kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۳۹۲۷
تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۳

گرفتاری اصلاح‌طلبان وعده‌های دروغ است نه نظارت استصوابی(خبر ویژه)

محمد هاشمی ادعا کرد مسئله اصلاح‌طلبان در انتخابات نظارت استصوابی است.



وی در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد و در پاسخ این سؤال که «در جريان اصلاح‌طلبي نيز كانديداهاي مختلفي كه احتمال تاييد صلاحيت‌شان وجود دارد، همچون اسحاق جهانگيري، محسن هاشمي يا محمدرضا عارف مطرح است. به نظر شما چقدر اين گزينه‌ها جدي هستند؟»، اظهار داشت: آنچه به ‌صورت غيررسمي از جريان اصلاح‌طلب شنيده‌ام، اين روزها مساله تاييد صلاحيت بسيار مهم است و حتي عده‌اي معتقدند اشخاصي كه شما نام برديد يا افراد ديگر از سوي شوراي نگهبان تاييد صلاحيت نمي‌شوند، چراكه گفته مي‌شود اساسا اين دوره به‌دنبال انتخابات رقابتي متوازن نيستند و مي‌خواهند همان تجربه انتخابات دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي تكرار شود. در واقع در جريان اصلاح‌طلب بيش از اينكه مساله «چه كسي كانديدا شود» مطرح باشد، مساله «چه كسي احراز صلاحيت مي‌شود» مطرح است.
وی درباره محسن هاشمی گفت: آنچه من درباره محسن هاشمي شنيدم، اين بود كه در انتخابات رياست‌جمهوري كسي نمي‌تواند خودش را نامزد كند، بلكه بايد يك جريان يا گروهي او را به عنوان نامزد معرفي كند. از سويي در كارگزاران سازندگي 2، 3 نفري به عنوان كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري مطرح هستند كه اين افراد به صورت بالقوه مي‌توانند كانديدا باشند اما براي بالفعل شدن نياز است كه ابتدا نتيجه تاييد صلاحيت كانديداها مشخص شود.
محمد هاشمی درباره جهانگیری هم گفت:  بالاخره اسحاق جهانگيري يك شخصيت سياسي است و مديران در حد ايشان وقتي سخنراني يا سفر مي‌كنند و ديدارهايي دارند، توقع اين است كه در مورد مسائل روز اظهار نظر كنند. مردم در حال حاضر بيشتر مشتاق هستند راجع ‌به روابط بين‌الملل و وضعيت اقتصاد و معيشت و اوضاع سياسي بدانند و بشنوند. در حال حاضر تبليغات دشمن بسيار شدت گرفته است. متاسفانه رسانه‌هاي بيگانه و خارجي عليه نظام، انتخابات و بحث مشاركت در انتخابات صحبت مي‌كنند تا مردم را مأيوس كرده و از نظام جدا كنند. اين روزها بسياري در حال القاي اين مساله هستند كه همه مشكلات از سوي مديريت است بنابراين فضا حكم مي‌كند كه شخصي در سطح معاون اول رياست‌جمهوري در مورد مسائل سياسي صحبت كند.
درباره اظهارات آقای محمد هاشمی گفتنی است که اولاً مشکل اصلاح‌طلبان، وعده‌های دروغین و اعتمادکردن مردم است و نه نظارت استصوابی.
چنان که نامزدهای همین طیف در انتخابات مجلس (سال 98) رأیی‌هایی در حد 95 هزار رأی و 67 هزار رأی و پایین‌تر در تهران کسب کردند.
در عین حال طبق نظرسنجی‌ها، محبوبیت نامزد مورد حمایت این طیف در سال 92 و 96 (روحانی) در اثر سوء مدیریت فاحش، به زیر 7 درصد سقوط کرده است. در اثر همین سقوط مقبولیت اجتماعی هم بود که آقای عارف (نامزد ریاست جمهوری 92 و رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم) ترجیح داد از خیر نامزدی در انتخابات مجلس یازدهم بگذرد.
ثانیاً طیف مذکور در نوع انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس، چند برابر نامزد مورد نیاز، نامزد داشته است؛ چنان که مجبور شدند در سال 92 عارف، و در سال 96 جهانگیری را وادار به انصراف کنند.
ثالثاً برخلاف ادعای آقای محمد هاشمی، آقای جهانگیری خود مجسمه سیاه‌نمایی و ناامید کردن مردم در طول سال‌های اخیر بوده است و طبیعی است که نمی‌توان تصویری سیاه و تیره و تار برای مردم تصویر کرد و هرگاه هم اراده کردند- آن هم بدون کارنامه یا با کارنامه انباشته از سوء مدیریت - همان تصویر را سفیدسازی کنند. این جفای بزرگی است که اغلب مدعیان اصلاح‌طلبی برای چند رأی بیشتر، در حق مردم و کشور مرتکب شدند.