سلطه شیطان بر انسان و آثار و موانع آن
مجید سرلک
در نوشتار حاضر نویسنده به موضوع سلطه و ولایت شیطان بر انسانها و آثار این سلطه پرداخته و ضمن بیان راه هایی که شیطان با آن بر انسان مسلط میشود، به برخی موانع و راهکارهای دوری از ولایت ابلیس هم اشاره کرده است.
***
هر چند که شیطان نام عمومی برای هر کسی است که شیطنت داشته باشد، از این رو در آیات قرآن از شیاطین انسی و جنی سخن به میان آمده است تا نشان دهد که شیطان تنها این موجود جنی معروف نیست؛ اما از آنجا که ابلیس مصداق کامل شیطنت است، این نام به شکل اختصاصی برای او نیز به کار میرود؛ زیرا همه شیاطین جنی و انسی به شکلی تحت ولایت ابلیس قرار دارند که شیطان بزرگ و پیشوا و امام کفر است؛ چرا که شیاطین بزرگ دیگر از فرعونیان و مستکبران در طول تاریخ دچار زوال و نابودی میشوند و اجل آنها به پایان خود میرسد؛ اما شیطان بزرگ جنی، یعنی ابلیس تا زمان «الوقت المعلوم» یعنی حاکمیت دولت امام زمان(عج) همچنان میتازد و ولایت طاغوتی او برقرار است؛ زمانی که ولایت مطلقه دولت ولیعصر(عج) ایجاد میشود، دیگر ولایت طاغوتی ابلیس از میان خواهد رفت؛ اما تا پیش از این تاریخ، همچنان مومنان و مردمان گرفتار ولایت طاغوتی شیطان هستند که میبایست از آن خود را حفظ کنند.
در آیات قرآن آثاری برای ولایت طاغوتی شیطان بیان شده که مهمترین آنها عبارتند از:
1- خسران کامل ابدی: انسان گاه از سود ضرر میکند، به طوری که هیچ سودی نمیبرد یا سودی اندک میبرد؛ ولی گاه از سرمایه ضرر میکند که در اصطلاح عربی از آن به خسران یاد میشود. خسران، زیان از اصل سرمایه است. این زیان از سرمایه میتواند اندک باشد و گاه میتواند کل سرمایه را تباه کند، به طوری که هیچ سرمایهای در اختیار شخص نباشد. از نظر قرآن، کسانی که فرصت عمر خویش را با ولایت طاغوتی شیطان تباه میکنند، گرفتار خسران مطلق، کامل و ابدی هستند. از همین رو خدا میفرماید: هر کسی که شیطان را به جای خدا به عنوان ولی بپذیرد، همانا زیان کرده است زیانی روشن. (نساء، آیه 119) چنین فردی در حقیقت، چنان از سرمایه وجودی تهی میشود که در روز قیامت هیچ وزنی ندارد و در ترازوی حق تهی و پوچ است.
2- گمراهی: از آثار و پیامدهای پذیرش ولایت طاغوتی شیطان از جمله دولتهای استکباری همانند آمریکا، این است که این افراد هرگز در مسیر هدایت قرار نمیگیرند، بلکه روز به روز از هدایت دور شده و به سوی گمراهی کشیده میشوند (اعراف، آیه 30؛ حج، آیات 3 و 4)؛ هر چند که اولیای طاغوتی برای فریب اولیای خویش مدعی هدایت رشدی میشوند و بر این امر تاکید میکنند که رشد کمالی تنها در سایه ولایت آنان تحقق مییابد و با نگاهی به ظواهر امر میتوانند مدعی این معنا باشند؛ زیرا قدرت و شوکت و ثروت در اختیار آنان است؛ چنانکه دولت فرعونی در گذشته و دولت استکباری امروز آمریکا این گونه است. (غافر، آیه ۲۹) سلطه بر آبها و آبراهها و جان و مال مردم مصر در گذشته و بر جان و مال مردم جهان امروز، نمونههایی است که شیاطین طاغوتی بدان استدلال میکنند تا اولیای خویش را در مسیر گمراهی قرار دهند؛ در حالی که این قدرت و شوکت تنها از باب سنت مهلتدهی و استدراج است که خدا بر آن است تا این گونه مومنان واقعی را از کافران و منافقان جدا سازد. (نگاه کنید: زخرف، آیات 32 تا 35؛ آل عمران، آیه 178؛ اعراف، آیه 182؛ قلم، آیات 44 و 45) به هر حال از نظر قرآن، شیطان چنانکه سوگند یاد کرده جز گمراهی مردم کاری نمیکند و هدایت او به سوی دوزخ و بدبختی است. (حج، آیات 3 و 4)
3- عذاب: از دیگر آثار پذیرش ولایت طاغوتی شیطان و شیاطین تحت ولایت او، گرفتاری به شکنجه و عذابهای دنیوی و اخروی است. کسانی که تحت ولایت شیطان قرار میگیرند از سوی خدا بشدت عذاب میشوند؛ هر چند که عذابهای دنیوی آنان ممکن است اندک باشد یا حتی دیده نشود، اما عذابهای اخروی آنان چیزی جز دوزخ و آتش آن نیست. (نساء، آیات 119 تا 121؛ حج، آیات 3 و 4)
4- ترس: ولایت الهی موجب رهایی انسان از حزن و خوف میشود و کسانی که تحت ولایت الله قرار دارند و ایمان و استقامت میورزند، هرگز دچار خوف و حزن نمیشوند (فصلت، آیه 30؛ احقاف، آیه 13)؛ زیرا خدا را همواره با خود همراه مییابند و به حکم «هُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ» (حدید، آیه 4) یقین دارند و میگویند: إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا. (توبه، آیه 40) اما کسانی که تحت ولایت شیطان قرار میگیرند، همواره در حالت ترس هستند؛ زیرا شیطان برای مدیریت و مهار اولیای خویش، آنان را میترساند و حربه ترساندن، روشی برای حفظ و بقای ولایت اوست؛ چنانکه امروز آمریکا، این شیطان بزرگ استکباری نیز اولیای خویش را در منطقه غرب آسیا و حتی اروپا و آمریکا، با حربه ترساندن مهار و مدیریت میکند تا تحت ولایت شیطانی و طاغوتی او باقی باشند. خدا به صراحت درباره این حربه و شیوه استکباری شیطان میفرماید: إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ؛ در واقع اين شيطان است كه اولیایش را مى ترساند.(آل عمران، آیه 175)
5- مجادله ناحق: از دیگر آثار و پیامدهای ولایت طاغوتی شیطان، مجادله ناحق در امور است. شیطان همان طوری که خود به مجادله میپردازد و به ظواهر استناد کرده و خود را برتر از آدم میداند، همین گونه مجادله گرایی را به اولیای خویش نیز آموزش میدهد.
