بورس؛ بازار سهام یا حراجی اوراق
دولتها قبلاً کسری بودجه خود را از طریق فروش دلار در بازار آزاد، استقراض بانکی و فروش اموال و داراییهای خود تامین میکردند اما اکنون اوراق میفروشند. نگاهی در بانک مرکزی هست که بازار اوراق را بازار سرمایه میداند و برای سهام ارزشی قائل نیست و به همین دلیل عمده خریدار اوراق بدهی دولت، بانکها هستند.
بانکها با سوءاستفاده از خلق نقدینگی خود و تبدیل آن به اعتبار این اوراق را خریداری کرده و در سررسید با توجه به اینکه دولتها از تادیه پول و سود بانک عاجزند، اموال و شرکتهای دولت را به نوعی تصرف میکنند.
بانکها همین معامله را با بخش خصوصی و مردم هم میکنند و با دادن وام با سود بالا، اموال مردم و بخش خصوصی ناتوان از بازپرداخت سود بانک را از آن خود میکنند.
از طرفی تعیین سود ثابت 18 درصدی این سیگنال را به جامعه میدهد که تورم کمتر از این عدد نخواهد بود حال آنکه در ازای تخصیص سود ثابت سالانه 18 درصد به این اوراق، بانکها از راه بنگاهداری سودهای چندصد درصدی میبرند و به شکاف طبقاتی دامن میزنند. البته برخی معتقدند با وجود تورم 40 درصدی در سالهای آینده، دولت با این تورم درآمد کسب میکند و سود 18 درصد را تادیه کرده و 22 درصد هم سود میکند! یعنی از حالا دارند سیگنال تورم 40 درصدی در سالهای بعد به جامعه میدهند.
در واقع دولت برای اینکه داراییهای خود را حفظ کند باید به تورم 40 درصدی دامن بزند تا بتواند سود اوراق را بدهد و داراییهایش را حفظ کند.
نقدینگی که قرار بود وارد بورس شود، اکنون صرف خرید اوراق دولتی با سود ثابت میشود و این یعنی نابود کردن هرچه بیشتر بازار سهام. از آن طرف برخی مدیران بورس به جای اینکه در پی رونق بازار باشند میخواهند بورس را به بانک تبدیل کنند. نظریه میدهند که مردم به سهامشان در طول دو سال دست نزنند و سپس سود ثابت سالانه 25 درصد بگیرند.
بورس یک بازار است و جایی برای داد و ستد و خرید و فروش و سرمایهگذاری است نه جایی برای سپرده گذاری. البته دستهای از سهامها ممکن است بلندمدت خریداری شوند اما سهامداران بزرگ، معمولا از سهامداری خرد و با داد و ستدهای روزانه و هفتگی و ماهانه سرمایهای فراهم میآورند و سپس به سرمایهگذاری بلندمدت رو میآورند اما با طرحهای دولت، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سازمان بورس، بورس هر روز بیشتر به طرف بانک شدن پیش میرود و سود معاملات روزانه صرفا به جیب دارندگان رانت اطلاعاتی، حقوقیها و بازارگردانها میرود که در برابر خیل عظیم سهامداران در اقلیت محض هستند. اگر نوسانگیری و معاملات روزانه، سفته بازی است چرا برخی حقوقیها و بازارگردانها به آن اقدام میکنند؟چرا 50 میلیون فرد فاقد آموزش را وارد بورس کرده و به بهانه حفظ دارایی این افراد، بازار سهام را با یک نوسان شدید به سقوط کشاندهاند و حالا هم با تغییرات مدام دامنه نوسان میزان زیان مردم را روزبهروز بیشتر میکنند؟
متأسفانه باید گفت در بحث فروش اوراق، بازار سهام قربانی میشود و کسی منافع 50 میلیون سهامدار را در نظر نمیگیرد. دولت اوراق منتشر میکند و به بانکها میفروشد و کسری بودجه خود را تامین میکند. بنابراین نیازی به مردم و سهامداران نخواهد داشت و آنها را عملاً از بازار حذف میکند و بورس به فروشگاه اوراق و بانک با سپردههای 18 درصدی تبدیل میشود.
با این وصف، شرکتهایی که قرار بود خصوصی شود یا به بانکها میرسد یا به قیمت تحمیل تورم بالا به جامعه در اختیار دولت باقی میماند و تمام منافع اقتصادی کشور نصیب یک اقلیت محض خواهد شد.
در این شرایط، بانک محوری بیشتر میشود در حالی که باید اجازه داد نقدینگی وارد بورس شود و از این راه به تولید برسد. بورس مثل یک سد است که سیلاب نقدینگی را باید در آن جمع کرد و از طریق دریچههایی چون سهام، آن را آرام آرام به تولید رساند. اکنون بانکها، راسا در حال صرف نقدینگی در خرید اوراق دولتی و بنگاهداری هستند.
برخی از آمارهای بانک مرکزی نشان از افزایش سپردههای بانکی میدهد. چندی قبل آمار افزایش سپردههای بانکی، توسط بانک مرکزی منتشر شد. آمارهای منتشر شده حاکی از افزایش ۴۰ درصدی سپردههای بانکی در شهر تهران بود.
