رشد کمی و سقوط کیفی محصولات هنری در فضای مجازی-بخش پایانی
ترور ارزشهای انقلابی در پلتفرمهای فیلم و سریال!
آرش فهیم
ابتذال در هنر و رسانه، فقط یک دکان اقتصادی و ابزار شهرت نیست، بلکه یک عملیات سیاسی هم هست. سیاستبازان سرمایه سالار و نفوذیهای قدرتهای غربی، با استفاده ابزاری برای بسترسازی فعالیتهای سیاسی خودشان، بیشترین خیانت را به هنر کردهاند!
طوری که برخی از نظریهپردازان هنری معتقدند لیبرال سرمایهداری سلطهگر، با کالایی کردن هنر و تبدیل زیباییشناسی به اهرم سیاسی و اقتصادی، کمر به قتل هنر
بسته است.
برخی از پلتفرمهای نمایش فیلم و سریال و کانالهای موسیقی در فضای مجازی، مصداق بارز یک عملیات سیاسی در قالب ارائه خدمات فرهنگی هستند؛ وی او دیهایی که توزیع محصولات دیداری و شنیداری را قبضه
کردهاند. با استمرار شیوع ویروس کرونا در کشور و افزایش باقی ماندن بسیاری از اقشار جامعه در منزل، استفاده از وی او دیها و پلتفرمهای نمایش آنلاین فیلم و سریال نیز به یکی از اسباب سرگرمکننده پرمخاطب تبدیل شدهاند. درنتیجه، وی او دیها، حالا یکی از اصلیترین عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی در ایران به حساب میآیند. اما با تأمل و تحلیل عملکرد برخی از این پلتفرمها میتوان به ماهیت سیاسی آنها پی برد. نکته مهم این است که برخی از سامانههای وی او دی، نه تنها ارائه دهنده، بلکه خودشان به تولیدکننده سریال هم تبدیل شدهاند.
سریالهایی که برخی از آنها به «خون آشام» فرهنگی شباهت دارند و حتی به طور آشکار به تخریب پوشش اسلامی و ترویج مدگرایی افراطی و تبرج میپردازند. طوری که حتی صدای دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم درآمد و طی نامهای سرگشاده به رئیسسازمان ساترا با اشاره به پوشش بانوان در یک سریال نوشت: «نمایش زنده لباس مصداق صریح استفاده از جذابیتهای جنسی زن و در نتیجه مغایر با شئونات اسلامی و کرامت زن (موضوع بند ۶ ماده ۳ آئیننامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید و ویدئو) میباشد؛
از طرف دیگر به استناد بندهای «ج»، «د» و «ل» از بخش ۲، بندهای «پ» و «ج» از بخش ۳ و بند «ج» از بخش ۴ دستورالعمل شاخصهای لباس، استفاده از سربند یا توربان ممنوع است.
علاوهبر این، به استناد بند ۱ از بخش الف آئیننامه تعیین مصادیق و آرایشهای غیرمجاز مصوب وزارت کشور، سبک پوشش توربان که نوعی کلاه محسوب میشود جزو مصادیق لباس غیرمجاز میباشد.»
ترور ارزشهای دهه 60 توسط یک وی او دی
جهتگیری سیاسی و فرهنگی در سریالهای تولید شده توسط پلتفرمها بسیار غلیظتر است. این سریالها، همانطور که از نظر اقتصادی و نحوه سرمایهگذاری، در چارچوب لیبرال-سرمایهداری تعریف میشوند، محتوای فرهنگی و نگاه سیاسی نئولیبرال را نیز ترویج میدهند. حتی در انتخاب فیلمهای ارائه شده نیز ملاکهای سیاسی پررنگی در عملکرد بعضی از وی او دیها دیده میشود. متأسفانه جای یک پلتفرم قدرتمند، برای ارائه آثاری با محتوای سالم و ارزشی
خالی است.
