عمل به قرآن و آثار آن
علی جواهردهی
خدا در قرآن بر قرائت قرآن بسیار تاکید دارد و از مومنان میخواهد تا به اندازهای که در توانشان است، به قرائت قرآن بپردازند؛ زیرا اگر کسی بخواهد در مقام و منزلت «اکرم» قرار گیرد میبایست از خدایی درس بیاموزد که «ربک الاکرم» است(علق، آیه 3) و این گونه میتواند با تحقق مکارم اخلاقی در خود در دژ استوار الهی در آید و خود را از همه بلایا و مصیبتها و شقاوت در امان نگه دارد و حسنات دنیا و آخرت را نصیب خویش سازد.
با نگاهی گذرا به آیات قرآن میتوان به نقش کلیدی و اساسی قرآن در کسب مقامات عالی بندگی و مکارم اخلاقی آگاهی یافت. از نظر قرآن، خدا با خلق خویش از طریق وحی سخن میگوید و آنان را برای خدایی شدن تعلیم و تزکیه میکند؛ زیرا خدای خالق همان پروردگاری است که بر اساس مشیت حکمیانه خویش اراده کرده تا انسان را برای خلافت الهی آماده سازد. این گونه است که وحی قرآن به عنوان برترین ابزار پروردگار برای تعلیم و تزکیه به کار گرفته شده است.(بقره، آیات 30 و 31 و 129 و 138؛ آل عمران، آیه 164).
در نوشتار حاضر آثار عمل به قرآن که در نهایت منجر به سعادتمندی انسان میشود بیان شده است.
قرآن، پایگاه سعادت انسان
آموزههای وحیانی قرآن، نه تنها مانند دژهای دیگر موجب حفاظت از ولایت طاغوت و سلطه دشمنان است، بلکه پایگاهی برای بهرهمندی از ولایت الهی و آثار آن است.
به سخن دیگر، قلعهها و دژهای معمولی بیشتر برای دفاع ساخته میشود تا افراد در آن احساس امنیت کنند و در امان از تعرضات دشمنان باشند؛ البته در هر قلعهای برخی از امکانات ساده و آسان رفاهی وجود دارد، ولی انسانهایی که در قلعهها زندگی میکنند، به سبب کمبودهای بسیار از آسایش و رفاه خوبی برخوردار نیستند؛ بلکه بر حسب موقعیت قلعهها، حتی برخی از آنها از کمترین و سادهترین امکانات رنج میبرند؛ ولی چون موجب رفاه اکثریت مردم است که در پناه قلعهزندگی میکنند، مورد اهتمام و توجه است؛ اما قلعهای که قرآن برای انسان میسازد از همه جهات مناسب است؛ زیرا آرامش و آسایش نسبی که مقتضای زندگی دنیوی است، در قلعه استوار قرآن فراهم است. البته قرآن هر چند که تامینکننده آرامش و آسایش نسبی دنیا است، ولی تنها عامل تامینکننده سعادت مطلق بشر است؛ زیرا بدون حضور در قلعه امن و امان قرآن نمیتوان از سعادت مطلق اخروی بهرهمند شد؛ چرا که اسلام قرآنی موجب سعادت مطلق انسان در آخرت است (آل عمران، آیات 19 و85)؛ زیرا انسان با ایمان حقیقی به قرآن و بهرهگیری از آن میتواند تحت ولایت الهی قرارگیرد که نه تنها تامینکننده سعادت دنیا است؛ بلکه سعادت مطلق اخروی را نیز موجب میشود.
کسانی که به قرآن ایمان آورده و بر اساس آن عمل میکنند، تحت ولایت الله وارد شده و از ولایت طاغوت بیرون میآیند؛ این گونه است که دیگر طاغوت بر اهل قرآن هیچ سلطه و ولایتی نمییابد؛ زیرا ولایت الله در تضاد با ولایت طاغوت است.(بقره، آیه 256) از همینرو مومنان به قرآن، از ولایت طاغوت تبری علمی و عملی دارند و تنها در سایه ولایت الله به سرمی برند که بازنمای آن در ولایت پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است.(مائده، آیات 3 و 80 و 81)
بر این اساس، میتوان گفت که قرآن پایگاه کامل سعادت دنیوی و اخروی بشر است؛ زیرا انسان با ورود ایمانی و عملی به قلعه استوار قرآن است که میتواند نه تنها از ولایت و سلطه استکباری طاغوت در امان ماند، بلکه میتواند از سعادت و مولفههای آن یعنی آرامش و آسایش نیز بهرهمند شود و تن و روان خویش را در محیط کامل بپروراند و به کمالات بایسته و شایسته خویش برسد.
