دادن آدرس غلط و انحراف افکار عمومی داخل کشور از آنچه که واقعیت توافق هستهای بود، خود را سوپرمن هستهای معرفی کند. رابعا این سیر نزولی نتیجه سکوت آقایان در مقابل توهینهای متعدد آمریکاییها بود. از جمله زمانی که وندی شرمن ژن ایرانیها را فریبکاری خواند، و هنگامی که اوباما در مقابل مودب خواندنش از سوی روحانی، رئیسجمهور شدن او را نتیجه تحریمهای آمریکا عنوان کرد، و زمانی که خبرنگار فایننشالتایمز در گفتوگو با آقای روحانی به ملت ایران توهین کرد و گفت «ایران با روی کار آمدن روحانی از قرون وسطی!!! به عصر رنسانس رسید!!» همچنین زمانی که نمایندگان کنگره آمریکا ایران را به بمباران اتمی تهدید کردند و اوباما جرات کرد که بگوید «حل مسئله از راه دیپلماتیک، به این معنا نیست که ما به تهران «حمله نظامی» نمیکنیم»!!! با تحریمهای جدید انتظار ملت این بود که آنان که مدال فرزندان انقلابی را کسب کردهاند، حداقل برای حفظ آن، موضع انقلابی، محکم و قاطعی در برابر این اقدام عهدشکنانه آمریکاییها اتخاذ کنند. اما متأسفانه ظریف در حرکتی منفعلانه در مصاحبه با خبرنگار یورونیوز که به همراه هیئت پارلمانی اروپا به ایران آمده بود، در مقابل ملت موضع گرفت و ادعا کرد: «تحریمهای جدید آمریکا جزئی است و توافقنامه را نقض نمیکند»! لذا وادادگی در برابر آمریکا و پذیرش نقش کدخدایی استکبار جهانی است که موجب سختتر، سخیفتر و خشنتر شدن موضع آمریکاییها شد و برای بزک کردن این مواضع، مجبور میشوند چنین فایل صوتی بیرون دهند. خامسا حمله به کسی که لاجرم بهدلیل ناکارآمدی و نفاق و انفعال دیگران، مرد دیپلماسی و مانع دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا شد و نگذاشت مملکت و ملت ایران را به آمریکاییها بفروشند و منطقه را به داعش واگذارند، نتیجه قهری همنوایی با آمریکاست. هر آدم عاقلی میداند که قدرت نظامی و اقتصادی پشتوانه قدرت سیاسی هر کشوری است. اما زمانی که آقای ظریف در دانشگاه تهران تمام قدرت نظامی کشور را تحقیر کرد، طبیعی است که امروز چنین تفکری را در قالب دوگانهسازی میدان- دیپلماسی بروز دهد. لذا برای تحقق این سیاست رهبری که فرمودند «پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرض و تجاوزى، بلکه هرگونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آمریکا و رژیم صهیونیستی را متلاشى خواهد کرد... و حیفا و تلآویو را با خاک یکسان خواهیم کرد»، همسویی نگاه دیپلماسی و میدان میخواهد، نه القا و دوگانهسازی بین دیپلماسی و میدان و چهره اپوزیسیون به خود گرفتن! این یک قاعده در همه دنیاست که حتی وزیر دفاع آمریکا در کنفرانس سالانه امنیتی منامه تأکید میکند: «دیپلماسی با ایران را با نیروی نظامی حمایت میکنیم»! حال برخی که نه دیپلماسی و نه میدان را شناختهاند، مقاومت و بازدارندگی ملت ایران را مانع دیپلماسی القا میکنند.
۳- و بالاخره گفتنی است انتشار این فایل صوتی موجب نورانیتر شدن چهره سردار دلها و راه و مکتب حاج قاسم خواهد شد، هرچند واکنش عجیب پمپئو وزیر خارجه ترامپ به فایل صوتی ظریف بسیار دردناک بود که در توئیتی ادعا کرد «ترور سلیمانی کار درستی بود و ضرورت درستی آن را از جواد ظریف بپرسید»!