kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۴۴۳
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۰
گفت‌وگو با دکتر گورابی رئیس پژوهشکده رویان

برند، بمب خبری یا تولید علم ؟!

روزی گرم اما آرام با همراهی دوستان سرویس اجتماعی کیهان توفیق حضور در پژوهشکده پیشرو و موفق رویان را یافتیم. اتاق ساده و بی پیرایه دکتر گورابی مقصدمان بود. ریاست پژوهشکده رویان بدون تحمیل اوقات طولانی انتظار، در اسرع وقت پذیرای سوالات مان بود. دکتر گورابی از آنچه تصور می کردیم خیلی آرام تر بود به نحوی که می شد درک کرد در محضر دانشمندی بزرگ اما متواضع در دفتر دانشگاه حضور یافته ایم. دقیق و ظریف به سوالات مان در خصوص پژوهشگاه رویان، مباحث پیچیده بیوتروریسم و مشکلات معمول حول تفکر مدیریتی سرمایه گذاری اندک در حوزه های علمی دیربازده پاسخ داد. از باب حمایت از مرکزی علمی که خود پیشرانه اتفاقاتی شگرف در گذشته و حال حاضر فضای علمی- جهادی کشورمان بوده میهمانتان می‌کنیم با ...گشتی در رویان!


درباره وضعیت فعلی رویان برای ما بگویید. چه اقدامات ویژه ای در این مرکز در جریان است؟ این روزها در رویان چه می گذرد؟
ما سعی می‌کنیم با توجه به محدودیت بودجه صرفاً در بخشهای خاصی از علوم زیستی که در برنامه ریزی بلندمدت خود مشخص کرده ایم وارد شویم. سعی ما در عمق بخشیدن به کارهایی است که از قبل شروع کرده ایم، یعنی گسترش در عمق و نه در سطح. سعی ما بر آن است که بتوانیم آنچه را در سطح آزمایشگاهی به آن دسترسی پیدا کرده ایم در مراحل بعدی همچون استفاده در مدل های حیوانی به کار بگیریم، یا اگر در مرحله حیوانی اثربخش و ایمن بوده است، در کارآزمایی های بالینی روی انسان و طبق پروتکلهای جهانی پذیرفته شده استفاده کنیم. ما بیشتر به دنبال دستیابی به فناوری هایی هستیم که مورد استفاده مردم قرار بگیرد. همین موضوع در چشم انداز پژوهشگاه دیده شده است که علاوه بر اینکه باید در افق 1404 به عنوان یک قطب علمی در سطح منطقه و دنیا مطرح باشیم، باید بتوانیم در سلامت جامعه موثر باشیم. بنابراین در حوزه‌های سلولهای بنیادی، پزشکی تولید مثل، زیست فناوری و سایر حوزه های مد نظرمان این هدف گذاری ما دنبال می شود.
حوزه های تحقیقاتی برای ثمربخشی به سرمایه گذاری بلندمدت و فراهم آمدن بسترهای مربوط نیاز دارند اما نتیجه محوری برخی مسئولان که لزوماً وابسته به جناح و دولت خاصی هم نیستند ولی صرفا نگاه بهره بردارانه دارند، دائما به مراکز پژوهشی مثل رویان فشار آورده و از آنها نتایج بزرگ می خواهند. آیا مجموعه رویان از این نظر تحت فشار قرار می گیرد؟
هم جامعه و هم خبرنگاران و مسئولین به نوعی علاقه مند هستند که مجموعه هایی مثل ما دائما خبرهای جدیدی حاکی از موضوعات هیجان انگیز علمی و نه حوزه های عمیق داشته باشند، به همین خاطر مطالعات عمیقی که در گروههای علمی پژوهشگاه در سطح شناسایی برخی از مولکولها و استفاده از روشهای جدید دنبال شده و مقالات آن چاپ می شود خیلی مورد علاقه کسی نیست و معمولاً مباحث خسته کننده قلمداد می شود. بیشتر دوست دارند یک حیوان جدید شبیه سازی شده تولید شود، حتی اگر به دردی هم نخورد!