این اتفاق در حالی رخ داده است که در سال 99 با رشد بازار بورس، بسیاری از مردم ترجیح دادند پولهای خود را از بانکها خارج کرده و وارد بازار بورس یا دلار کنند!
بانک و بیتکوین علیه بورس
دادههای بانک مرکزی وضعیت کل مانده سپردهها و تسهیلات ریالی و ارزی بانکها و مؤسسات اعتباری به تفکیک استان در پایان مهر سال ۱۳۹۹ نشان میدهد که مانده کل سپردهها بالغ بر ۳۳۳۸۰.۵ هزار میلیارد ریال رسیده است که نسبت به مقطع مشابه سال قبل ۹۶۵۴.۹ هزار میلیارد ریال (۴۰.۷ درصد) و نسبت به پایان سال قبل معادل ۶۲۱۷.۷ هزار میلیارد ریال (۲۲.۹ درصد) افزایش نشان میدهد.
البته بانک مرکزی دلیل افزایش تسهیلات و سپردهها در استان تهران را استقرار دفاتر مرکزی بسیاری از شرکتها و مؤسسات تولیدی سایر استانها در این استان و عمده فعالیتهای بانکی آنها از طریق شعب بانکها و مؤسسات اعتباری استان تهران، میداند.
برخی از کارشناسان معتقدند افزایش سپردههای بانکی نشاندهنده بازدهی نامناسب سایر بازارهاست. از این رو مردم ترجیح میدهند سرمایه خود را وارد بازاری با امنیت بالا کنند.
یوسف کاووسی؛ کارشناس و تحلیلگر اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، میگوید: دلیل افزایش سپردههای بانکی، خروج پولها از بازار بورس است. با توجه به اینکه در سایر بازارها مثل خودرو، ارز، طلا و مسکن رکود همراه با نزول قیمت مشاهده شده لذا مردم به سمت سپردههای بانکی رفتهاند.
وی ادامه داد: در حال حاضر پول مردم در بورس نصف شده و رو به نزول است. زمانی که مردم با شکست بورس مواجه شدند و راهی برای سرمایهگذاری مجدد در بازارهای موازی نداشتند. از این رو برای امن نگه داشتن سرمایه خود، پولهای خود را روانه بانکها کردند.
کاووسی تصریح کرد: دلیل بانک مرکزی برای رشد نقدینگی در بانکها درست است، اما دلیل اصلی نیست!
البته برخی از کارشناسان مخالف این نظر بوده و معتقدند، افزایش سپردههای بانکی با افزایش نقدینگی در جامعه همراه بوده و برای اقتصاد کشور سم است!
اگرچه آمارها از افزایش سپردههای بانکی در طول یک سال گذشته خبر میدهد اما میزان تسهیلات اختصاص پیدا کرده به واحدهای تولید رشد چندانی نداشته است.
عبدالهی کارشناس اقتصادی هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درخصوص دلایل افزایش سپردههای بانکی توسط مردم اظهار کرد: افزایش ۴۰ درصدی سپردههای بانکی ناشی از رشد نقدینگی در کشور است. البته باید در نظر داشت که این نقدینگی تبدیل به پول یا شبهپول شده است.
وی ادامه داد: شبهپول بهطور عمده در بلندمدت برای رسیدن به بازدهی و سود است. اما پول تبدیل به کالاهای مختلف در کشور میشود.
این کارشناس و تحلیلگر اقتصادی تصریح کرد: باید توجه داشته باشیم که پول سپرده شده در بانک بلندمدت بوده است یا کوتاهمدت؟ درصورتی که پول سپرده شده در بانک تبدیل به سپرده جاری شده باشد، میتوان گفت علت آن شرایط تورمی در کشور است. اما در صورتی که تبدیل به شبهپول و بلندمدت شده باشد، نمیتوان از تورم انتظار کاهش داشت. رشد ۴۰ درصدی سپردههای بانکی، در نقل و انتقالات پول تأثیری ندارد اما رشد نقدینگی در کشور موجب افزایش تقاضای کالاها در کشور و رشد نقدینگی میشود.
در پایان باید گفت؛ شاید رشد سپردههای بانکی در ظاهر امری مثبت بهنظر برسد، اما در بلندمدت تأثیر منفی دارد و موجب از هم گسیختن اقتصاد کشور میشود؛ چرا که با افزایش سپردههای بانکی روز به روز میزان نقدینگی در کشور بیشتر شده و برای اقتصاد کشور بحرانآفرین میشود.
البته بخش زیادی از سرمایههای خارج شده از بورس، به طرف بازار ارز مجازی رفته که خارج از ایران است و هیچ تضمین و نظارتی از داخل روی آن نیست. مسئولان هم کاملاً در این مورد از خود سلب مسئولیت میکنند، حال آنکه با بیاعتماد کردن مردم به بورس، نقش اصلی را در روی آوردن ایرانیها به بازار ارز مجازی دارند. عدد وارد شده به بازار ارز مجازی در مقطعی به روزانه دو هزار میلیارد تومان در روز رسید.
قاسم رحمانی