مخاطرات بی قانونی زیستی در ایران
در انتظار حملات بیوتروریستی!
پیش تر ها جنگ قدرت میان کشورهایی برقرار بود که به توانایی ساخت و ذخیره "بمب اتم" دست یافته بودند. اما امروزه دیگر تلاش برای نابودی جمعیت کثیری از انسان ها با سر و صدای بسیار و بر جای گذاشتن تصاویر ضد بشری مشابه آنچه آمریکاییها در هیروشیما و ناکازاکی، از خود برجای گذاشتند به نوعی "از مد رفته" محسوب می شود! بمب اتم هنوز از قدرت بازدارندگی خوبی برخوردار است اما دیگر تکنولوژی قابل استفاده ای که دارای "مشروعیت اخلاقی" کافی برای رهانیدن یک طرف مبارزه از تنگنای سیاسی باشد، نیست. واضح است که جهان به سمت "صلح" هم در حال حرکت نیست و کماکان تلاش برای نابودی بشریت در اولویت برنامه های دفاعی قدرت های بزرگ قرار دارد. پس در حال حاضر دولت ها در کشورهای پیشرفته روی چه نوع جنگ افزاری سرمایهگذاری نموده اند؟
جنگ افزارهای نوین!
شواهد و قرائن زیادی نشان می دهد که جنگ افزارهای آینده از شاخه "بیوتروریسم" سر بر خواهند آورد. بر اساس تعريف پليس بين الملل درسال 2007 بيوتروريسم به معنای منتشر ساختن عوامل بيولوژيكي يا سمي با هدف كشتن يا آسيب رساندن به انسانها، حيوانات و گياهان با قصد و نيت قبلي است که هدف از آن وحشت آفريني ، تهديد و وادار ساختن يك دولت يا گروهي از مردم به انجام عملي يا برآورده كردن خواستهاي سياسي يا اجتماعي می باشد.
با این تعریف باید انتظار چه نوع تهدیدی را داشته باشیم؟ بمب شیمیایی؟! گاز خردل؟ سمی که به رودخانه ها ریخته می شود؟ ویروسی ناشناخته؟ طاعون و سیاه زخم؟
بمب شیمیایی یا حمله ژنتیکی؟
همه این موارد هولناک در دسته جنگ افزارهای بیوتروریستی جای می گیرند. گازهای شیمیایی از دوره جنگ جهانی اول برای بشر شناخته شده محسوب می شوند. تجربه پخش باکتری طاعون و آلودهسازی خوابگاه های دشمن با مدفوع آلوده نیز به رم باستان در قرن 14 می رسد! سمی کردن آب و غذای حریف البته از همه این موارد قدیمی تر است. پس بیوتروریسم موضوع جدیدی محسوب نمیشود اما قطعا شکل امروزی آن با موارد باستانی تفاوت زیادی دارد!
در گذشته کشتار با عواملی مثل گازهای کشنده و سموم و ویروسهای بیماری زا به صورت عام صورت می گرفت. تغییر جهت باد در جبهه جنگی که در آن از بمب شیمیایی استفاده می شد به راحتی می توانست مجری حمله بیوتروریستی را آلوده کند! آلوده سازی آب و خاک نیز اثرات زیست محیطی بادوامی از خود برجای می گذارد. ویروس و باکتری نیز از قابلیت انتشار خارج از کنترل برخوردار هستند. همه این عوامل باعث شد دانش سیاه بیوتروریسم به سمت شناسایی کدهای زیستی انسانی تغییر جهت دهد. شاید باور نکنید اما نقشه ژنتیکی گروه های زیستی انسانی در مناطق جغرافیایی مختلف و حتی در میان جنس ها و نژادهای مختلف با یکدیگر تفاوت هایی دارند. شناخت تفاوت ها کار راحتی نیست و نیازمند ثبت و ضبط طولانی مدت نمونه های زیستی اقوام و نژادهای گوناگون بشری است. پس از شناخت این تفاوت ها می توان به جنگ افزارهایی اندیشید که فرضا در عین انتشار عام در یک جامعه تنها دارندگان ژن یا صفت زیستی خاصی را از پا درآورند. در آن صورت می توان به محصولات کشاورزی وارداتی یا حتی واکسن و دارویی معمولی اندیشید که در صورت مصرف در فلسطین مرگ آور باشد اما فرضا صهیونیست های ساکن در منطقه زیستی مشترک را نابود نسازند! البته این یک تصور ساده سازی شده برای درک مطلب است ولی حقایق چندان هم دور از فضای این مثال ها نیستند.
