جــای خـالی دشمنشناسی در سـینــما
مهدی امیدی
یکی از حلقههای مفقوده در سینمای ایران، دشمنشناسی است. برخلاف هالیوود که از همان ابتدا برپایه معرفی گروهها، نژادها و ملتهای خاصی بهعنوان دشمن آمریکا شکل گرفت و به کار خود ادامه داد، در ایران، به جز چند نمونه، جریانی بهعنوان دشمنشناسی قابل شناسایی نیست. بهطور مثال، آمریکا طی دو دهه اخیر تعداد قابل توجهی فیلم تولید کرده که در آنها چهرهای منفی از ایران به مردم کشور خود و سایر جهانیان معرفی کرده است، اما در سینمای ایران نمیتوان در این دوران اسم فیلمی را برد که در آن چهره واقعی آمریکا به نمایش درآمده باشد. ایرانیها همیشه از تخریب کشور خود در فیلمها و سریالهای غربی ناراحت هستند اما خودشان دست به کار ساخت فیلمی نمیشوند که غربیها را عصبانی کند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و کوتاه شدن دست استکبار جهانی از کشورمان، توطئههای پیدرپی علیه سرزمین ما شکل گرفت. پس از شکست دشمنان در جنگ تحمیلی و ناتوانی در اشغال حتی یک وجب از خاک ایران، توطئهها علیه کشورمان بیشتر شد و امروز به اوج خود رسیده است. رهبر معظم انقلاب بارها بر ضرورت دشمنشناسی تأکید فرمودهاند؛ ازجمله: «یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز کند.»(بیانات در اول فروردین 1386 در جمع زائران حرم رضوی) بهطور قطع، دشمنشناسی در عرصه فرهنگ و هنر، یک مسئله ملی است و ربطی به جناحهای سیاسی ندارد. چرا که هر چقدر درباره اینگونه موضوعات، آثار هنری بیشتری تولید شود، به افزایش خودآگاهی مردم کمک میکند و از طرفی هم منجر به تقویت امنیت کشور میشود. با این حال، سینمای ایران، به جز برخی استثناها عرصهای بیمسئله و فاقد دغدغههای کلان است. بیشتر فیلمسازها یا در پی فتح گیشه با کمترین زحمت و دردسری هستند و یا سودای کسب جوایز جشنوارههای خارجی را دارند. در این میان به جز دو سه فیلم در طول سال، نمیتوان آثاری را یافت که به مسائل و موضوعات کلان و ملی بپردازند و یا حداقل در قالب یک فیلم مردم پسند، مفاهیم فراگیر و بزرگ را هم مورد توجه قرار دهند.
یکی از ضعفهای سینما در کشور ما این است که هیچ جریانی برای شناساندن فعالیتهای آشکار و پنهان آمریکا و همپیمانانش بر ضد ایران اسلامی ایجاد نشده است.
دشمنشناسی در سینما؛ چرا و چگونه؟
یک درام، چه در قالب فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی و چه تئاتر، بر پایه تضادها شکل میگیرد. رو در روی هم قرار گرفتن دو قطب مثبت و منفی در یک اثر نمایشی، محور اصلی و اساسی بیشتر آثار نمایشی است. مخاطب طی تماشای یک درام، با قهرمان داستان همذات پنداری میکند، او را میستاید و مشتاق پیروزی اوست و نسبت به مخالفان و بدخواهان قهرمان، احساس نفرت میکند و خواهان شکست دشمنان قهرمان است. به همین دلیل هم درام، بهترین و موثرترین قالب برای دشمنشناسی است. یک فیلم خوش ساخت و پرجاذبه با محوریت این موضوع، از هزاران ساعت سخنرانی و صدها صفحه نوشته تأثیرگذارتر است. یکی از اهرمهای قدرت آمریکا در داخل و خارج از ایالات متحده، به کار بردن این الگو است. هر سال صدها فیلم و سریال در هالیوود تولید میشود که محور آنها، قهرمانانی آمریکایی هستند که حتی مخالفان سرسخت آمریکا نیز عاشق آنها میشوند. چنین فیلمهایی علاوه بر رویاسازی مطابق با منافع نظام سرمایهداری جهانی وترویج سبک زندگی غربی، محملی برای تطهیر آمریکا و تشجیع مردم آن کشور علیه دشمنان فرضی و واقعی هم هستند. قهرمانانی که یا مأمور امنیتی و عضو سازمان سیا هستند و یا سرباز و پلیس و گاهی هم در قالب یک اسطوره فانتزی مثل مرد عنکبوتی یا سوپرمن ظاهر میشوند و گاهی نیز در قالب قهرمانان تاریخی. در واقع، دشمنشناسی در درام از طریق «دوستشناسی» عملیاتی میشود. به این ترتیب که در یک فیلم یا سریال، باید قهرمانی ملموس و جذاب ظاهر شود تا بهخاطر عشق و علاقه به وی، مخاطب نسبت به دشمنان خود و کشورش به خودآگاهی برسد. میتوان سریال «24» را مثال زد که یکی از آثار پربیننده در بین ایرانیان است. هدف شبکه تلویزیونی فاکسنیوز آمریکا از ساخت این سریال این بوده تا مردم آن کشور به تهدید دشمنان آن کشور بیش از پیش پی ببرند و قدر نیروهای امنیتی و نظامی خود را بدانند. سازندگان این سریال برای اعمال دشمنشناسی، تصویری مبهم و بیهویت را از خرابکارها و تروریستها نمایش میدهند اما از آن طرف، یک قهرمان را خلق میکنند که به مقابله با دشمنان میپردازد. جک باور، مأمور مخفی دستگاه امنیتی آمریکا در یک درام نفسگیر و تکاندهنده، با توانمندی و هوش بالای خودش، همه گرهها را باز میکند. مهندسی درام در این سریال بهگونهای است که حتی یک شخص ضدآمریکایی در کشوری چون ایران نیز با جک باور همراه و همدل میشود و وی را بهخاطر انگیزه راسخ و خالصانهاش در نجات خانواده و کشورش تحسین میکند.
چند فیلم درباره دشمنشناسی
البته در سینما و تلویزیون ما هم آثاری در رده دشمنشناسی ساخته شده است. اما تعداد این آثار بسیار اندک است. از نمونههای اخیر میتوان به «به وقت شام»، «ماجرای نیمروز»، «یتیم خانه ایران»، «روباه»، «قلادههای طلا» و... اشاره کرد. اما در مقابل، هزاران فیلمی که میتوانستند تبدیل به آثاری عظیم و تماشایی درباره موضوعات تکاندهنده باشند ساخته نشده است. انواع توطئههای ضدایرانی آمریکا، حتی در حوزه اقتصاد یکی از این موضوعات مهم و ملی است که جای شگفتی دارد هنوز هیچ فیلم یا سریال خاصی با این موضوع ساخته نشده است.
ضمن اینکه دشمنشناسی فقط به معرفی بیگانگان محدود نیست، بلکه افشای دشمنان داخلی هم میتواند سوژه ساخت چنین فیلمهایی باشد. بهطور مثال، امروز در کشور ما با جریان اخلالگری اقتصادی مواجه هستیم. مفسدان اقتصادی و اختلاسگرها، نیروهایی هستند که بهعنوان دست راست دشمنان خارجی در داخل فعالیت میکنند. اما هیچ فیلمی درباره آنها ساخته نشده
و نمیشود.