بررسی نقش کشورهای غربی در جنگ یمن بزرگترین تراژدی قرن چگونه رقم خورد؟
محمدرضا مرادی
اشاره
«جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا، اخیرا ادعا کرده است که قصد دارد جنگ یمن را پایان بدهد. در همین چارچوب، دولت جدید آمریکا اعلام کرد که به حمایتهای اطلاعاتی از عربستان در این جنگ، پایان میدهد و فروش سلاح به عربستان را نیز به حالت تعلیق در میآورد. در عرصه عمل نیز کاخ سفید جنبش انصارالله یمن را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرده است. در ظاهر، به نظر میرسد که اگر وعدههای بایدن محقق شوند، بزرگترین تراژدی قرن ، یعنی جنگ شش سالۀ یمن، پایان مییابد. اما، جنگ به سادگی پایان نمییابد و برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد، فرایند پیچیدهای باید طی بشود. در این میان، آنچه نباید مورد غفلت قرار گیرد، نقش کشورهای غربی در شعلهور کردن این جنگ است. در مطلب حاضر، جنگ یمن از این منظر مورد توجه قرار گرفته است.
سرویس خارجی
چگونگی آغاز جنگ
به دنبال شروع قیامهای عربی در سال 2011، یمن نیز به این خیزشها پیوست و اعتراضاتي عليه «علي عبدالله صالح» رئیسجمهور وقت این کشور، شکل گرفت. نهايتاً اين قيامها در ژوئن سال 2011 به فرار عبدالله صالح به عربستان منتهي شد. پس از فرار صالح، به ابتکار شوراي همکاري خليج فارس، يا همان ابتکار خليجي، «عبد ربه منصورهادي» معاون عبدالله صالح به عنوان رئيسجمهور موقت به مدت دو سال انتخاب شد و در نهايت يک سال ديگر هم تمديد شد و سه سال رياست جمهوري او ادامه يافت. دراين مدت عملکرد ضعيف منصورهادي سبب شد جنبش انصارالله در شمال و جنبش حرّاک جنوبي (جدايي طلبان حرّاک در جنوب يمن) به مخالفت با منصورهادي برخيزند. زماني که در سال 2014، منصورهادي -که بنا بود رئيسجمهور موقت باشد- در يک همهپرسي به عنوان رئيسجمهور يمن انتخاب شد، انصارالله و جنبش حرّاک به مخالفت برخاستند؛ بنابراين اختلافات از سال 2014 بين انصارالله و منصورهادي کليد خورد تا اينکه در فوريه سال 2015 «عوض بن مبارک» رئيس دفتر منصورهادي به اتهام جاسوسي توسط انصارالله دستگير شد. اين دستگيري براي منصورهادي بسيار گران آمد و باعث شد هم «خالد محفوظ بحاح» نخستوزير يمن و هم منصور هادي رئيس جمهور براي فشار آوردن به انصارالله استعفا دهند و در ادامه با پيشروي انصارالله به عدن گريختند. اما در این مدت انصارالله بيانيه قانون اساسي را صادر و پارلمان را منحل کرد و پارلمان جدید تشکیل داد. اين مسئله به معناي پايان اتحاد نسبي انقلابيون با منصورهادي بود. به دنبال این اقدام انصارالله، منصورهادي از عدن، خواستار مداخله نظامي کشورهاي حاشيه خليجفارس شد و در نهايت در فروردين سال 1394، عربستان با تشکيل ائتلافي متشکل از عربستان، امارات، بحرين، قطر و برخي کشورهايي که اسماً در ائتلاف بودند، به يمن حمله کردند.
حمله ائتلاف سعودی به یمن در ابتدا با هدف بازگرداندن منصورهادی به قدرت عنوان شد اما با بررسی اقدامات و مواضع کشورهای موثر در بحران یمن اهداف متفاوتتری را میتوان استخراج کرد:
- عربستان در کنار آمریکا بهدنبال این بود که مانع ایجاد جایگاه استراتژیک برای ایران، روسیه، چین و به دنبال آن دیگر قدرتهای جهانی در یمن به منظور نظارت بر خلیج عدن و استقرار در تنگه بابالمندب
شود.
- برخی از کارشناسان معتقدند که عملیات نظامی عربستان در یمن برای ایجاد ثبات در این کشور نبوده بلکه عملیاتی است که بناست غرور فرسوده شده سعودیها در برابر سلطه رو به رشد ایران در منطقه را به آنها بازگرداند.
