سر مردم را با برد و باختهای گذرا گرم میکنند
برای حل مشکلات عدیده و گرفتاریهای گوناگون ورزش، باید به سراغ ریشهها رفت و علتهای اصلی را جستوجو کرد و در پی رفع و دفع آنها به تلاش دست زد. در این باره البته هرکسی که در حوزه ورزش کاری از دستش ساخته است باید از انجام آن دریغ نورزد و به وظیفه خود به بهترین وجه عمل نماید.ناگفته پیداست که در این میان نقش و وظیفه مدیران سنگینتر و تعیینکنندهتر از دیگر عناصر و اجزاء سیستم ادارهکننده ورزش است.
سرویس ورزشی-
متاسفانه بر اساس شواهد و سوابق، مدیران ما برای حل مشکلات به سراغ موضوعات فرعی و راهحلهای دسته چندم میروند و از درگیر شدن با علتهای اصلی معضلات و ریشه مسائل اجتناب دارند و پرهیز میکنند. و این خود دلایل مختلف دارد که اینجا میتوان به دو دلیل عمدهتر اشاره کرد. دلیل اول شاید این باشد که برخی از کسانی که در ورزش ما بر صندلی و منصب مدیریتی تکیه زدهاند راه را اشتباه آمده و اصلا مال این کار نیستند و شناخت دقیقی از جایی که آمدهاند یعنی ورزش و چم وخم و ظرائف و پیچیدگیهای آن ندارند، و به همین دلیل هم نمیتوانند از مشکلات و گرفتاریهای سد راه ورزش تحلیل و ارزیابی درستی داشته باشند و بر مبنای آن ریشه و علل اصلی مشکلات را کشف کرده و در پی برطرف کردن آن باشند.
دلیل دیگر اینکه بعضی از مدیران شناخت درستی از ورزش دارند و مسائل و مشکلات اصلی آن را میشناسند و راهحلهای آن را هم حتی میدانند اما به دلایل مختلف از در افتادن با ریشه مشکلات و اساس گرفتاریها طفره میروند. یا حال و حوصله درگیری و تنش و...را ندارند و عافیت طلبی را بر اقدامات اصلاحی و سازنده ترجیح دادهاند، و یا اینکه از طرف مقامات بالاتر و ارشد ورزش، اصولا اجازه درگیر شدن و اصلاح وضع موجود را ندارند.
به هر حال دلیل و دلایل هر چه باشد واقعیت این است که ریشه مشکلات ورزش باقی است ودلایل عدم پیشرفت بایسته،خواسته و ناخواسته مغفول مانده، لذا علیرغم هشدارهای دلسوزانه و تذکرات خیرخواهانه، از سوی مدیران و مسئولان ورزش گام و قدم اساسی و کارسازی در جهت حل و برطرف کردن مشکلات برداشته نمیشود.این است که میبینیم هر چه زمان میگذرد مشکلات روی هم دیگر انباشته میشود و همانطور که بارها نوشتهایم از فرط ماندگاری وتکرار، در چشم اهالی ورزش به صورت امری طبیعی جلوه میکند!
نکته قابل توجه و البته تاسفآور اینکه نحوه برخورد مدیران ارشد ورزش و وزارتخانه نشینان با نظرات کارشناسان وتدکرات ناصحان و هشدار دلسوزان درباره مشکلات ورزش و لزوم برخورد و حتی الامکان حل آنها و بالاخره راهحلهایی که در این باره پیشنهاد میدهند در اکثر قریب به اتفاق موارد به هیچ وجه منطقی نیست و بیشتر به دهنکجی با آنها و لجبازی به دوستداران ورزش و هواداران و علاقهمندان به تیمهای پرطرفدار شبیه است در این باره به اندازهای مثال و نمونه فراوان است که ما را از ذکر نمونه و مثال بینیاز میکند.
طی چند سال گذشته و با وجود حرفها و وعدههایی که مسئولان ورزش دادهاند به خوبی مشخص است که ارادهای برای حل این مسئله وجود ندارد و آقایان باطناً به وضع موجود راضی هستند. این است که میبینیم مسئله مهمی به نام تعیین تکلیف مالکیتی دو تیم استقلال و پرسپولیس کماکان لاینحل باقی است وروی مسائل حل نشده و اقدامات انجام نشدهای از این دست لاینحل و بلاتکلیف، تلنبار شده است. این در حالی است که اگر قرار باشد روزی ورزش مستعد کشور ما سروسامان بگیرد و از داشتهها و سرمایههایش به درستی و در مسیر تحول مستمر و پیشرفت استفاده نماید، باید تکلیف این مسائل لاینحل و روی زمین مانده روشن و اقدامات معطل مانده، عملی شود.
اما اینکه چرا این مشکلات قدیمی حل نمیشود و تکلیف مسائل بلاتکلیف مشخص نمیشود، پاسخش همان بود که در آغاز این نوشته آمد.مدیران به هر دلیلی سراغ مسائل اصلی نمیروند و به مسائل فرعی و موضوعات سطحی بسنده کرده و سر مردم را با برد و باختهای گذرا و حداکثر کسب دو، سه مدال آسیایی و المپیکی و بالاخره صعود به جام جهانی فوتبال گرم میکنند و با هو وهیاهویی که توسط رسانههای اجیر شده و در اختیار، راه میاندازند سعی میکنند حواس و توجه مردم و علاقهمندان به ورزش را از مسائل اصلی و موضوعات بلاتکلیف پرت کنند. عرض کردیم این مدیران، یا اصلا مدیر نیستند و ورزش را نمیشناسند و به وسیله شارلاتانهای مشاورنما کلاه سرشان میرود و خلاصه تحلیل درستی از واقعیات ورزش و تقسیمبندی صحیحی از مسائل اصلی و فرعی آن ندارند، یا حال و حوصله اقدام اصلاحی و حل مشکلات پردردسر را ندارند یا اینکه اصولا از طرف مقامات بالادستی ورزش و بالاتر از آن، حق و اجازه رفتن سراغ ریشه مشکلات و مسائل لاینحل ورزش را ندارند.
این در حالی است که مردم در همه عرصهها از جمله ورزش بارها نشان داده و ثابت کردهاند که تحلیل درستی از مسائل دارند و فرق کار اساسی و بنیادی را با روزمرگی و هیاهو و ماستمالی و اینطور مسائل به راحتی تشخیص میدهند و به راهانداختن تبلیغ رسانهای که همهچیز در ورزش امن و امان است و هرکسی سرجای خودش نشسته و ورزش هیچ مشکلی ندارد جز گرفتن سهمیه المپیک و یا کسب دوسه مدال خوشرنگ از آن میدان و دیدارهای مقدماتی تیم ملی فوتبال در راه صعود به جام جهانی، کاری بیثمر و بیهوده است که نمیتواند اهالی فهیم ورزش را اغوا و مجاب نماید. چرا که آنها در سابقه ذهنی خود از این مدالها و صعودها و... زیاد به خاطر دارند و خوب میدانند بعد از همه این اتفاقات که البته در جای خودش باارزش و مهم هم هست، اتفاق خاصی در ورزش رخ نداده و بعد از آن، درِ ورزش بر پاشنه قبلی چرخیده، یعنی مشکلات اصلی حل نشده و تکلیف مسائل بلاتکلیف کماکان روشن نشده است! البته مسئولان ورزش به کمک قلمهای اجیر شده و تریبونهای در اختیار، سعی کردهاند این موفقیتهای جرقهای را به حساب برنامهریزیهای دقیق! خود بگذارند و بر کمکاریها و ندانمکاریهای خود ماله بکشند.