البته از نظر قرآن، کتب آسمانی پیشین نیز از همین ویژگی برخوردار بودند، ولی دست تحریف، آنها را از محتوا و مفاهیم اصلی خالی کرد و مردمان را از چنین قلعههای استوار محروم ساخت که پایگاه سعادت بشر بودند. از همین روست که حضرت یحیی (ع) به کتب آسمانی تحریف نشده پیشیناشاره کرده و تاثیر آن را در زندگی بشر چنین بیان میکند: یَا بنی اسرائیل إنّ الله تعالی یأمُرکُم أن تَقرؤُوا الکِتاب؛ ومَثَل ذلک کمثل قوم فِی حِصنهم سار الیهم عَدوّهم و قد تبدّوا لَه فی کلّ نَاحیة من نواحی الحِصن قوم، فلیس یأتیهم عدوّهم مِن نَاحیة الاّ وَجَد مَن یَردُّهم من حِصنهم وکذلک مَن یَقرأ القرآنَ لایَزال فی حِرز حَصین؛ای بنی اسرائیل، خدای متعال به شما دستور میدهد که کتاب آسمانی را بخوانید، و حکایت خواندن کتاب آسمانی حکایت مردمی است که در قلعه خود باشند و دشمنانشان به سوی آنان روانه شوند و در هر طرف از اطراف حصار عدهای درکمین باشند. پس از هر سو که دشمن حمله کند با کسانی مواجه میشوند که از قلعه دور میکنند؛ و همچنین است حکایت کسی که قرآن بخواند؛ پیوسته در پناه دژ استوار است.(کنزالعمال، الهندی، حدیث 2438)
سعادت کامل در ایمان و عمل به قرآن
با توجه به آنچه گفته شد میتوان دریافت که قرآن همانند دژاستواری است که همه امکانات رفاهی را دارد و تامینکننده آرامش و آسایش و سعادت است. خدا آثاری برای ایمان وعمل به قرآن بیان کرده که شامل اموری است که تامینکننده سعادت کامل است. برخی از این آثار عبارتند از:
1. هدایت به سوی سعادت: خدا در قرآن بیان میکند هر کسی به قرآن تمسک جوید و به این ریسمان الهی بیاویزد، در مسیر هدایتی قرار میگیرد که او را از هر گونه گمراهی حفظ میکند و در مسیر کمال به سعادت ابدی میرساند؛ در حالی که کافر به آن، گرفتار کوری و ضلالت میشود و سعادت را درک نخواهد کرد.(روم، آیه 53)
2. جلب رحمت الهی: از دیگر آثار ایمان و عمل به قرآن، جلب رحمتهای خاص الهی افزون بر رحمتهای فراگیری است که همه آفریدهها را در بر گرفته است. این بدان معناست که توجه و عنایت خاص الهی شامل کسانی است که اهل ایمان و عمل به قرآن باشند. این گونه است که حسنات دنیوی و اخروی نصیب چنیناشخاصی میشود و سعادت هر دو سرا را به دست میآورند.(انعام، آیه 54؛ اعراف، آیات 52 و 203؛ یونس، آیات 57 و 58)
3. رستگاری: انسان رستگار کسی است که به قرآن ایمان آورده و بر اساس آن سبک زندگی خویش را تنظیم میکند؛ زیرا آموزههای قرآن چیزی جز رستگاری برای انسان نیست.(بقره، آیات 4 و 5)
4. رشد: انسان رشید (رشد یافته) کسی است که از تعقل به خوبی بهرهمند میشود و با تفکر و اندیشه مسیر سعادت را انتخاب و بر اساس آن حرکت و زندگی میکند. در مقابل، انسان سفیه کسی است که از خردورزی به دور است و نور عقل در دلش خاموش شده است. از نظر قرآن، کسی که بخواهد رشید شود، میبایست از نور اسلام و قرآن بهرهمند شود و تحت ولایت الهی قرار گیرد و از کفر، فسوق و عصیان خود را رها سازد. پس ورود به دژ استوار قرآن موجب میشود که انسان از رشد عقلانی کامل برخوردار شود و چراغ دلش به نور آن منور و روشن گردد و کمالات را برای خویش تحقق بخشد.(جن، آیات 1 و 14؛ حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130)
