kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۶۴۶۴
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۸

درس‌هایی از یک دعای جهانی



مرتضی ملک‌پور
در ماه پرخیر و برکت رمضان قرار داریم. اصناف مختلف آدمیان هریک به قدر استعداد و ظرفیت خود از خوان گسترده این ماه بهره می‌برند و توشه یک سال بلکه یک عمر خود را برمی‌گیرند.
یکی از دعاهای پرمغز وارده در این ماه دعای «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور» است که مستحب است پس از هر نماز فریضه خوانده شود.
در مضامین این دعا نگاه جهانی و فراگیر حاکم است از این‌رو حاوی درس‌ها و نکات برجسته و انسانی فراوانی است که در مطلب حاضر به برخی از این نکات اشاره شده است.

دعایی جهانی برای تمام انسان‌ها
در یکی از ادعیه سفارش شده در ماه رمضان می‌خوانیم:
1- اللهم ادخل علی اهل القبور السرور 2- اللهم اغن کل فقیر 3- اللهم اشبع کل جائع 4- اللهم اکس کل عریان 5- اللهم اقض دین کل مدین 6- اللهم فرج عن کل مکروب 7- اللهم رد کل غریب 8- اللهم فک کل اسیر 9- اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین 10- اللهم اشف کل مریض 11- اللهم سد فقرنا بغناک 12- اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک 13- اللهم اقض عناالدین و اغننا من الفقر 14- انک علی کل شیء قدیر.
گرچه سخن گفتن با خدا آداب و ترتیب خاصی ندارد و هرکس به اندازه معرفت و دانش و مطابق فرهنگ و معتقدات خود می‌تواند هر لحظه به پروردگار خود متصل شده و با او راز و نیاز کند و انواع خواسته‌های خود را با او مطرح کند و خویشتن را از همّ و غم دنیا رهایی بخشد، لکن پرواضح است که سخن گفتن گروه‌های مختلف مردم از عامی و عالم و عارف با خداوند بسیار متفاوت بوده و نمی‌توان آنها را حتی نزدیک همدیگر طبقه‌بندی کرد و بدیهی است راه‌یافتگان و اولیای الهی به جهت ریاضات و تحمل مرارت‌هایی که در جهت تقرب به آن وجود لایزالی داشته‌اند با خلوص و آگاهی کاملتری دعا و مناجات می‌کنند و دقیقا به همین دلیل در شریعت آسمانی اسلام موکدا توصیه شده به تأسی از اهل بیت(ع) که خانه‌زاد بارگاه قرب خداوند هست و روح و جانشان با معارف اصیل و صحیح، عجین گشته و مستقیما به منبع وحی و ربوبیت اتصال دارند، به ایشان اقتدا نموده دعا و مناجات کردن را از این خاندان کریم فرا گیریم و انصافا وقتی به ادعیه ماثوره از اهل بیت(ع) مراجعه می‌کنیم به چنان معانی و مفاهیم عمیق و پرمحتوا برمی‌خوریم که آنها را باید بی‌اغراق سایه کلام وحی و آیات قرآن تلقی کنیم. شاید عقل هم همین را حکم کند و بدون این توصیه و تاکید نیز منطقی باشد چنین روشی را در پیش گیریم. با این مقدمه نگاهی گذرا داریم بر دعایی که متن و
ذکر آن گذشت.
دعا با ندای «اللهم» آغاز شده که همین ابتدای کار می‌خواهد این مفهوم را به خواننده و گوینده القاء کند که هیچ کاری در عالم بدون استعانت و جز به وسیله خداوند احد و واحد صورت نمی‌گیرد و به عبارت دیگر این دعا بر پایه توحید که اصل‌الاصول تمامی ادیان ابراهیمی می‌باشد بنا گردیده است. جالب اینکه در هر فرازی از دعا، کلمه «اللهم» تکرار شده در حالی که امکان آن بوده این کلمه طیبه یکبار بیاید و در جملات و خواسته‌های بعدی با واو عطف، هر عبارت به عبارت قبلی عطف شود.