دوپینگ ژنتیکی!
ما اکنون در مقطع زمانی زندگی می کنیم که میان گروه های زیادی از دانشمندان رقابتی نفس گیر بابت شناسایی این تفاوت های ژنتیکی و ثبت کامل اطلاعات ژنوم یا نقشه زیستی انسان در جریان است. در این مسابقه بزرگ هر نوع تلاش برای بهره مندی از بانکهای زیستی سایر ملت ها نوعی دوپینگ اثربخش محسوب می شود. تنها پس از عبور از این مرحله مهم است که می توان به ویروس هایی فکر کرد که فرضا تنها آفریقایی ها را از پا در می آورند یا باکتری هایی را تصور کرد که تنها در بدن یک مسلمان ساکن باریکه غزه از قدرت مرگ و میر بالایی برخوردار هستند!
پس در چنین شرایطی "حفاظت از بانک های ژنتیکی" ایرانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند! به اشتراک گذاری رایگان و داوطلبانه نمونه های زیستی نادر ایرانیان با مراکز رسمی وزارت بهداشت آمریکا مثل موسسه ملی بهداشت آمریکا NIH-NCBI به بهانه همکاری های علمی تنها نشان دهنده فاصله زیاد مدیران و مسوولان کشورمان از فضای حاکمیتی جهانی است!
بی قانونی خطرناک
بی قانون بودن محدوده حفاظت نشده ژنوم و اطلاعات زیستی ایرانیان یعنی آنها که در حوزه بیوتروریسم و دفع مخاطرات آن در کشور فعال هستند به وظایف خود به خوبی عمل نکرده اند و در دفاع از جامعه کاهلی نموده اند. اوضاع به حدی وخیم است که دانشگاههای علوم پزشکی دولتی و مراکز تخصصی نمونه ایرانی به راحتی با امضای یک قرارداد دو طرفه همکاری، اطلاعات ذی قیمت بانک های زیستی کشور را به بهای استفاده مقطعی و محدود از چند دستگاه آنالیزور مراکز مطالعاتی آمریکایی در پروژه های معمولی، به اشتراک می گذارند و با شعف مثال زدنی خبر امضای طلایی شان را در فضای رسانه ای کشور منتشر می سازند! یعنی در دنیایی که واکسن، دارو و حتی آب سالم به رایگان در دسترس بشر قرار ندارد "ایرانیان" کدهای زیستی خود را به رایگان در اختیار دشمن قرار می دهند و در عین حال برای مبارزه با حملات بیوتروریستی همایش تخصصی برگزار می کنند!
فعال شدن مجلس شورای اسلامی و وزارت بهداشت در این حوزه زیستی خطرناک، از اهمیت ویژه ای برخوردار است خصوصا این که بدانیم امکان جمع آوری نمونه و حتی ارائه تقاضای به اشتراک گذاری بانک های ژنتیکی هرگز به صورت متقابل به دانشمندان ایرانی اعطا نشده و نخواهد شد!
ناظر مجهز و قدرتمند؟!
علاوه بر هوشیاری در موارد ذکر شده تشکیل سیستم ثبت گزارشات با امکان تبادل سریع اطلاعات نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همه حملات احتمالی بیوتروریستی با هدف "نابودی فیزیکی" ترتیب داده نمی شوند. گاه هدف گذاری در حد مواردی به ظاهر ساده همچون رشد میزان ناباروری و نازایی در یک جامعه صورت می گیرد. بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط پژوهشگاه ابن سینا در حال حاضر 2/20 درصد از زوجین ایرانی نابارور هستند که این میزان تقریبا دو برابر میزان جهانی است! با وجود این هنوز هیچ یک از دستگاه های نظارتی کشور تحقیقاتی علمی گسترده ای را در این حوزه مهم آغاز نکرده اند. در حال حاضر به علت ضعف علمی و آزمایشگاهی سازمان غذا و دارو، نظارت مکفی بر فراورده های وارداتی به کشور وجود ندارد و برخی داروها و فرآورده های ممنوع در کشورهای پیشرفته به واسطه کوچکی بیش از حد این سازمان مهم، در بازار ایران به صورت گسترده توزیع می شوند. در چنین فضایی آمادگی برای کشف حملات بیوتروریستی و مبارزه با آنها چه میزان است؟