اشتیاق در برابر اکراه! چرا عبرت نمیگیرید؟!
1- مذاکرات هستهای که آبانماه 92 شروع و تیرماه 94 به «برجام» ختم شد، برای خود داستانی شده است. حدود 8 سال است این مذاکرات در جریان است و چند هفتهای هم میشود که این مذاکرات طولانی و صد البته فرسایشی در وین دنبال میشود. اینکه چرا این مذاکرات اینقدر طول کشیده خود قصه تلخ و مفصلی است. فقط در یک جمله میتوان گفت، چون حریف به تعهداتش عمل نکرده و ما خوشبینانه و بااشتیاق در همان ساعات اولیه پس از توافق، به تمام تعهداتمان (و بنابر گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فراتر از تعهداتمان) عمل کردیم، 8 سال است که دنبال غربیها میدویم! دلیل این عملکرد سادهاندیشانه و خسارتزا چه بود؟
«اشتیاق» شاید یکی از پاسخهای این سؤال باشد.
تیم مذاکرهکننده ما مشتاق بود و این اشتیاق را فریاد میزد اما حریف نه! تیم آقای روحانی اشتیاقش را حتی، قبل از توافق به نمایش عموم گذاشته بود طوری که همان ایام، رادیو فرانسه در تحلیل رویکرد دولت روحانی در سیاست خارجی نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».
خریدار (غرب) در آن وهله، نمایش اشتیاق و نیازمان را دید، برخلاف تیم مذاکرهکننده ما، خود را مشتاق نشان نداد، گاهی حتی با اکراه جلو آمد، صبوری کرد و... کالای با ارزشمان را «مُفت» خرید. آقای «ولیالله سیف»، رئیس وقت بانک مرکزی حدود 10 ماه پس از توافق به جای کلمه «مُفت» از واژه معروف «تقریبا هیچ» استفاده کرد و آقای «عباس عراقچی»، معاون سیاسی وزارت خارجه کشورمان نیز آذرماه سال 97 و با کمی تاخیر با جمله «مزایای برجام برای ایران نزدیک به صفر شده است»، بر پیشبینی این تحلیلگر رادیو فرانسه، صحه گذاشت! همینطور آقای ظریف، وقتی گفت «هنوز نمیتوانیم در انگلیس یک حساب بانکی باز کنیم»!
چرا تیم مذاکرهکننده آقای روحانی خود را مشتاق مذاکره نشان میداد؟ چرا در دلِ این اشتیاق، نیازش به این مذاکرات را «فریاد میزد»؟ چرا در تریبونهای رسمی میگفت، «خزانه خالی است؟» یا «آب خوردنمان هم به این مذاکرات وابسته است»؟ هدف آیا، اقناع مردم ایران درباره لزوم انجام این مذاکرات بود؟ آیا دولت واقعا متوجه نبود، حریف، این موضعگیریها را میبیند و در محاسباتش میآورد؟ آیا همین «نمایش اشتیاق و نیاز»، باعث افزایش قدرت چانهزنی حریف نشد؟ و...
2- اکنون که در حال مطالعه این یادداشتید، مذاکرات هستهای دوباره از سر گرفته شده و جریان دارد. پس از فشارهای مجلس شورای اسلامی بر دولت برای توقف اجرای یکطرفه توافق هستهای، غربیها دستاورد باارزشی را که مُفت به دست آوردهاند، در «خطر» دیدهاند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم بیسابقهترین نظارتها بر فعالیتهای هسته یک کشور (ایران) را در خطر میبیند. انگار که اصلا، پیش از این و در این 8 سال، مذاکرهای نکرده باشیم! مذاکرات با هدف اعلامیِ «احیای برجام» و «بازگشت آمریکا به برجام» شکل گرفته است. انگار تاریخ مذاکرات منتهی به برجام، در حال تکرار است. نوع موضعگیریهای طرفین تقریبا مثل قبل است. دولت و رسانههای نزدیک به آن، مشتاق، حریف خونسرد! انگارنهانگار تاریخ برای عبرت است و از اشتباهات درس میگیرند. بر خلاف آنچه قرار بود و ادعا میشد، آمریکاییها هم در این مذاکرات حضور دارند، آن هم پررنگ! منتهی غیرمستقیم. نکته جالب اینکه، آمریکایی که عضو برجام نیست، بیش از اعضای دیگر فعال است و در حال احیای آن برتری نسبت به سه کشور اروپایی است. آن سه کشور اروپایی به آمریکا گزارش کار میدهند و آمریکاییها هم به رژیم صهیونیستی! نحوه پوشش اخبار مذاکرات هم، در حال تکرار است. نگاهی به مواضع مسئولین دولتی ما و مسئولین دولتی آنها بیندازید. همینطور به رسانههای نزدیک به دولت. آنها با بیمیل نشان دادن خود میگویند، «مسیر لغو تحریمها ناهموار و سخت است»، اینها با اشتیاق میگویند «95 درصد کار انجام شده» و «تحریمها شکسته شده است»:
«رسما اعلام میکنم تحریم شکسته شده است و اگر همه با هم و متحد باشیم، به زودی تحریمها برداشته میشوند».