لکن در این تکرار تعمد بوده و آغاز هر خواسته با کلمه «اللهم» گویا می‌خواهد این معنا را به خواننده و گوینده القاء کند که لحظه‌ای از یاد و توکل بر آن وجود لایزلی غفلت نورزید، از ما سوی الله یکباره دل بریده، فقط و فقط از او بخواهیم که: «ایاک نعبد و ایاک‌ نستعین» و شما اگر به فراز آخر دعا نیز توجه بفرمائید: «انک علی کل شی قدیر»، به درستی که فقط بر همه چیز توانایی، این معنا همانند روح واحد بر تمام دعا سایه انداخته است.
اما ادامه دعا:
مومن در جمله اول دعا برای رفتگان عالم فانی و اسیران خاک از خداوند سرور و شادی مسئلت می‌کند که در جای خود نوعی حق‌شناسی نسبت به اموات و عزیزان بوده و همگان را به یاد و خاطره مردگان توجه می‌دهد تا چنان نباشد که هر که از این عالم رخت بربست، اعمال و آثار مثبت و جاودان او از خاطره‌ها محو و نابود شود. این جمله حتی می‌خواهد بگوید چنانچه کسی از دیگری که مرده است تکدر خاطر و آزردگی خیال دارد، حال که دست او از این عالم کوتاه است به جای کینه ورزیدن و مرور خاطرات تلخ و سیاه که خود می‌تواند روح آنان را تیره و تار کند با گذشت و بزرگواری، برای وی طلب مغفرت و شادی در عالم برزخ نماید. لکن به نظر می‌رسد مفهومی عالی‌تر و اساسی‌تر در پس این جمله نهفته باشد و آن عبارت است از توجه دادن همگان به دومین اصل مهم و اساسی ادیان الهی یعنی «معاد» و تذکر این معنا که ای فرزندان آدم به یاد داشته باشید که: کل نفس ذائقه الموت، هر انسانی طعم مرگ را می‌چشد و هرکسی به هر حال می‌میرد. پس بدانید که این دنیای فانی به زودی سپری می‌شود و شما هم به خیل اموات خواهید پیوست. زنگ رحیل را بشنوید و بارها را بربندید که پیش از آنکه فکر کنید نوبت شما نیز فرا می‌رسد.
اهتمام به مسائل و مشکلات انسان‌ها
در قسمت‌های دیگر دعا ما از خداوند برای فقرا و گرسنگان غنا و تمکن، برای قرض‌داران ادای دین، برای گرفتاران، گشایش، برای غریبان و اسیران بازگشت به وطن و آزادی و برای بیماران شفا مسئلت می‌کنیم که خود حکایت از آن دارد که چنان نیست که در این ماه رحمت و معنویت فقط به فکر آخرت و عالم پس از مرگ باشیم بلکه تمام شئون زندگی انسان‌ها برای ما مهم است و گرچه مومن گره‌گشایی کار خلق را از خدا می‌خواهد لکن پرواضح است که براساس آموزه‌های دینی هر کدام از ما در برابر نابسامانی‌های جامعه مسئولیت داشته، مکلف هستیم تا سرحد نهایت، تلاش خود را در جهت رفع آن معضلات به کار بندیم و قطعا مراد آن نبوده که خداوند را متکفل انجام این امور بدانیم و صرفا به دعا و تضرع بسنده کنیم.
مسئولیت مؤمن در قبال دیگر انسان‌ها
مؤمن یک انسان مسئول است و لحظه‌ای نمی‌تواند و حق ندارد که در برابر مشکلات دیگران بی‌تفاوت باشد. سیرکردن گرسنگان، پوشاندن برهنگان، ادای دین قرض‌داران اموری هستند که ما باید انجام دهیم نه خدا و البته توکل بر خدا، نیرو گرفتن از او و رنگ خدایی دادن به کارها نیز مایه اصلی تفکر و عمل هر انسان خداجوست که به منش و کردار او سمت و سوی الهی می‌دهد. نکته جالب دیگر در این قسمت آن است که مؤمن ابتدا اموری معنوی و مادی را برای دیگران می‌خواهد و سپس در انتهای دعا طی فرازهای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم، نعمتهایی را از خدا برای خود می‌خواهد و جالب‌تر اینکه در همین سه جمله نیز به جای استفاده از ضمیر متکلم وحده (برای من) از ضمیر متکلم مع‌الغیر (برای ما) مدد می‌جوید و گویا حتی در انتهای دعا نیز حیا می‌کند که پس از آن همه خیر و نیکی که برای دیگران می‌خواهد، چیزی برای خود طلب کند. لذا در اینجا هم می‌گوید خدایا حال ما را (نه من را) به حسن و نیکویی حال خود تغییر ده. خدایا قرض ما را ادا فرما و فقر ما را به ثروت و دارایی بدل نما.