- «شیرین هانتر»، استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا، ترکیبی از ترس، عصبانیت و جاهطلبی را در زمره علل حمله عربستان به یمن عنوان میکند. هانتر عنوان میکند که «سعودیها نسبت به ظهور هر دولتی در یمن که تحت کنترل آنها نباشد، بدگمان هستند به ویژه اگر قرار باشد شیعیان نیز در آن نقشی ایفا کنند. ترس آنها از این است که مبادا دست یافتن شیعیان یمن به چنین توفیقی منجر به آن شود که جمعیت شیعه عربستان نیز سهم سیاسی بیشتری را مطالبه کنند. علاوه بر این، سعودیها همواره نسبت به ایران و نقش آن در منطقه بدگمان بودهاند در حال حاضر، سعودیها فکر میکنند که پررنگتر شدن نقش شیعیان در دولت یمن به افزایش نفوذ ایران در این کشور دامن میزند.
- هدف دیگر عربستان از حمله به یمن به تغییر هیئت حاکمه عربستان برمیگردد. در سال 2015 بعد از مرگ ملک عبدالله و به قدرت رسيدن ملک سلمان، سياست خارجي عربستان از تدافعي محافظهکارانه به تهاجمي تغيير يافت که اولين نمود آن حمله به يمن بود. محمد بن سلمان زماني که از سوي پدر به وزارت دفاع منصوب شد، جوان ناشناختهاي بود که احتياج داشت خود را در عرصه منطقهاي و داخلي مطرح کند؛ بنابراين جنگ يمن بهترين فرصت براي نشان دادن اقتدار و مشروعيت محمد بن سلمان بود و تحليگران معتقدند که جنگ يمن برگ برنده محمد بن سلمان براي حذف مخالفان داخلي بود؛ چرا که با اين قدرتنمايي ميتوانست اتحادي بين قبايل ايجاد و خود را به عنوان کسي که ميخواهد اقتدار را به عربستان برگرداند، مطرح کند. جنگ يمن اولين مداخله خارجي عربستان درکشوري ديگر بود؛ عربستان در طول هشت دههاي که از تشکيل آن ميگذرد، هيچگاه به کشور ديگري حمله نکرده بود؛ هر چند در حملات محدود شراکتهايي داشته اما به صورت واقعی حملهاي به کشور ديگر نداشته است.
ملک سلمان معتقد بود اگر فرزندش محمد بنسلمان - وزیر دفاع و جانشین ولیعهد- بتواند در جنگ علیه یمن پیروز و به عنوان یک جنگاور معرفی شود، میتواند وجهه خود در میان آلسعود و میان مردم عربستان را تقویت کرده «محمد بن نایف» ولیعهد را کنار زده و انتقال سیاسی آرامی در عربستان انجام شود. در عمل نیز بن نایف برکنار و بن سلمان به عنوان ولیعهد انتخاب شد.
-یکی از اهداف مهم عربستان از رویکرد تهاجمی و حمله نظامی به یمن یادآوری نقش خود بهعنوان بزرگترین قدرت منطقهای است. سعودیها، سالها بهدنبال ایجاد یک خاورمیانه با محوریت عربستان هستند. بنابراین بهدنبال ایفای نقش خود در تمامی تحولات منطقه هستند؛ اما با این وجود، در همه اتفاقاتی که در منطقه روی داده است با ناکامی و بنبست مواجه شدهاند. یمن بهدلیل داشتن موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی در منطقه اهمیتی ویژهای دارد؛ به همین دلیل، این کشور برای عربستان اهمیت زیادی
دارد.
نقش کشورهای غربی در فاجعه یمن
حمله عربستان به یمن باعث خلق بزرگترین تراژدی قرن شده است. اما عربستان به تنهایی عامل این جنایت نبوده و کشورهای غربی نیز شریک جرم ائتلاف سعودی هستند. در واقع بزرگترین قحطی قرن در یمن در سایه حمایتهای تسلیحاتی غرب به عربستان صورت گرفته است.در این حمله کشورهای غربی به روشهای مختلف در جنایت علیه یمن به متجاوزان کمک کردهاند. قرارداد 110 میلیارد دلاری تسلیحاتی آمریکا با عربستان در خردادماه 96 باعث شد که آلسعود با جسارت بیشتری بهافراطگریهای منطقهای خود ادامه دهد. علاوه بر این از سال 2015 به بعد صادرات سلاح انگلیس به عربستان 500 درصد افزایش یافته است. در جریان سفر محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به انگلیس، لندن قرارداد فروش 48 جنگنده تایفون به عربستان به مبلغ 14 میلیارد دلار را امضا کرد. انگلیس از زمان آغاز جنگ یمن 15 میلیارد پوند سلاح به عربستان فروخته است. عربستان بزرگترین خریدار سلاحهای انگلیس است. در میان کشورهای اروپایی طبق اعلام مجله فوربس انگلیس بزرگترین فروشنده سلاح به عربستان است. پس از انگلیس، فرانسه در جایگاه دوم قراردارد و از سال ٢٠١٤ تاکنون حدود ٤٧٥ میلیون دلار سلاح به عربستان فروخته است. آلمان سومین کشور اروپایی است که به عربستان سلاح صادر کرده است. آلمان تنها در سال ٢٠١٨ ، ٤٦٢ میلیون دلار سلاح به ریاض داده است. در واقع عربستان پس از الجزایر دومین مشتری بزرگ سلاحهای آلمانی است. کشورهای دیگر اروپایی، به ترتیب میزان فروش سلاح به عربستان به ترتیب زیر هستند: ایتالیا، کرواسی، سوئد، بلژیک، اسلواکی، جمهوری چک و
اسپانیا.