از نظر ما دیدگاه به کاربرد رساندن پژوهش هایی که در سطوح علوم پایه انجام داده ایم قابل قبول است. این مطالعات کاربردی بیشتر مورد علاقه مردم و مسئولین قرار می گیرد اما هزینه بر هستند و جبران این هزینه ها بسیار مشکل است، خصوصاً برای مجموعه‌هایی مثل ما که وقتی کاری را به مرحله کاربردی می رسانیم برای ارائه خدمت امکانات کافی در دسترس نیست. به همین خاطر گاهی اوقات  مجبوریم حتی مواردی را که به نوعی در آن ها پیش رفته‌ایم، اعلام نکنیم به این سبب که نمی توانیم سرویس مناسب بدهیم.
مثل بیمارستان سلول درمانی که ظاهرا همچنان این پروژه روی زمین باقی مانده است؟
این کار می توانست سال 88 یا 89 کلید بخورد تا این روزها بتوانیم از آن بهره برداری کنیم ولی متأسفانه به خوبی جلو نرفت. هم اکنون بارقه هایی از امید وجود دارد که سال جاری این کار شروع شود اما به هر حال باز هم از لحاظ بودجه و امکانات دچار مشکل هستیم. ما در هر دو دولت از سوی معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری تحت فشار بودیم که چرا زمین مناسب را برای شروع کار ساختمان معرفی نکرده ایم، در صورتی که اگر می‌خواستیم با بودجه اندکی که برای ساخت بیمارستان پیش بینی شده زمین هم خریداری کنیم هیچ بودجه ای باقی نمی ماند. زمینی را هم در خارج از شهر و در جوار شهر پردیس بومهن تهیه کردیم که بعداً مشخص شد دارای معارض است، لذا مسئولانی که در جریان این کار بودند، به دستور رئیس جمهور حتی یک سوم هزینه زمین را هم گرفتند تا آن را به نام پژوهشگاه رویان منتقل کنند، اما هیچ تلاشی نکردند و فرصت شروع یک کار خیر را از دست دادند. الآن هم کمک هایی شده است که نمی توانم با جزئیات بیان کنم زیرا می ترسم مجددا دچار مشکلاتی شویم که کار به سرانجام نرسد، ولی امیدواریم این بار مشکلی پیش نیاید و شاهد شروع عملیات ساختمانی باشیم.
گویا بودجه این مرکز بسیار اندک بوده و متناسب با موفقیت هایی که رویان به دست آورده است نبوده است؟
مشکل عمده ای که برای ما پیش آمد تغییر در قیمت ارز بود. زیرا مراکز تحقیقاتی مثل مرکز ما بسیاری از مواد و امکانات مورد نیاز خود را باید ارزی خریداری کنند، لذا بودجه ما یک پنجم یا یک ششم شد زیرا در چنین شرایطی واردکنندگان این کالاها علاوه بر تغییر قیمت ارز، قیمت کالاها را چند برابر می کنند که این مسأله باعث می شود مرکز از لحاظ بودجه خیلی تحت فشار قرار بگیرد، بنابراین در سالیان آتی نتایج مطلوبی را شاهد نخواهیم بود. اما از سوی دیگر دیدگاهی که در بین محققین و مدیریت مجموعه وجود دارد این است که کارهای پژوهشی باید به هر نحوی ادامه پیدا کند. بعضی از مراکز تحقیقاتی به دنبال این مشکلات عقب نشینی کردند ولی ما علی رغم اینکه بودجه ای در حداقل مقدار ممکن داشتیم، سعی کردیم حداکثر استفاده را از آن ببریم و حتی از درآمدهایی که کسب می کنیم برای جلو بردن بخش تحقیقات استفاده نماییم.