نکته دیگر در این جمله اخیر آن است که رهایی از فقر در دو جا (در انتهای دعا آنجا که دعاکننده هم برای خود و هم برای دیگران می‌خواهد) آمده و از سیاق کلام برمی‌آید که درجمله اللهم سد فقرنا بفناک، مراد فقر معنوی باشد و در جمله:‌ اللهم اقض عنا الدین و اغننا من الفقر، منظور فقر مادی. چون در جمله اخیر بحث ادای دین و غنای از فقر توامان آمده و چنین به ذهن متبادر می‌کند که منظور فقر مادی است اما در جمله قبلی مطلق فقر آمده و اگر فقر را در جمله اخیر به معنای مادی آن بگیریم بالضروره در جمله اول باید به معنای معنوی گرفت. هر دو به یک معنا نیز منطقی نیست چون تکراری غیرمفید و غیرلازم است.
پس از جملات اول و سیزده و شاکله اصلی و کلی دعا که به اصول اعتقادی و اساسی توجه دارند جملات 13، 5، 4، 3، 2 تماما به مشکلات اقتصادی و روزمره اشاره می‌کنند. اما نکته جالب اینکه این دعای عمیق و پرمحتوا تاکیدی بر این نکته اساسی نیز دارد که رفع حوائج مادی و گرفتاری‌های روزمره گرچه مهم هستند و لازم، اما امکان ندارد که انسان صرفا با تأمین آن نیازمندی‌ها به سعادت و راحتی دست یابد درحالی که از نظر روحی و روانی دغدغه و آشفتگی خیال داشته باشد، لذا در جمله ششم از خداوند می‌خواهیم که در کار هر فرد گرفتاری، گشایش و فرج حاصل کند. در جمله دوازدهم نیز از خداوند مسئلت می‌کنیم که بدی حال ما را به حسن و خوبی حال خود تغییر دهد. نکته بسیار مهم و کلیدی دیگر در این جمله آن است که تفریحات صوری و خوشی‌های ظاهری و تصنعی حداکثر می‌توانند مسکنی برای دردها و نابسامانی‌های روحی انسان‌ها باشند و راه حل اساسی و گشایش واقعی آن است که دل‌های آدمیان به نور و جلوه الهی منور گردیده، آرامش و طمانینه واقعی را ادراک کند.
فرازهای 9 و 8-7 این دعا به گرفتاری‌ها و مشکلات اجتماعی اشاره دارد و مؤمن از خدا می‌خواهد که تمامی غریبان به مواطن خود برگشته، اسیران آزاد شوند و از همه مهم‌تر، امور فاسد جامعه مسلمین اصلاح و مرتفع گردد. در اینجا نکته‌ای وجود دارد که شایان توجه خاصی است و کج‌فهمی می‌تواند باعث تفسیر ناصحیح از دعا شود. تقریبا تمامی خواسته‌هایی که در این دعا طرح گردیده عمومیت دارد به طوری که ما برای تمام فقیران، غنا طلب می‌کنیم، برای تمام گرسنگان، سیری می‌خواهیم، برای تمام برهنگان لباس می‌خواهیم و... این فرازها بر مبنای صفت رحمانیت خداوندی که شامل تمام موجودات و خلائق می‌شود، می‌خواهد این معنا را به ما القاء کند که ذخائر و خزائن خداوندی کم نمی‌شود. او تمامی موجودات را که آفریده به اندازه ظرفیت آن‌ها نعمت کرامت فرموده، ما نیز اگر چیزی می‌خواهیم، باید که خست به خرج ندهیم، برای همه بخواهیم و انفاقی اگر داشتیم برای همگان داشته باشیم.