5. استفاده از معارف و حقایق: کسی که تحت نورانیت رشد قرآنی قرار میگیرد و رشید میشود میتواند از معارف قرآن و حقایق آن بهرهمند شده و تحت حکمتهای الهی سبک زندگی مطلوب و مناسبی را داشته باشد.(روم، آیه 53)
6. حقشنوی و حقپذیری: هدایتهای نورانی قرآن که موجب رشد انسان میشود، بستری مناسب برای حق شنوی انسان ایجاد میکند و شخص بر خلاف هدایتهای الهی سخن نمیگوید و مجادله نمیکند؛ زیرا حق را شناخته و آن را میپذیرد. البته شکی نیست که حقشنوی به معنای حقیقی آن، همان حقپذیری است؛ زیرا وقتی کسی به دیگری میگوید، حرفم را بشنو! به معنای قبول و پذیرش سخن و عقیدهای است که از طریق سخن القا شده است. پس کسی که نسبت به هدایتهای قرآن حرف شنوی دارد، آن را میپذیرد و حقی که قرآن القا میکند، قبول مینماید و بر اساس آن عمل میکند.(همان؛ التفسير المنير، ج 21، ص 111)
7. درک صحیح: قلب مرکز ادراکات خوب و گرایشهای نیک است، بهطوری که اگر قلب انسان مهر بخورد، از چنین توان ادراکی بلکه گرایشی نیز محروم است.(اعراف، آیه 179؛ شمس، آیات 7 تا 10) از نظر قرآن، کسی که بخواهد رشید شود و تعقل و تفکر صحیح داشته باشد، میبایست از نور قرآن بهرهمند باشد؛ زیرا قرآن موجب میشود تا فطرت و هدایتهای او همچنان فروزان باقی بماند و به رشد و بلوغ کامل برسد و اینگونه درک صحیح و گرایش درست نسبت به حقایق و خوبیها و نیکیها خواهد داشت؛ اما کسی که مومن به قرآن نیست و بدان عمل نمیکند از چنین درک و گرایشی محروم خواهد بود.(نمل، آیات 80 و 81)
8. رنگ خدایی: خدایی شدن، در گرو عمل به فلسفه و سبک زندگی است که قرآن برای انسان معرفی کرده است؛ زیرا خدایی که اوج صفات خویش را در کلامالله به نمایش گذاشته و مردم را به آموزش در کلاس «ربک الاکرم» با قرائت نبوی در آورده است: اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ(علق، آیه 3)، آنان را به جایگاه و مقام و منزلتی میرساند که همه صفات الهی را به خود گرفته و آن را ظهور و تجلی بدهند.(بقره، آیات 136 و 138)
9. سبقت در کار خیر: شکی نیست که انسانی که در مقام مکارم اخلاقی قرار میگیرد، در هر کار خیری پیشتاز و از «السابقون السابقون» خواهد بود؛ زیرا مقتضای خدایی شدن چیزی جز این نیست؛ چرا که خدا در هر کار خیر پیشتاز و بندگان متالهاش نیز چنین هستند.(مومنون، آیات 58 و 61)
10. سلامت: کسی که وارد دژ استوار قرآن میشود، تحت اسم السلام درمیآید. لذا از همه جهات و ابعاد در سلامت خواهد بود و از رحمت خاص الهی سود میبرد و از سعادت کامل و مطلق در دنیا و آخرت برخوردار میشود و اشتباه برخاسته از جهل عقلی و عملی خویش را به عنایت الهی جبران میکند.(انعام، آیه 54) شکی نیست که سلامت فراگیرتر و کاملتر از امنیت است که انسان با ورود به دژ و قلعهای به دست میآورد.