از یک زمانی به بعد شاهد بودیم که پژوهشگاه رویان علاوه بر حرکت طولی در راستای پیشرفت مجموعه خود، ارتباط گیری با مجموعه های مشابه را هم آغاز کرد. این اتفاق تنها ناشی از خوش فکری ریاست مجموعه بوده است یا راهنمایی ها و بسترسازی هایی هم از سوی نظام صورت گرفته است؟
یک طرف قضیه این است که در نظام ارزشیابی خیلی به کارهای گروهی و بین مرکزی بها داده نمی‌شود. مثلا اگر یک مقاله‌ای با درج آدرس دو مرکز منتشر شود، فقط آدرس اول پذیرفته می شود. یعنی علاقه مندی چندانی برای رشد این همکاری ها وجود ندارد ولی چون ما به کار گروهی و بین مرکزی اعتقاد داریم، باورمان این است که اگر به جای سرمایه گذاری و ایجاد هر بخشی که در مجموعه وجود ندارد، با مراکزی که در آن زمینه تبحر دارند پیوند ایجاد کنیم و از مهارت اعضای هیئت علمی و تجهیزات اختصاصی آنها استفاده کنیم کارها خیلی سریع‌تر جلو می‌رود. هم اکنون در دنیا بر نقش فناوری های بین رشته ای بسیار تأکید شده و موضوعات تحقیقاتی فراوانی در این راستا تعریف می شود، لذا ما ناچاریم همکاری با مراکز تحقیقاتی را بپذیریم. به عنوان مثال در کارآزمایی های بالینی که از سال 84 و در زمان زنده یاد دکتر کاظمی کارها شروع شد، سعی کردیم با مراکز تحقیقات بالینی دانشگاهها پیوند داشته باشیم که ما بخش سلولی را انجام بدهیم و آنها بخشهای بالینی را پیش ببرند. به این شکل ما توانستیم در زمینه های قلب، چشم، گوارش، کبد و ارتوپدی غضروف وارد شویم در حالی که فراهم آوردن امکانات در هر یک از این زمینه ها در مجموعه خودمان هزینه هنگفتی را لازم داشت و ضمنا تخصص‌های مورد نیاز را هم نداشتیم، ولی این همکاری ها باعث شد خیلی سریع به این عرصه ها وارد شویم. نکته دیگر این است که وقتی نتایج کارآزمایی های بالینی اعلام می شود، خیلی نیازی نیست برای انتقال دستاوردها به بخش بالینی تلاش شود زیرا خودش در بطن کار حضور داشته است. به هر تقدیر باید زیرساخت ها در کشور مهیا شود و خصوصا ارزشیابی ها به گونه ای باشد که به این کارها بها داده شود تا بیشتر رشد پیدا کند، چرا که پیشرفت علمی کشور به نوعی متکی به این نوع همکاری هاست.
یکی از مهم‌ترین مولفه های رویان آغاز ایجاد بانک DNA در این مرکز است. به نظر می رسد در آینده نزدیک  غنای ژنتیکی کشورها در حوزه پژوهش موجب ایجاد نظامات قدرتمندانه تر ملی خواهد شد. رویان در این حوزه چه فعالیت‌هایی داشته است؟
ما چون در زمینه پزشکی تولید مثل ابتدائاً قدم برداشته و بیشتر کارکرده بودیم، سعی داشتیم در تحقیقات این بخش وارد شویم تا با توجه به نمونه ها و مراجعه کنندگان بسیار زیادی که داریم در این بخش تحقیقات گسترده تری داشته باشیم ولی یکی از مشکلات محققین این است که از زمانی نوشته شدن طرحنامه تا فراهم آمدن نمونه ها، بخصوص در بخشهای مولکولی و ژنتیک، یک زمان طولانی صرف می شود لذا قاعدتا تشکیل چنین بانکهایی که به‌طور متمرکز نمونه های مورد نیاز را در طول سال های متمادی فراهم کنند می تواند در انجام تحقیقات بسیار موثر باشد. در تمام رشته ها امکان ایجاد  بانکی از DNA بیماران مرتبط با هر مرکز خصوصا در مورد بیماران نادر وجود دارد که برای تحقیقات بسیار مفید خواهد بود. ما در حال حاضر در زمینه های دیگری هم به عنوان بانک در حال فعالیت هستیم که برخی داخلی هستند و در بعضی موارد به خارج از موسسه نیز سرویس داده می شود. مثلا بانکی داریم که وکتورهای ویروسی و غیر ویروسی یعنی حامل هایی که در انتقال ژن می توانند استفاده شوند را جمع آوری کردیم تا آنهایی که خودمان سفارش داده ایم یا از اطراف به عنوان هدیه دریافت کرده ایم را به‌صورت متمرکز داشته باشیم و از این طریق با داشتن اطلاعات کافی بتوانیم آن را در اختیار دیگران قرار دهیم. همچنین بانک دیگری داریم مانند آنتی بادی هایی که در تحقیقات مورد استفاده قرار می گیرد. ممکن است یک تحقیق مقدار کمی از این آنتی بادی نیاز داشته باشد ولی به دلیل محدودیت هایی که شرکت های فروشنده دارند ناچاریم مقدار بیشتری خریداری کنیم، اما می شود باقیمانده آن را نگهداری کرد و در اختیار دیگر متقاضیان قرار داد. یک بانک خیلی مفید دیگر هم از سلولهای بنیادی فراهم کرده ایم که نمونه های زیادی را در خود دارد و به عنوان مثال محققین برای یک کار پژوهشی درباره سلولهای بنیادی جنینی دیگر لازم نیست از ابتدا این سلول ها را تولید کنند و می توانند از این بانک آن را فراهم کنند. مورد دیگر بانک سلول های بنیادی خون بند ناف است که بیشتر کاربرد درمانی دارد و در بخش عمومی و خصوصی می تواند خیلی مفید باشد.