علیرضا پورصباغ، کارشناس رسانه و منتقد سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «مسئلهای که سالها سیاستگذاران عرصه فرهنگ ما با آن درگیر هستند این است برای انطباق و نزدیک شدن مردم با فرهنگ عامه کشور اقدام به تاسیس سازمانهای تولید میکنند اما نظام توزیع را نادیده میگیرند. مسئله توزیع در «اقتصاد فرهنگ» یکی از مباحث زیرساختی است. متاسفانه ما سالهاست که نهادهای ارزشمندی برای تولید اثر هنری، علی الخصوص، اثر سینمایی تولید کردیم از حوزه هنری گرفته تا انجمن فیلم دفاع مقدس و... اما این نهادهای تولیدکننده با بودجههای مصوب دولتی به تدریج مستهلک شده و تبدیل به انباری و تعدادی کارمندان انبارگردان شدند! یعنی تولید ما مبنای توزیع نداشته است. تا قبل از کرونا اگر فیلمی ملی مبتنی بر ارزشهای مثلا دفاع مقدس ساخته میشد، قطعا سازندگان با چالش پخش در سینماها مواجه میشدند، نتیجه اصرار به خلق نظام تولید این شد که در شرایط پاندومی بیماری کووید 19 دو فیلم «یدو» و «تکتیرانداز» توسط سامانههای vod خریداری نشدند و چون پخش این دو فیلم در سینما فعلا ممکن نبود، مدیران نهادهای تولیدکننده ترجیح دادند که این دو اثر در رسانه ملی منتشر شوند. اما اگر فهرست هزینههای جاری سالهای اخیر سازمانهای تولید اثر سینمایی را کنار هم میگذاشتیم یا مثلا بودجه فیلمی نمایش داده نشده مثل«امپراطور جهنم» را صرف خلق یک سامانه توزیع گسترده میکردیم که از قضا درآمدزا بود، در شرایط کلی مشکلی برای توزیع آثار ملی برگزیده جشنواره 39 فجر نداشتیم.»
وی میافزاید: «طبیعی است بنا به هر دلیلی نهادهای انقلابی و ارزشمند ما دلشان نمیخواهد نظام توزیع را در سیطره خود داشته باشند، در نتیجه این سیاستگذاری پلتفرمهای موجود بر اساس فروش و پارامترهای بازاری سریال تولید میکنند. تولید با متر و معیار فروش و جذب مخاطب به ساختن آثاری نظیر سریالهایی با اتکا به فرمولهای عشقهای مثلثی و مربعی و ذوزنقهای منجر میشود.»
پورصباغ تصریح میکند: « البته در شرایط کنونی آرزو میکنیم کهای کاش راهبرد تولیدات نمایشی شبکه نمایش صرفا به همین مدل
خطشکنیها منجر شود اما به تدریج متوجه خواهیم شد که پا را فراتر میگذارند؛ در سریالهای اخیر سامانههای فعلی به عنوان نمونه پس از تمجید مقامات عالی کشور از دهه شصت، به شکل عجیبی در سریال تولید شده توسط یکی از پلتفرمها، دهه شصت، دههای که با عنوان دهه باشکوه انقلاب شناخته میشود را هدف قرارداده است. دقیقا در شرایطی که پس از آبان 1398 مقامات عالی کشور توصیه کردند بسیج باید مثل کمیته انقلاب اسلامی دهه شصت عمل کند، علیه کمیته انقلاب اسلامی و نشان دادن فساد در آن سریالی را تولید و توزیع کردهاند. اخیرا هم رسانههای انقلاب را خواب عمیق برده است و مثل گذشته، بررسی درونمایه آثار را مورد نقد و بررسی قرار نمیدهند. این سامانهها متاسفانه با یک طراحی هدفمند جریانهای انقلابی را در مقاطع مختلف نشانه گرفتهاند.»
پمپاژ سریالهای ترکیهای و ضدمذهبی
در وی او دیها!
اما وی او دیها فقط به انتشار فیلم و سریالهای داخلی محدود نیستند و بخش زیادی از دستور کار آنها، توزیع و انتشار محصولات خارجی است؛ از فیلم و سریالهای روزهالیوودی گرفته تا سریالهای ترکیهای و...
یک، کارشناس رسانه و منتقد سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «روند پخش سریالها در پلتفرمهای وی او دی بدون نظارت کیفی، فقط برای افزایش کمی و فروش بیشتر انجام میشود و رویکرد مناسبی نیز ندارند. برخی از این سریالها به ترویج زندگی اشرافی میپردازند؛ یکی از این سریالها باعث چند برابر شدن فروش مارچوبه شد، فقط به خاطر اینکه خانواده محوری در قصه این سریال از مارچوبه استفاده میکردند، برخی سریالها نیز کپی سریالهای ترکیهای هستند.»
وی میافزاید: « در پخش سریالهای خارجی نیز بدون محدودیت و خط قرمز به پخش هر محتوایی اقدام میکنند، مانند پخش سریالی که ضد اسلام است و به طرفداری نشریه چارلی هبدو که کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام(ص) منتشر میکرد اخیرا پخش کردهاند و این سریال به ترویج لائیسیته میپردازد. در برخی سریالها، فیلمها و مستندهایی که پلتفرمهای وی او دی در دسترس خانوادهها قرار میدهند، به ترویج فمینیسم و بیخدایی پرداخته میشود. یک فهرست طولانی از فیلمهای فمینیستی در این وی او دیها قرار دارد که حتی بدون نقد اولیه به مخاطب ارائه داده میشود. پخش سریالهای ترکیهای که محتوای متضاد با فرهنگ خانوادههای ایرانی دارد هم از دیگر اتفاقات ناگوار در وی او دیهاست. همچنین کلیپی که متعلق به یکی از پلتفرمها بود در جهت تبلیغ سند 2030 بود که با برخورد قضایی نیز مواجه شد.»
