قلمرو کارایی عقل (پرسش و پاسخ)
پرسش:
اگر عقل کارآیی لازم را در شناخت حقایق ندارد، پس چرا بهعنوان یکی از منابع و ادله اربعه در استنباط احکام شرعی به حساب آمده است؟
پاسخ:
همواره در تاریخ بشر و از جمله در میان متدینان در برخورد با اعتبار و منزلت عقل، افراط و تفریطهایی صورت گرفته است برخی همچون اخباریون و ظاهرگرایان بهشدت با عقل در ستیز بودهاند و هیچ اعتباری برای عقل قائل نشدهاند و پارهای همچون معتزلیان و عقلگرایان غربی، عقل را تنها ابزار و منبع قابل اعتماد برای معرفتیابی تلقی کردهاند. اما در مکتب قرآن و اهلبیت، عقل جایگاه و منزلت شایسته خود را داشته است که در این باب آیات و روایات گرانمایهای وجود دارد.
در رابطه با سؤال فوق تصور نادرست از نگاه متکلمان در باب کاستیهای عقل موجب تردید در اعتبار عقل بهعنوان دلیل شرعی و اعتبار فهم شریعت توسط عقل گردیده است. اینک در چند بند به تبیین جایگاه عقل و پاسخ پرسش مذکور میپردازیم.
1- مراد از ضعف عقل نزد متکلمان
بررسی کلمات متکلمان و حتی متفکران مسلمان در باب ضعف عقل نشان میدهد مقصودشان ناکافی بودن عقل برای شناخت تمامی مصالح و مفاسد در زندگی انسان است به این معنا که عقل برای دستیابی به کمال مطلوب کافی نیست.
محقق حلی از متکلمان بزرگ شیعه مینویسند: کسانی که توهم کردهاند با وجود عقل نیاز به شرع نیست دچار اشتباه بزرگی شدهاند زیرا شرع میتواند مصادیق و تفصیلات کلیات عقل را بیان کند از باب نمونه عقل نمیتواند به طور قاطع بیان کند که آیا نماز یا روزه لطف و مطلوب است یا خیر.
(محقق حلی، الملک فی اصول الدین، ص 154)
2- نسبت عقل با شرع
نظر معروف شیعه این است که در استخراج احکام، چهار منبع معتبر وجود دارد: قرآن، سنت، اجماع و عقل. شیخ مفید میفرماید: اصول احکام سه چیز است: قرآن، سنت پیامبر(ص) و اقوال ائمه طاهرین(ع) و عقل راهی است برای علم به مطالب نهاده شده در این اصول (رساله فی اصول الفقه؛ ص186) بنابراین عقل در اسلام یکی از منابع در کنار قرآن و سنت است و البته در فهم دو منبع دیگر نیز کارآمد است و به همین جهت عقل در نسبت با شرع از دو جایگاه معتبر برخوردار است. الف: عقل یکی از منابع شرع است. ب: عقل یکی از ابزارهای فهم شریعت است و هر دو جهت مذکور در کلمات متفکران مسلمان مورد تاکید قرار گرفته است.
الف) عقل به عنوان منبع: کاربرد استقلالی عقل آن است که در کنار کتاب و سنت دلیل حکم شرعی قرار گیرد و این کاربرد دو نوع است.
1- «مستقلات عقلیه» مراد مواردی است که کلاً به عقل مربوط میشود و عقل در صغرا و کبرای قیاس کاربرد دارد.
2- «غیر مستقلات عقلیه» مراد مواردی است که تنها کبری قیاس در اختیار عقل قرار دارد.
ب) عقل بهعنوان ابزار: کاربرد آلی و غیراستقلالی عقل آن است که در خدمت فهم دیگر منابع(کتاب و سنت) قرار گیرد، عملاً کمتر متفکر مسلمانی با کاربرد آلی عقل مخالفت ورزیده است برای نمونه محدث بحرانی با آنکه از مخالفان کاربرد استقلالی عقل است کاربرد آلی عقل را میپذیرد و برای آن مصادیقی ذکر میکند.
نتیجه آن که منظور از معتبر نبودن عقل در اسلام و کارایی نداشتن، عدم کفایت آن برای شناخت تمامی حقایق و دستیابی به کمال است، و اینکه عقل هیچگاه نمیتواند ما را از وحی بینیاز کند.