اخیرا خبرهایی درباره اشتراک گذاری ژنوم های داخل کشور با یک پایگاه بانک ژن آمریکایی (NIH) منتشر شد. این اتفاق که ظاهراً بطور معمول در جهان انجام می شود می‌تواند مخاطراتی برای کشور به دنبال داشته باشد؟
برخی ازاین اشتراک گذاری ها صرفا جنبه نرم افزاری یا مجازی دارند تا متقاضیان در صورت نیاز مراجعه کنند و برای در اختیار گرفتن آن وارد مذاکره شوند. مثلا در بخش های بانک خون بند ناف این اشتراک گذاری صورت می گرفت تا اگر بیماری در نقطه دیگری از دنیا به این نمونه نیاز داشته باشد بتواند از آن استفاده نماید. بعضی بخش ها هم حالت تحقیقاتی دارند که می توانند به‌صورت متقابل همکاری کنند. معتقدم باید محدودیت ها و مقرراتی وجود داشته باشد اما مسدود شدن راههای همکاری خیلی مناسب نیست. حتی در بعضی موارد تحقیقاتی در خارج از کشور بر روی نمونه های ارسال شده داخلی انجام شده است که اگر این نمونه ها به خارج ارسال نمی شد، تجهیزات و امکاناتی برای تحقیق روی این نمونه ها در داخل وجود نداشت. به عنوان مثال یک بیماری خاص در یک روستا وجود داشت و به‌صورت خانوادگی در حال انتشار بود که نمونه آن به خارج ارسال شد و یک ایرانی هم در این رابطه دانشجو بوده است. گزارش هایی که منتشر شده نشان می دهد به هر حال یک قدم در علم برداشته شده است، ولی این حرف درستی است که باید حتما مقررات رعایت شود. لذا اگر محدودیت خاصی لحاظ کنیم و خودمان هم امکانات استفاده را نداشته باشیم شاید خیلی از مواردی که به شناسایی بیماری ها در کشور نیز کمک می کند به نتیجه نرسد.
سوال اینجاست که قرارداد اخیر دانشگاه شهید بهشتی با مرکز آمریکایی الزام دوطرفه می آورد یا خیر؟ یعنی این به اشتراک گذاری بانک های ژنوم در دنیا معمول است یا اینکه مانند خیلی از موارد دیگر کشورهای توسعه یافته اطلاعات سایر کشورها را جمع آوری می کنند و در مقابل اختیارات محدودی هم به طرف مقابل می دهند؟
در این مورد اطلاع دقیق ندارم اما همکاری های متقابل می تواند صورت بگیرد ولیکن وقتی ما دچار مشکلات تجهیزات و امکانات باشیم قاعدتاً مثل تجارت خواهدبود. یعنی گاهی تجارت به یک سمت خاص مثبت است که به توانایی که در طرف مقابل وجود دارد ولی در شما نیست باز می گردد. اگر این امکانات به‌طور مساوی در اختیار دو طرف باشد، همکاری هم می تواند دو طرفه باشد. در خیلی از مواقع ما کارهای تحقیقاتی با محققین خارجی را تشویق می کنیم زیرا باعث می شود خیلی از نواقص تجهیزاتی یا بودجه ای از این طریق رفع شود. ضمناً این تحقیقات مشترک باعث شناخته شدن کشورمان می‌شود و خیلی نباید با دید منفی به آن نگاه کرد.
به عنوان مثال در زمینه خون بند ناف چون بانک های خارج از کشوراستانداردهای بالاتر و اطلاعات کامل‌تری از نمونه هایشان دارند، بعضی از مراکز پیوند ما این نمونه ها را به قیمتهایی حدود 40 تا پنجاه هزار یورو از آنها خریداری می کنند ولی در کشور ما بانک خونی شامل 5 هزار نمونه خونی داریم. بودجه ای که سال 85-84 برای این کار به ما اختصاص یافت شامل محل نبود و ما مجبور شدیم مکان قبلی پژوهشکده رویان را به این کار اختصاص بدهیم که اصلاً مناسب نبود. لذا این موارد ما را در مقابل طرف خارجی تضعیف می کند و نهایتا تراز فروش سلولهای خون بند ناف عمومی به نفع کشورهای مقابل خواهد بود.