(دکتر روحانی، همین دیروز). یا «جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در دیدار با یوسی کوهن رئیس موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی) به او گفته واشنگتن تا بازگشت به برجام، راه درازی در مذاکره با ایران در پیش دارد». (وبگاه آکسیوس، پریروز)
«(آمریکا) اعلام آمادگی کرده کلیه تحریمهای مرتبط به برجام از جمله تحریمهای بانک مرکزی و تحریم فروش نفت را بردارد. این تصمیم، لغو حدود 95 درصد کلیه تحریمهایی را شامل میشود که تاکنون از سوی واشنگتن علیه تهران به بهانه موضوع هستهای به تصویب رسیده است..... در صورتی که تهران به لغو 95 درصد تحریمها چراغ سبز نشان دهد، طرفین باید درباره روند اجرای این تفاهم گفتوگو کنند.»(روزنامه دولتی ایران، دیروز)
پاسخ اینکه آنها چرا خود را مشتاق نشان نمیدهند، مشخص است چون طرفِ مقابلِ خود را مثل همان تحلیلگر رادیو فرانسه، مشتاق و نیازمند میبینند و اگر برخی جاها هم، نرمشی ولو ظاهری از خود نشان میدهند، به دلیل نگرانی از مصوبه «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها»ی مجلس شورای اسلامی است. اما اینکه تیم مذاکرهکننده ما چرا با وجود آن تجربه تلخ، هنوز دوباره خود را مشتاق نشان میدهد، احتمالا به خاطر انتخابات پیش روست. طیفی که 8 سال است سکان اداره کشور را با شعار «سواد، دیپلماسی و کار کارشناسی» در دست دارد، به گواهِ جیب مردم، بدترین عملکرد را در طول چهار دهه گذشته داشته و برای «حذف نشدن» از صحنه سیاسی کشور، به شدت نیازمند گرفتن امتیازهای ولو ظاهری و موقت روزهای منتهی به انتخابات است. برای این طیف حالا، یک ریال بالا و پایین شدن نرخ ارز مهم است ولو این کاهش، اصولی و واقعی نبوده و صرفا با شعبدهبازی صورت گرفته باشد.
3- این جملات را در حافظه خود نگه دارید: هفتههای پیش رو، ماجراها خواهیم داشت. به هرگونه «اعتراض کارشناسی» علیه کاهش «نمایشی» نرخ سکه و ارز و طلا، حملهور شده و هشدارها درباره امتیازهای سطحی و غیر واقعی مذاکرات وین را، برنخواهند تابید. حتی بعید نیست در روزهای منتهی به انتخابات، درست مثل تیرماه 1394 اعلام شود، تحریمها برداشته شد. با جادوی رسانه و بازی با افکار، قیمتهایی را که بعضا تا 20 برابر افزایش یافتهاند، کمی کاهش یابند، آرای طیفی از مردم را که حالا اولین و آخرین دغدغه و مشکلشان اقتصادی است، به سبد خود بریزند. از انتخابات که عبور کردند.... «روز از نو و روزی از نو»! پایان یک دولت با این وضعِ اشتغال و مسکن و خودرو، به معنای پایان عمر سیاسی جریانهای تشکیلدهنده آن دولت است لذا، انتخابات پیش رو برای آنها، بازی مرگ و زندگی است. طی هفتههای پیش رو این طیف برای تمام نشدن، از این شعبدهبازیها زیاد خواهند داشت. این خط این هم نشان!
جعفر بلوری