11. نعمتهای مادی و معنوی: بهرهمندی از نعمتهای معنوی و مادی و نیز آسمانی و زمینی در گرو ایمان و عمل به قرآن و اقامه آن در خود و اجتماع است؛ یعنی کسی که به کتب آسمانی از تورات و انجیل و قرآن عمل میکند، خود را از نعمتهای کامل و فراوان بهرهمند میسازد.(مائده، آیه 66) این سخن همان چیزی است که در روایات یحیی بن زکریا در بالا بیان شده است.
12. برکت الهی: بهرهمندی از برکات الهی در گرو ایمان و عمل به قرآن است؛ زیرا ذات قرآن «مبارک» است و برکات آن برای بهرهمندان از آن روشن است.(انعام، آیه 92)
13. حفاظت بر نماز: دستیابی به مقام و منزلت نمازگزارانی که بر نماز محافظت میکنند، برای کسانی است که به قرآن ایمان دارند.(همان) شکی نیست که محافظت بر نماز انسان را دارای مسئولیتپذیری میکند و حفاظت از خود و دیگران را اصالت میبخشد. پس اهل قرآن که اهل محافظت بر نماز هستند، اهل حفاظت از دیگران نیز هستند و سعی میکنند آنان را مورد حمایت و حفاظت خویش درآورند.
14. مقام شاهدان: مقام شاهدان که در قیامت به شهادت اعمال دیگران قیام میکنند، مقامی بس بزرگ است که اهل قرآن و عاملان بدان به آن مقام میرسند.(مائده، آیه 83)
15. مقام صابران: دستیابی به مقام صابران که از نعمتهای خاص الهی در دنیا و آخرت بهرهمند میشوند و بشارتهای الهی برایشان است، در گرو ایمان و عمل به قرآن است.(قصص، ایات 51 تا 54؛ بقره، آیات 155 تا 157)
16. مقام صالحان: صالحان وارثان زمین هستند.(انبیاء، آیه 105) کسانی به این مقام دست مییابند که به قرآن ایمان داشته باشند و بر اساس آن عمل کنند و البته مقامیکه اهل قرآن به آن میرسند بهگونهای است که صالح بودن، قوام ذاتی و مقوم ذات آنان میشود و جز صلاح و صلح از ایشان دیده نمیشود.(مائده، آیات 83 و84)
17. مقام محسنان: مقام محسنان که احسان عفوی(بقره، آیه 237) و احسان اکرامی(حشر، آیه 9)، ملکه وجودی آنان شده و شاکله شخصیتی آنان را شکل میدهد، در گرو ایمان و عمل به قرآن است. آنان کسانی هستند که مکارم اخلاقی را در خود تجلی داده و آن را ملکه و مقوم ذات خویش ساختهاند.(مائده، آیات 82 تا 85)
شکی نیست که از نظر آموزههای قرآن، اعتقاد به «لا اله الا الله» دژ استوار الهی است؛ چنانکه در حدیث امام رضا(ع) آمده است: کَلِمَهًُْ لا إلهَ إلّا اللهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها؛ کلام لا إلهَ إلّا اللهُ؛ یعنی هیچ معبودی به جز الله نیست، دژ و حصار من (خدا) است پس هر کس به دژ و حصار من داخل شود از عذاب من امنیت خواهد یافت، و این شروطی دارد و من (علی بن موسیالرّضا) یکی از آن شرطها هستم.(بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۲۶، ح ۳؛ از کشفالغمه، ج ۳، ص ۱۴۴- ۱۴۵)
پس ولایت اهلبیت(ع) در کنار لا اله الا الله، دژ استوار الهی است؛ ولی بدون تردید اعتقادی که موجب فلاح و رستگاری بشر میشود، همان اعتقادی است که بر اساس آموزههای قرآن شکل گرفته است؛ زیرا هر کسی تصویری از اسلام و حقیقت صفات الهی و اهداف و فلسفه خلقت و اسلام و مانند آن دارد که اگر برخاسته از تعالیم قرآن نباشد، هیچ فایدهای ندارد؛ پس زمانی انسان رستگار میشود و در دژ استوار درمیآید که به کتابالله و عترت(ع) ایمان داشته و براساس آن عمل کند؛ چنانکه در حدیث ثقلین بر اساس آیه 3 سوره مائده و 59 سوره نساء و آیات دیگر بیان شده است: إِنِّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَيْتِى وَ إِنَّهُمَا لَمْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا»؛(الاحتجاج، ج 2، ص 450)