پس اگر قرار است همکاری مشترکی هم صورت بگیرد بهتر است متقابل باشد و نه صرفاً افتخار کنیم که بانک هایمان را با دیگران به اشتراک می گذاریم و تنها به این دلیل که امکانات لازم را نداریم پس رابطه یک طرفه میشود.
این باز می گردد به سرمایه گذاری ما. اگر سرمایه گذاری مناسب داشته باشیم می‌توان پروژه هایی تعریف کرد از طرف مقابل به سوی کشورمان ورودی داشته باشد. این باز می‌گردد به نگاه مسئولان نظام که بخواهند در این زمینه سرمایه گذاری کنند که جریان و شارش علمی دو طرفه باشد.
با توجه به اینکه در حال حاضر پژوهشگاههایی در غرب وجود دارند که در پوشش مراکز تحقیقاتی در جهت تولید سلا‌ح های مدرن بیولوژیک با نهادهای نظامی همکاری گسترده ای دارند، آیا این احتمال وجود دارد که چنین همکاری هایی از سوی طرف مقابل با هدف دستیابی به اطلاعات استراتژیک ژنتیکی کشورهایی نظیر ما انجام شود؟
همان‌طور که گفتم باید در این زمینه مقرراتی وجود داشته باشد، ولی به نظر بنده کسانی که به دنبال چنین کارهایی هستند راههای آسان‌تری برای دست یافتن به اهدافشان دارند. معمولا وقتی با یک مرکز شناخته شده همکاری می کنید و محقق طرف مقابل را می شناسید اطمینان بیشتری خواهید داشت و اگر فرضاً چنین سلاحی قرار است ساخته شود یک آزمایشگاه تشخیص کلینیکی به راحتی می تواند لخته های خونی را برای آنها ارسال کند. بنابراین میتوان از راههای مختلفی به ژنوم ایرانی ها دسترسی پیدا کرد، لذا اگر خیلی روی این مسایل تکیه کنیم، این‌گونه همکاری های علمی دچار مشکل می شود.
ولی به قانون گذاری معتقد هستید.
بله باید مقرراتی وجود داشته باشد. به عقیده بنده باید به اندازه‌ای روی این موضوع حساس بود که موجب اختلال در سیستم علمی کشور نشود.
مد نظر ما محققین نیستند یعنی به اشتراک گذاری بانک ژن چیزی نیست که در اختیار یک یا چند محقق محدود باشد بلکه یک امکان حاکمیتی است.
این بانک ها دقت و حساب و کتاب مخصوص به خود را دارند. اما از سوی دیگر دانشجویان ایرانی برای گرفتن بورسیه PHD در یک دانشگاه خارجی نوعاً به دنبال کشف بیماریهای خاص در یک روستا یا خانواده هستند و نمونه هایی را به همراه خود به خارج می برند و هیچ بانکی در جریان این موضوع نیست و بعدها که کار تحقیقاتی وی به پایان رسید، مقاله اش را منتشر میکند. هر بانکی معیارهای خاص خودش را دارد و می داند با چه کسی کار کند ولی در کشور ما چنین اتفاقاتی در حال انجام است. بهتر این است که خود ما امکاناتی فراهم کنیم که از چنین کارهایی بی نیاز شویم. هم اکنون شرکت های بسیاری هستند که نمونه های DNA را برای انجام سیکونسینگ به خارج می فرستند و اگر اینها را کنار هم بگذارید یک مجموعه بزرگ خواهد شد.
همه اینها به دلیل ضعف سرمایه گذاری است؟
الان خود ما دستگاه سیکوئنسینگ داریم اما آن را کنار گذاشته‌ایم و تنها برای بیماران تشخیص ژنتیکی خاص استفاده می کنیم و میترسیم در کار تحقیقات از آن استفاده کنیم!  چون اگر لیزر آن بسوزد هم باید مدت زیادی معطل شویم و هم باید هزینه بسیار زیادی برای تعمیر آن بپردازیم. به این دلیل ترجیح می دهیم با همین قیمت 30 هزار تومان هر نمونه را به خارج بفرستیم. پس به دلیل ضعف امکانات داخل کشور در حال انتقال اطلاعات به خارج هستیم واگر این قسمت ها تقویت شود قطعا در زمینه های کمتری اجازه چنین کاری داده می شود.