پس همان طور که رحمت واسعه خداوند عظیم‌الشان تمام عالم را فرا گرفته، ما نیز در حد توان و امکان خود باید چنین باشیم و درد هر انسانی در هر جای دنیا فارغ از رنگ و زبان و ملیت و حتی اعتقاد او، درد و دغدغه انسان مؤمن باشد. حال توجه کنید به جمله 9 که می‌گوید: خدایا اصلاح کن هر امر فاسدی از امور مسلمین را. چرا در اینجا ما اصلاح را فقط برای جامعه مسلمین می‌خواهیم در حالی که اگر بنا به اصلاح باشد، جوامع غیر مسلمان به این اصلاح نیازمندترند چون عمق و ابعاد مفسده در آن جوامع علی‌القاعده باید بیشتر باشد پس این  انحصارطلبی چه توجیهی دارد؟ و آیا اصلا این را می‌توان انحصارطلبی اطلاق کرد؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این شبهه و سؤال آن است که تنها راه رهایی و فلاح تمامی انسان‌ها و همه جوامع، گرویدن به دین الهی و پیروی از فرامین حیات‌بخش خداوندی است، چون خالق بی‌نیاز علیم حکیم که انسان را خلق کرد، از هر وجود دیگری به نیازها و کاستی‌های آدمیان واقف‌تر و البته مهربان‌تر و رئوف‌تر است و او با علم و حکمت و محبت مطلق و بی‌شائبه خود بهترین دارو و راه حل را تجویز و ارائه می‌کند که در قابل ادیان الهی از طریق انبیاء یعنی امین‌ترین، آگاه‌ترین و شریفترین بندگان در هر عصر به آنان ابلاغ می‌شود. تلاش انسان برای این‌که به مدد فقط عقل خود و به دور از وحی و دین و شریعت، راه خود را بیابد عملا به جای نرسیده و از این همه«ایسم»های شرقی و غربی جز گمراهی عاید بشریت نگردیده و هر فلسفه و ایدئولوژی‌ای پس از مدتی سرگرم کردن جهان و جهانیان و صرف وقت و هزینه‌های گران و قربانی کردن میلیون‌ها انسان بی‌گناه بعد از چند صباحی افول کرده به موزه تاریخ سپرده شده است. پس تنها راه نجات انسان‌ها بازگشت به خدا و دامن پرمهر اوست و هر جامعه‌ای که جز این را بیندیشد و به کار بندد عملا در سراشیبی سقوط و لغزش قرار گرفته است. حال با این وصف آیا عقلا و عملا جامعه غیرموحد و غیرمسلمان اساسا در طریق و مدار حقیقت و صلاح می‌باشد که ما از خدا بخواهیم مفاسد و نابسامانی‌های آن جامعه را رفع کند؟
شرط اول آن است که چنین جوامعی از قید طواغیت و دنیامداران خلاصی جسته در طریق و مدار صلاح قرار گیرد آنگاه از خدا بخواهد و بخواهیم که آنان را در مسیر سخت و پرپیچ و خم رشد و انسانیت مدد رساند و مفاسد امورشان را به صلاح مقرون سازد. اگر تفسیر ما درست باشد حال به معنای عمیق این فراز دعا پی می‌بریم که چرا فرمود اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین و برخلاف فرازهای دیگر، آن نعمت را برای کل بشریت نخواست. چرا که این خواستن منطقی و شدنی نبود و دعا بر امر محال تعلق نمی‌گیرد.
به هر تقدیر مروری عمیق‌تر بر این دعای شریف درس‌های بزرگی به ما می‌دهد، به گونه‌ای که می‌توان آن را مرامنامه‌ای برای مدینه فاضله نبوی(ص) دانست. جامعه‌ای که بر پایه وحدانیت و معنویت بنا شده، در آن اخلاق، حاکم است، نه گرسنه‌ای دارد و نه برهنه‌ای، گرفتاری‌ها در آنجا حل شده‌اند و غریبان به مواطن خود بازگشته و اسیران آزاد، بیماران شفا یافته‌اند و فقر مادی و معنوی همگان با ثروت و غنای بی‌پایان خداوندی مرتفع گشته، آحاد جامعه خیرخواه و مددکار یکدیگرند. به امید رسیدن به آن جامعه.