وی تأکید میکند: «بحث مالی سریالهای منتشر شده توسط این پلتفرمها با شفافسازی همراه نیست که با اعتراضات شدیدی از سوی منتقدین همراه شد که با ورود قوه قضائیه، برخی از این مشکلات حل خواهد شد. تعدادی از پلتفرمها با استفاده از بدحجابی بازیگران در سریالهای خود سعی دارند مخاطب را جذب کنند و یک جذابیت کاذب و غیراخلاقی را ایجاد کنند.»
فضای مجازی؛ جایی برای خوانندههای قلابی!
تهاجم نئولیبرالیسم فقط به ارکان ارزشی و مبانی فرهنگی انقلاب اسلامی محدود نیست، بلکه حیات طبیعی هنر را نیز هدف گرفته است.
آنچنان که «اسکات ریبرن» روزنامهنگار انگلیسی حوزه هنر و سرگرمی با انتشار یادداشتی در روزنامه هنر چاپ لندن مینویسد: «نفوذ تفکر و فلسفه نئولیبرال به عرصه هنر، با تحریف دید ما به هنر و آثار هنری باعث شده این آثار بعد زیباییشناسانه و معنوی خود را از دست بدهند و به یک کالای مادی تبدیل شوند.»(نقل ترجمه مقاله از خبرگزاری ایرنا) مصداق بارز چنین جریانی، موسیقیهایی هستند که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، محل اصلی آنهاست.
فرزاد میرحمیدی، کارشناس موسیقی در این باره به گزارشگر کیهان میگوید:
«عرصههایی که سیاستگذاری و فرهنگسازی درستی برای آنها تدوین و اجرا نشده باشد در این شرایط و با وجود تکنولوژی دیجیتال و فضای مجازی، بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرند. به ویژه موسیقی که علاوهبر نبود سیاستگذاری و آموزش و فرهنگسازی مناسب، دارای ذات و ویژگیهای منحصر به فردی هم هست. به خصوص موسیقی پاپ که بیشتر از اینکه یک محصول فرهنگی باشد یک کالای مصرفی است، خیلی بیشتر در معرض آسیبهای فضای مجازی قرار
میگیرد. شاید انواع دیگر موسیقی به دلیل پلتفرمها و امکانات اجرایی متفاوتی که دارند کمتر صدمه ببینند اما در موسیقی پاپ به خاطر تسهیل در تولید و اجرا، در بستر فضای مجازی دچار سطحیزدگی بیشتری شده است.»
وی میافزاید: از یک کالای هنری انتظار میرود که دست کم از استانداردی برخوردار باشد. اما این نوع موزیکهایی که محل اصلی عرضه شان در شبکههای اجتماعی است، اغلب توسط افرادی تولید میشود که از حداقل اطلاع و سواد هنری هم بیبهره هستند اما با استفاده از امکانات تکنولوژیک و نرمافزارهای دیجیتال که در اختیار دارند به تولید اثر دست میزنند و بعد هم با عرضه در فضای مجازی، در دسترس عموم قرار میدهند.»
میرحمیدی با اشاره به اینکه برخی از گروههای موسیقی بدون مجوز در فضای مجازی فعالیت میکنند هم میگوید: «تحت تأثیر سیاستگذاریهای اشتباه در عرصه موسیقی و از آنجایی که موسیقی امروز ما کیفیت و حتی مخاطب مشخصی هم ندارد و به آن معنا کالای فرهنگی هم محسوب نمیشود، برخی از گروههای موسیقی داشتن مجوز را فقط یک محدودیت میدانند و ترجیح میدهند بدون مجوز در فضای مجازی کار کنند. هر چند که خیلی از آثار موسیقی هم که با مجوز منتشر میشوند، کیفیت در خور اعتنایی ندارند. دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد سالهاست که به آثاری مجوز میدهد که اغلبشان نازل هستند.»
کارشناس دیگری نیز در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «در شبکه اجتماعی اینستاگرام، به خاطر راحتی کار و نبود نظارت اولیه خوانندهها موسیقی خود را از طریق فضای مجازی انتشار میدهند با ویو و لایک فراوانی هم مواجه میشوند که باعث تغییر ذائقه مخاطب میشود؛ از عواقب این جریان این است که مخاطب به موسیقی بد، عادت میکند. یکی از مشکلات این موسیقیها نداشتن شعر درست است که قوانین اصلی شعر را هم رعایت نمیکنند و فقط میخواهند یک موسیقی را عرضه کنند و دیگر نیازی به مجوز ارشاد نباشد و این خوانندگان مجوز ارشاد و نهادهای دیگر را به ضرر خود میدانند و این بستر مجازی را برای رشد خود فضای بهتری
میبینند.»