kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۰۳۰۲
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۸
دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان / کسب و کاری به نام حقوق‌بشر با نگاهی به زندگی عبدالکریم لاهیجی

هم‌کاسه با صدام


سیدمحمدعماد اعرابی
کودتای نقاب، در واقع طرح اولیه پروژه براندازی نظام سیاسی ایران در سال 1359 بود؛ پروژه‌ای که طرح دوم آن در 31 شهریور با حمله رژیم بعث عراق به ایران شکل گرفت.232 آن روزها از یک طرف عبدالکریم و دوستانش به نزاع‌های داخلی و جنگ روانی علیه ملت ایران دامن می‌زدند و از طرف دیگر صدام جنگی تن به تن را با ملت ایران آغاز کرده بود. به نظر می‌رسید این اقدامات می‌تواند رویدادهایی مکمل برای نتیجه‌ای مشترک باشند. حدود یک سال قبل صدام در صحبتی خصوصی با صلاح عمر العلی(نماینده وقت رژیم بعث عراق در سازمان ملل) در‌هاوانا یکی از دلایلی که مشوق او برای حمله به ایران بود را همین جنگ روانی و نزاع‌های داخلی در ایران خواند و گفت:
الآن ما فرصت مناسبی داریم؛ آنها از هم فروپاشیده‌اند، ارتش‌شان تکه‌پاره است، نیروهای‌شان پراکنده شده، بین خودشان درگیرند،
برخی‌ها برخی دیگر را می‌کشند، پس ما الآن فرصتی تاریخی در اختیار داریم تا [به ایران حمله کنیم].233
6 ماه بعد از صحبت صدام با نماینده ویژه دولتش در سازمان ملل، بخش فارسی رادیو عراق در فروردین 1359 رسما از مواضع و اقدامات سازمان مجاهدین خلق تجلیل و تقدیر کرد.234
13 آبان 1359؛ 9 روز از سقوط خرمشهر می‌گذشت که اولین جلسه دادگاه محمدرضا سعادتی برگزار شد. آن روز تقریبا مشخص شد برای عبدالکریم لاهیجی و سازمان مجاهدین خلق تنها چیزی که اهمیت ندارد سرنوشت محمدرضا سعادتی است چون علی‌رغم همه شیون و ناله‌هایی که برای او در رسانه‌ها می‌کردند اما عبدالکریم به عنوان وکیل قانونی سعادتی در جلسه دادگاه حاضر نشد و از او دفاع نکرد! البته خودش می‌گوید:
از داخل زندان به ما خبر دادند که حتی برای کشتن من در داخل زندان برنامه‌ای هست در روز محاکمه. این بود که ما تصمیم گرفتیم نرویم.235
این توصیف از وقایع آن روز بیشتر به درد ساخت فیلم‌های پلیسی می‌خورد. در صورتی که حقیقت چیز دیگری به نظر می‌رسد. شرایط آن طور که عبدالکریم می‌گوید جنایی نبود! با اینکه اتهام محمدرضا سعادتی و ارتباط او با مسئولان امنیتی شوروی دست کم از اسفند 57 مشخص بود اما دادگاه پس از 9 جلسه محاکمه، کاملا روادارانه با او برخورد کرد و در حالی که همه منتظر حکم اعدام بودند تنها 10 سال حبس برایش در نظر گرفت، شاید مسئولان سازمان مجاهدین خلق هم انتظار چنین حکمی را برای سعادتی نداشتند. حکمی که با حضور وکیل می‌توانست کمی خفیف‌تر هم باشد اما لاهیجی ترجیح می‌داد به جای دفاع از موکلش در دادگاه‌های انقلاب، در روزنامه‌ها به دادگاه‌های انقلاب حمله کند. سقوط خرمشهر می‌توانست دلگرمی‌ای برای آنها باشد تا در چشم‌انداز سیاسی آینده ایران، حیات نظام جمهوری اسلامی را رو به پایان تحلیل کنند.
تحلیل‌هایی از همین دست بود که آنها را به جای فعالیت‌های سیاسی و مدنی به آشوب‌های خیابانی و نزاع‌های جناحی تشویق می‌کرد. عبدالکریم و دوستانش در سازمان مجاهدین خلق مسیر خوبی را انتخاب نکرده بودند. آنها از یک سو با شعارهای عوام‌فریبانه جوان‌ها را جذب می‌کردند و از سوی دیگر با اعمال‌شان تضاد میان خود و حاکمیت را روز به روز تشدید می‌کردند. با این کار آنها داشتند قسمت قابل ملاحظه‌ای از سرمایه انسانی جوان ایران را در تقابل با انقلاب اسلامی مردم ایران قرار می‌دادند. عبدالکریم خودش یک‌بار در حالی که سعی می‌کرد همه تقصیرها را به گردن حزب توده بیاندازد به این کار اعتراف کرد و گفت:
حزب توده اختلافات [مجاهدین] را، تضادش را با رژیم عمده می‌کرد و عمیق می‌کرد و مجاهدین را به عنوان یک نیرویی که دارد به طرف ضد انقلاب می‌رود روز به روز به مسلخ جمهوری اسلامی گسیل کردند.236