میزان صادرات سلاح از آمریکا به عربستان در دوره 2015 تا 2017 یعنی سه سال نخست جنگ یمن بیش از ٤٣ میلیارد دلار بوده است. این سلاحها شامل تجهیزات نظامی، هلیکوپتر، ناوچههای جنگی، تانکهای آبرامز و هواپیماهای جنگی هستند.
اخیرا روزنامه لومانیته در مقالهای به قلم استفان اِبوآر به همدستی اروپاییها با عربستان در جنایات ائتلاف عربی در یمن و کشتار غیرنظامیان پرداخت. این نشریه فرانسوی نوشت، کشورهای عضو اتحادیه اروپا یکی پس از دیگری در ازای فروش سلاح، تسلیم عربستان میشوند. به صورت کلی 60 درصد میزان واردات سلاح به عربستان از آمریکا، 23 درصد از انگلیس،
5 درصد از فرانسه، و 12 درصد باقیمانده نیز از دیگر کشورهای اروپایی تامین میشود. همچنین تازهترین گزارش کارزار تبلیغاتی علیه تجارت اسلحه انگلیس (CAAT) نشان میدهد که عربستان طی یک دهه گذشته بالغ بر 85 میلیارد دلار سلاح از کشورهای غربی خریداری کرده است. استفاده از سلاحهای ممنوعه در یمن برای سعودیها آزاد است و آمریکاییها و انگلیسیها به هر میزان که آلسعود بخواهد در یمن از آنها استفاده کند، تسلیحات ممنوعه در اختیارشان قرار میدهند و در عین حال چشم خود را روی جنایات متجاوزان سعودی میبندند.
استفاده گسترده از بمبهای ممنوعه و غیرمتعارف همانند بمبهای خوشهای، فسفری و میکروبی توسط عربستان، ابعاد هولناکتری به جنایات آل سعود در یمن داده و مناطق مختلف این کشور را به آزمایشگاه سلاحهای اهدایی غرب به عربستان تبدیل کرده است. فروش بمبهای خوشهای تولید آمریکا و انگلیس به عربستان و به کارگیری این بمبها علیه غیرنظامیان یمنی درحالی ادامه دارد که استفاده از این بمبها بر اساس «کنوانسیون مهمات خوشهای» مصوب سال 2008 ممنوع است. 108 کشور جهان این کنوانسیون را امضا کرده و حدود 100 کشور آن را به تصویب رساندهاند. با توجه به این سند حقوق بینالملل میتوان گفت عربستان به عنوان استفادهکننده و انگلیس و آمریکا به عنوان فروشنده بمب خوشهای، مرتکب جنایت جنگی، جنایت علیه صلح و جنایت علیه بشریت در یمن شدهاند. آمریکا و انگلیس با ارسال تدارکات جنگی و بمبهای خوشهای برای عربستان، جنگ بیرحمانه علیه مردم یمن را تشدید کردهاند.
فرجام سخن
از زمان شروع جنگ یمن نزدیک به 6 سال گذشته است. این جنگ با فروش سلاح کشورهای غربی به امارات و عربستان و حمایتهای سیاسی آمریکا و انگلیس از متجاوزان ابعاد هولناکی پیدا کرده است. اکنون دولت بایدن به دنبال آن است تا در برخی از مسائل بینالمللی مسیر خود را از «دونالد ترامپ» جدا کرده و به اصطلاح راهکارهای سازندهای را به دنیا پیشنهاد دهد. پایان دادن به جنگ یمن یکی از این پیشنهادها است. اما نباید فراموش کرد که جنگ یمن در دوره «باراک اوباما»ی دموکرات آغاز شده است. حمایت بایدن از پایان دادن به جنگ یمن، به دلیل دفاع از مردم یمن نبوده بلکه تلاشی برای ترمیم چهره آمریکا در این جنگ است. البته این ادعای بایدن تا زمانی که به واقعیت تبدل شود راه درازی دارد و بسیار بعید است که حتی حمایت آمریکا از پایان جنگ یمن بتواند آرامش را به یمن برگرداند چرا که عربستان که بازنده اصلی در این جنگ لقب گرفته است، قطعا سعی خواهد کرد که از طریق مزدوران خود به تشدید جنگ داخلی در یمن بپردازد.