kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۴۸۴۱
تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۴

زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری



رمضان از ديدگاه امام سجّاد(ع)
در باب ماه رمضان، چند جمله از دعاى چهل و چهارم صحيفه‌ سجّاديه، كه مربوط به همين ماه است، انتخاب كرده‌ام. امّا قبل از آن، خواهش مى‌كنم عزيزان من، بخصوص جوانان، با صحيفه‌ سجّاديه اُنس بگيرند؛ زيرا همه چيز در اين كتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چيز، وجود دارد. امام سجّاد(ع)، در اين دعا هم مثل بقيه‌ دعاهاى صحيفه‌ سجّاديه، با اينکه در مقام دعا و تضرّع است و با خداى متعال حرف مى‌زند، امّا سخن گفتنش، كأنّهُ از يك روال استدلالى و‌ترتيب مطلب بر دليل و معلول بر علّت، پيروى مى‌كند. اغلبِ دعاهاى صحيفه‌ سجّاديه ‌ـ تا آنجا كه بنده سير كرده‌ام ‌ـ همين حالت را دارد. همه چيز مرتّب و چيده شده است. مثل اين است كه يك نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به‌صورت استدلالى و منطقى حرف مى‌زند. همان ناله‌هاى عاشقانه هم كه در صحيفه‌ سجّاديه آمده است، همين حالت را دارد.
در اينجا نيز همين‌طور است. امام در اوّل دعاى مورد‌ اشاره مى‌فرمايد: الحمدلله الّذى... جعلنا من اهله؛ «ما را اهل حمد قرار داد.» ما از نعم الهى غافل نيستيم و او را حمد و شكر مى‌كنيم. او راه‌هايى در مقابل ما باز كرده است كه به حمدش برسيم. همچنين غايات و راه‌هايى معيّن فرموده و ما را در اين راه‌ها به رفتن واداشته است.
رمضان‎‎‎‎‎‏‏؛ ماه خدا
بعد مى‌رسد به اين جمله: والحمدلله الذى جعل من تلك السّبل شهره شهر رمضان؛ حمد خداى را كه يكى از اين راه‌هايى كه ما را به او؛ به كمال و به بصيرت نسبت به معدن عظمت مى‌رساند، همين ماه رمضان است. امام تعبير مى‌كند به «شَهره»؛ يعنى شهر(ماه)خودش. ماه خدا را يكى از اين راه‌ها قرار داد. خيلى پرمعناست. اگر فكر كنيم همه‌ ماه‌ها، ماه خدا و مال خداست؛ وقتى كه مالك همه‌ وجود، بخشى از وجود را معيّن مى‌كند و آن را به خود نسبت خاص مى‌دهد، معلوم مى‌شود نسبت به اين بخش، توجّه و عنايت ويژه‌اى دارد. يكى از اين بخش‌ها، همين «شهرالله» است؛ماه خدا. خودِ اين نسبت، در فضيلت ماه رمضان، كافى است. شهر رمضان، شهر الصّيام و شهرالاسلام. ماه روزه؛ ماهى كه روزه‌ آن، يكى از ابزارهاى بسيار كارآمد براى تهذيب نفس است؛ چرا كه در آن،گرسنگى كشيدن و با هوس‌ها و‌ اشتهاها مبارزه كردن نهفته است.
رمضان؛ ماه اسلام
ماه اسلام، يعنى ماه «اسلام الوجه لدى الله»؛ «در مقابل خدا تسليم بودن.» خوب؛ انسانى جوان است و وقتى روزه مى‌گيرد، گرسنه است، تشنه است و تمام غرايز، او را به سمت هوس و ‌اشتهايى مى‌خواند. ولى او، در مقابل همه‌ اين غرايز مى‌ايستد. براى چه؟! براى اجراى امر پروردگار و اين، تسليم در مقابل پروردگار است. در هيچ روزى از روزهاى سال، يك مسلمان، به‌طور عادّى، اين همه در مقابل خدا تسليم نيست كه در روزهاى ماه رمضان به‌طور عادى تسليم است. پس، «شهر(ماه) اسلام» ماه تسليم است.
رمضان؛ ماه پاکيزه‌کننده
امام، در ادامه‌ دعا مى‌فرمايد: و شهر الطّهور؛ «ماه پاكيزه كننده است.» در اين ماه، عواملى وجود دارد كه روح ما را پاك و طاهر مى‌كند. آن عوامل چيست؟ يكى روزه است؛ يكى تلاوت قرآن است و يكى دعا و تضرّع است. اين همه دعاها، ارزاق طيبّه و طاهره‌اى است از مائده‌هاى ضيافت الهى كه خداى متعال در اين ضيافت يك ماهه‌ خود، مقابل مردم گذاشته است. مضمون كلام امام اين است كه خدا در اين ضيافت، با روزه از شما پذيرايى مى‌كند.