ظاهرا یکی از دلایل این اتفاقات همان نگاه نتیجه محوری است و اینکه می خواهند سریعاً تحقیقاتی صورت بگیرد و نتیجه آن رسانه‌ای شود در حالی که باید سرمایه گذاری بلند مدت صورت بگیرد.
تازه کاش اینطور بود که شما می‌گویید؛ بیشتر مقاله محوری بوده است بدون اینکه کاربردی بودن آن مورد نظر باشد. الان هم فشاری که وارد می‌شود تا اینها به تجاری سازی برسد نادرست است زیرا باید بخشهای علمی، شرکتهای دانش بنیان، چاپ مقالات و تجاری سازی بطور متناسب و با هم مورد تأکید قرار گیرد. کشورهای پیشرفته به‌طور متعادل جلو رفته اند. به عنوان مثال اگر ما به جای آنکه یک روز خودرو را به عنوان یک فناوری میانبر در کشور مونتاژ می‌کردیم، در مباحث علمی آن نیز وارد می شدیم می توانستیم مانند بسیاری از کشورها به‌صورت خودکفا یک موتور جدید بسازیم و یا در طراحی بدنه به تعویض چراغ بسنده نکنیم. ما همیشه خواسته‌ایم بطور ناگهانی از یک سمت به سمت دیگری تغییر مسیر بدهیم.
وارد بحث ناباروری شویم که اسم رویان را در منطقه بر سر زبانها انداخته است. بنابر اعلام مرکز آمار یکی از مشکلات کشورمان میزان تقریباً دو برابری ناباروری نسبت به متوسط جهانی است. در این مورد چه نظری دارید؟
با اطلاعاتی که ما از بررسیهای مراکز دیگر داریم، آمار کشور ما خیلی نسبت به آمار جهانی متفاوت نیست. اما ممکن است به علت مسایل ژنتیکی، نوع تغذیه و امکانات تفاوت هایی با سایر دنیا داشته باشیم.
 دکتر وثوق معاون خدمات تخصصی درمانی رویان سه عامل مهم را برای تفاوت آمار کشورمان با نرخ متوسط جهانی اعلام کرده اند؛ بالا رفتن سن ازدواج، عدم تمایل زوجین به فرزندآوری در اوایل ازدواج و برخی شرایط فیزیکی و محیطی. به این موارد قائل هستید؟
این عوامل می تواند تأثیر گذار بوده و آمار یک کشور را با کشور دیگر متفاوت کند. البته آمارگیری ها می تواند شیوه ها و نتایج متفاوتی داشته باشد و شاید آمارهای کشورها قابل مقایسه نباشد. در داخل کشور نیز به نظر می‌رسد آمار استانهای مختلف با هم تفاوت دارد که می تواند در اثر مشکلات ژنتیکی در یک قومیت خاص، شرایط و آلودگی های محیطی، سموم مورد استفاده در کشاورزی، عوامل موجود در شیر دام ها مثل وجود تخمدان پلی کیستیک که در جامعه زنان نابارور ما نیز وجود دارد و مواردی از این دست باشد. بالا رفتن سن ازدواج نیز موضوعی است که دنیا بیش از ما با آن دست به گریبان است و می تواند در کاهش باروری موثر باشد.
تحقیق ویژه ای در رویان روی بیماران در این رابطه انجام شده است؟
آمارگیری از بیمارانی که مراجعه می کنند نمی تواند درصد بیماران کشور را مشخص کند. اما علت ها را می شود بهتر متوجه شد که آن نیز خیلی قابل مقایسه نیست. زیرا بیمارانی به رویان مراجعه می کنند که مشکلات خیلی بیشتری دارند و چند بار هم مورد درمان قرار گرفته اند، لذا ممکن است نتیجه بررسی دراین مرکز با مرکز دیگری که بیماران به‌صورت اولیه به آنجا مراجعه می‌کنند متفاوت باشد به همین خاطر نمی توان نتایج این تحقیقات را به کل کشور یا حتی تهران تعمیم داد.
