شرط بندی روی اسب لنگ(نگاه)
سیدمحمد امینآبادی
زمزمههای پایان دادن به جنگ یمن در اردوگاه جبهه شکست خورده بلند شده است. فرمان شروع این جنگ را بامداد پنج شنبه 6 فروردین 94 «محمد بن سلمان» ولیعهد کنونی صادر کرد و قول داد که ظرف 2 هفته کار را یکسره کند. این جنگ با اجماع معنیدار و یک ائتلاف طبیعی بین آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و حتی گروههای تروریستی سلفی تکفیری آغاز شد. حمله به یمن با چراغ سبز جناح غربی شورای امنیت انجام شد و این تجاوز نظامی 2 روز بعد از پایان سفر «فیلیپ هامون» وزیر امور خارجه وقت انگلیس به ریاض آغاز شد. وی آخرین مقام غربی بود که با مسئولان سعودی پیش از حمله به یمن دیدار کرده بود. مقامات آمریکایی نیز اعلام کردند که واشنگتن در جریان این حمله بوده و با عربستان همکاری اطلاعاتی و لجستیکی داشته است. «باراک اوباما»، رئیسجمهور اسبق آمریکا نیز در یک تماس تلفنی با پادشاه عربستان، از تجاوز هوایی این کشور به یمن حمایت کرد. «دیوید کامرون» نخستوزیر وقت انگلیس نیز در تماس تلفنی با ملک سلمان تأکید کرد« انگلیس تمامی آنچه در توان دارد را برای حمایت از عربستان انجام خواهد داد». در کنار اروپا، آمریکا، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیجفارس، گروههای تروریستی متحد القاعده و داعش نیز از حامیان این جنگ بودند.گروه تروریستی تکفیری موسوم به «جیش الاسلام» در صفحه اختصاصی خود در پایگاه اجتماعی توییتر همان زمان اعلام کرد «در حمله به یمن در کنار عربستان قرار دارد». روزنامه عبری زبان «یلی» به نقل از «امیر ایشیل» فرمانده وقت نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نیز فاش کرد که «یک اسکادران از جنگندههای اسرائیلی به کشورهای عربی برای سیطره بر یمن کمک کرده و به اهدافی در این کشور عربی حمله میکنند.» براساس برخی گزارشهای درز کرده از منابع اطلاعاتی منطقه پيش از حمله نظامی به یمن، كارشناسان نظامي و اطلاعاتي رژيم صهيونيستي مدلي جامع از چگونگي حمله و حواشي آن را از طريق سعودالفیصل به عربستان منتقل كرده بودند.
امروز 2155 روز (5 سال و 10 ماه و 23 روز) از جنگ یمن میگذرد، جنگی که دو هفتهای قرار بود با نابودی انصارالله تمام شود حالا به گونهای دیگر رو به اتمام است. آمریکا، اروپا و اعراب پشت عربستان را خالی کرده و حاضر نیستند شریک شکست فضاحت بار بن سلمان در این جنگ باشند؛ هر چند آنها شریک همه جنایتهای سعودیها در کشتار دهها هزار زن و کودک و پیر و جوان یمنی هستند و نمیتوانند شراکت خود در این جنایت را انکار کنند. سعودیها نیز نه تنها روی زمین قادر نیستند هیچ هدفی را محقق کنند بلکه طی روزهای گذشته مناطق حساس عربستان در عمق خاک این کشور هدف حملات موشکی یمنیها قرار گرفته است. سعودیها در این جنگ هزاران سرباز و مزدور خود و صدها پهپاد، بالگرد، جنگنده، نفربر و تانک را نیز از دست دادهاند.
این جنگ درسهای عبرت آموز بسیاری نیز برای منطقه، جهان و خود سعودیها داشت اول، سرنوشت جنگ را تجهیزات نظامی و حمایتهای بینالمللی رقم نمیزد و همگان دیدند که رزمندگان جان برکف یمنی با کمترین تجهیزات و امکانات، سنگینترین شکستها را به ارتش تا بن دندان مسلح عربستان و حامیان منطقهای و جهانی آن تحمیل کردند. دوم، قدرتهای منطقه و جهانی به خوبی متوجه شدند که انصارالله یک جنبش ریشه دار یمنی است و نمیتوان با تکیه بر نیروی نظامی این جنبش را از عرصه حیات سیاسی و اجتماعی یمن حذف کرد. سوم، آمریکا و اروپا به خوبی و پس از گذشت نزدیک به 6 سال از جنگ یمن متوجه شدند که عربستان فاقد توانایی راهبردی برای تبدیل شدن به رهبر جهان عرب یا یک هژمون منطقهای یا چیزی شبیه به آن است و شرطبندی روی ولیعهد متوهم سعودی شرطبندی روی یک اسب لنگ میباشد که از پیش نتیجه آن معلوم و مشخص است. چهارم، خود سعودیها نیز بعد از شکست در این جنگ به ارزیابی دقیقی از قابلیتها و امکانات خود رسیدند و متوجه شدند که بر خلاف لفاظیها نه تنها قادر نیستند در یک جنگ به شدت نابرابر پیروز شوند بلکه حتی قادر نیستند از حریم زمینی و هوایی خود نیز محافظت کنند پنجم، درس دیگر جنگ یمن برای سعودیها این بود که خرید و انباشت مدرنترین تجهیزات نظامی قادر نیست معادلات نظامی و سیاسی را در منطقه به نفع سعودی تغییر دهد و سعودیها باید راهبرد به شدت غلط خود را در این زمینه تغییر دهند. به نوشته القدس العربی «دولت عربستان با بودجه نظامی ۷۰ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۹ پس از آمریکا و چین در رده سوم جهان قرار داشت و از لحاظ نسبت بودجه نظامی به کل درآمد ملی رتبه اول دنیا را دارد به طوری که ۹ الی ۱۰ درصد درآمدش برای مخارج نظامی صرف میشود».با این وجود سعودیها نتوانستند به کمک این تجهیزات و حمایت قاطع آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی و آفریقایی در جنگ پیروز شوند و حالا خروج بدون آبروریزی از این جنگ تبدیل به معمایی برای سعودیها شده است.