روزه يكى از مائده‌هاى الهى است. چنانكه قرآن هم در اين ضيافت عظيم، يكى ديگر از مائده‌هاى الهى محسوب مى‌شود. از اين مائده‌ها، هرچه بيشتر استفاده كنيد، بنيه‌ معنوى‌تان قوي‌تر خواهد شد و خواهيد توانست بارهاىِ سنگينِ حركت به سمت كمال و تعالى را راحت‌تر بكشيد. آنگاه خوشبختى به شما نزديك‌تر خواهد شد.
رمضان؛ ماه خالص شدن
بعد مى‌فرمايد: و شهر التّمحيص؛ اين ماه، ماه تمحيص است. «تمحيص» يعنى چه؟ يعنى خالص كردن. مقصود اين است كه در اين ماه، ناب و خالص شويم.
عزيزان من! در وجود شما، زرِ ارزشمندى نهفته است كه متأسفانه، در موارد بسيارى، اين زر، با خاك، با مس و با ‌اشياى كم‌قيمت، درهم‌آميخته و مخلوط شده است. گنجى است در درون شما كه درهم‌آميخته با خار و خاشاك است. همه‌ زحمت انبياى الهى براى اين بود كه من و شما بتوانيم آن زر، آن عنصر قيمتى را در وجود خودمان ناب و خالص كنيم و از بوته درآوريم. امتحان‌ها و شدّت‌ها در دنيا براى اين است. تكليف‌هاىِ سخت كه خداى متعال به‌ اشخاصى متوجّه مى‌كند، براى اين است. مجاهدت در راه خدا، براى اين است. شهيد، كه اينقدر در راه خدا ارزش دارد، همه‌ ارزشش براى اين است كه با آن مجاهدتِ بزرگ و نهادنِ جان در معرض فدا كردن، توانسته است خود را ناب و خالص كند؛ مثل خالص شدنِ طلا و بيرون آمدن از بوته.
اين ماه، ماه خالص شدن است و اگر درست نگاه كنيم، خالص شدن در اين ماه، از راه‌هاى ديگرِ خالص شدن، آسانتر است. ما با همين روزه و مبارزه كردن با نفس، مى‌توانيم خودمان را خالص كنيم. اغلبِ گمراهي‌هايى كه وجود دارد، يا به‌خاطر گناهانى است كه از ما سر مى‌زند و يا به‌خاطر خصلت‌هاى زشتى است كه در وجودِ ما نهفته است. ثمّ كان عاقبهًْ الّذين اساؤا السوأى ان كذّبوا بايات الله(روم‏، آيه 10.) گناه، عاقبتش گمراهى است؛ مگر اينكه نور توبه در دل انسان بدرخشد. اينکه مدام به ما مى‌گويند «اگر يك گناه كرديد، پشت‌سرِ همان گناه توبه كنيد. از تكرار گناه، پشيمان شويد و تصميم بگيريد كه ديگر گناه نكنيد» براى اين است كه فرو رفتن در باتلاق گناه، كار خطرناكى است و گاهى انسان به جايى مى‌رسد كه ديگر راه برگشتى ندارد.
يكى گناه است كه وسيله‌ گمراه شدن مى‌گردد و يكى هم خصلت‌هاى ناپسند است. خصلت‌هاى زشت، بيشتر از گناهان فعلى به گمراهى انسان مى‌انجامد. اگر ما در هر كار و هر حرف و هر عقيده‌اى، خودپرست و خودرأى باشيم، همديگر را تخطئه كنيم و بگوييم «فقط من درست فهميدم و من درست عمل مى‌كنم»، آنگاه به هيچ مشورت و استدلال و منطقى اعتنا نكنيم و به هيچ حرف حقّى گوش نسپاريم؛ اگر حسد در وجود ما چنان ريشه دوانيده باشد كه به‌خاطر آن، زيبا را زشت ببينيم و حاضر نباشيم حقيقت درخشانى را در جايى تصديق كنيم؛ اگر حبِ‌ شهرت، حبِ‌ مقام و حبِ‌ مال، ما را از پذيرش حقيقت باز دارد، اينجاست كه پذيراى صفات خطرناكِ گمراه كننده شده‌ايم.
اغلب كسانى كه مى‌بينيد در دنيا گمراه شدند، از اين گذرگاه‌ها گمراه شدند. و الاّ كلّ مولود يولد على الفطرهًْ (كافي، ج 2، ص 13). پاكى در همه‌ روح‌ها وجود دارد و همه، وجدان حق بين دارند؛ امّا اين چشمه‌ نورانى و درخشان را با هواهاى نفسانى و خصلت‌هاى زشت ‌ـ كه بعضى ارثى و بعضى كسبى است ‌ـ گل‌اندود مى‌كنند.
بیانات در خطبه‏هاي نماز جمعه‌ تهران ـ 14/11/1373