بعد از تأکیدات رهبر انقلاب درباره مسأله جمعیت، طرحی در مجلس برای مقابله با پیشگیری از بارداری به روش های وازکتومی و توبکتومی که بعضا بدون رضایت بیمار انجام می‌شود، مطرح شد. نسبت این دو روش با روش های یازده گانه پیشگیری از بارداری و تأثیرشان بر میزان ناباروری چیست؟
در مرکز ما این دو کار انجام نمی شود پس آماری هم در این رابطه نداریم که تعداد کسانی که از این روش استفاده می کرده اند نسبت به بقیه روشها چگونه بوده است. قاعدتا اگر جلوی این روش را بگیریم بار آن روی روش های دیگر خواهد افتاد. به نظر بنده نباید این موضوع را به جایی برسانیم که کار به سقط جنین و نظایر آن برسد. در بسیاری از نقاط دنیا که رشد جمعیت منفی است و علاقه دارند جمعیتشان رشد مناسب داشته باشد، بیشتر سیاست‌های تشویقی را محور قرار داده اند زیرا می تواند بسیار موثرتر باشد. قاعدتاً اگر برای روش خاصی محدودیت ایجاد کنیم باعث ایجاد خلاف‌های دیگر خواهد شد. معمولاً کسانی که وازکتومی و توبکتومی می کنند کسانی هستند که فرزند به تعداد کافی دارند و حتی از گذشته فرد رضایتنامه ای را امضا می کرد و به آنها آگاهی داده می شد که شاید این کار بازگشت ناپذیر باشد. ما به عنوان مرکزی که افرادی که وازکتومی یا توبکتومی شده اند را مجددا قادر به فرزنددار شدن می کنیم، مراجعان اندکی داریم که برای درمان این مسأله آمده باشند و تعداد کمی از این کار پشیمان می شوند. به نظر من اولا باید سیاست‌ها تشویقی باشد و ثانیاً به عقیده بنده جمعیت نابارور ما حداقل به اندازه کسانی هستند که می خواهند وازکتومی یا توبکتومی کنند، لذا بهتر است به این افراد کمک های مالی شود تا از عهده هزینه های سنگین درمان ناباروری برآیند. به هر حال این افراد علاقه دارند صاحب فرزند شوند و به فرزندشان عشق خواهند ورزید و خیلی زود هم برای فرزند دوم مراجعه می کنند و چون این فرزندان خیلی مورد توجه پدر و مادر هستند می توانند از رشد، تحصیلات و آینده مناسب تر برخوردار باشند.
موضوع مهم این روزها طرح تحول در نظام سلامت است. تأثیر این طرح را بر میزان باروری چگونه ارزیابی می کنید؟
من از همکاران بیمارستانهای دولتی که در این طرح هستند خیلی در رابطه با نوع کمک به ناباروران سوال پرسیده ام اما کسی اطلاع دقیقی نداشت اما اینکه بیمه بخشی از هزینه داروهای ناباروران را پذیرفته اقدام خیلی مثبتی است.
اگر در پایان نکته ای دارید بفرمایید.
یکی از پتانسیل های خوب کشور ما کمک خیرین به مراکز پژوهشی برای پیشبرد کارهاست. این ها تا کنون بیشتر صرف مدرسه سازی، ساخت بیمارستان، مسجد و ... شده است اما پژوهش نیز کار مهمی است که اثربخشی آن تا مدت ها باقی می ماند و سنتی است که از گذشته وجود داشته است مثل اینکه برای کسی که در کتابخانه مطالعه می‌کرده است هزینه ای مقرر می کرده اند. بنابراین در این عرصه ها که مراکز پژوهشی دچار مشکل هستند اگر بتوانند بطور هدفمند کمک کنند بسیار راهگشاست. به عنوان مثال گروهی به مرکز ما مراجعه کردند که دارای مشکلات کلیوی بودند و تا آن زمان ما در بخش سلول های بنیادی وارد تحقیقات کلیه نشده بودیم که با کمک آنها و هزینه ای که تقبل کردند وارد این عرصه شدیم و از حدود دو سال که عملا وارد این تحقیقات شده ایم گزارش ها و تحقیقات انجام شده خیلی خوب بوده است و حتی خیر و برکتی بیش از بودجه های دولتی در آن وجود دارد. در گذشته اختصاص یک درصد بودجه شرکت ها برای پژوهش مطرح بوده است ولی اتفاق مهمی در عمل نیفتاده است و مسلما اگر برای تحقیقات سفارش دهنده ای در بخش صنعت و درمان و ... باشد نتایج بهتر و بارزتری خواهد داشت.