(حج، آیات 3 و 4) اصولا از نظر قرآن کسانی گرفتار شیطان و ولایت او میشوند که خود گرفتار چنین اموری هستند و بدون اینکه تعقل کنند دنبال اموری میروند که سرانجام آن ولایت شیطان است؛ یعنی کسانی که اهل تعقل نیستند، به سبب همین گرایش باطل و بیخردی دچار ولایت شیطان میشوند و به جدال و مجادله باطل و ناحق میپردازند.(همان)
راههای سلطه و ولایت شیطان
از آنجا که ولایت شیطان خطرات بسیاری را برای سلامت و عاقبت انسان ایجاد میکند، خدا در آیات قرآن به این مهم بسیار توجه و اهتمام داشته است. از همین رو ضمن بیان آثار خطرناک ولایت طاغوتی شیطان، به زمینههای سلطه شیطان اشاره کرده تا مردم از آنها اجتناب کنند. مهمترین بسترهای ولایت طاغوتی شیطان عبارتند از:
1- آرزوهای بیپایان: آرزو بر خلاف امید به چیزهایی گفته میشود که ابزار و توانایی تحقق آن نیست؛ در حالی امید نسبت به چیزهایی است که نه تنها شخص مستحق آن است، بلکه ابزارهای دسترسی و دستیابی آن را نیز دارا است.
یکی از عواملی که موجب میشود تا ابلیس بر جان و جامعه سلطه یابد، آرزوهای بیپایان بشر است. شیطان با سوءاستفاده از این آرزوها شخص را به سمت و سویی سوق میدهد تا بر وی مسلط شود و نه تنها شخص به آرزویش نمیرسد؛ زیرا مستحق آن نبوده و ابزارش را نیز ندارد؛ بلکه حتی چیزهایی که امید بدان داشته نیز از وی سلب میشود و گرفتار نومیدی خواهد شد. به هر حال، ابلیس برای اینکه بتواند ولایت خویش را ایجاد کند یا توسعه دهد، از طریق آرزوهای بیپایان بشر بر وی مسلط میشود. (نساء، آیه 119) امروز نیز دولتهای استکباری و شیطانی با ابزارها و شیوههای گوناگون از طریق آگاهی نسبت به آرزوهای مردم و جامعه و دولتها، بر آنان مسلط میشوند و آنان را به بهشتهای دروغین میکشانند و سلطه شیطانی خویش را بر آنها گسترش میدهند؛ چنانکه دختران و زنان بسیاری را برای بهرهگیری جنسی و صنعت جنسی این گونه از خانه و کاشانه و کشورشان خارج کرده و به تباهی کشاندهاند.
2- وعدههای باطل: شیطان وعدههای پوچ و دروغین بسیار میدهد تا اینگونه سلطه خویش را بر انسان ایجاد کند یا گسترش دهد. این وعدهها همواره باطل و پوچ است و هرگز بدان عمل نمیشود؛ زیرا شیطان در وعده خویش تخلف میکند.(ابراهیم، آیه 22) با نگاهی به وعدههای دولتهای استکباری و شیطانی در جهان امروز میتوان از تاثیر این شیوه بر سلطه و ولایت شیطانی آگاه شد. دولتهای استکباری با وعدههای دروغین بسیاری از مردم و جوامع و دولتها را به تباهی کشیده و تحت سلطه شیطانی و ولایت بیچون و چرا خویش قرار دادهاند.
3- ولایتپذیری: کسانی که به ولایت شیطانی گرایش دارند و دوست دارند ارتباط خویش را با شیطان و دولتهای شیطانی حفظ کنند، به طور طبیعی تحت سلطه بیچون و چرای شیطان قرار میگیرند؛ زیرا یکی از بسترهای سلطه شیطان، پذیرش ولایت اوست.(نحل، آیه 100) خدا بارها به مومنان و دولت اسلامی هشدار میدهد که هر گونه ارتباط حتی در سطح دوستی را با دولتهای استکباری و شیطانی قطع کنند؛
زیرا این ارتباط میتواند ضمن آگاهسازی دشمنان نسبت به امور نهان فردی و اجتماعی، زمینهساز سلطه بیچون و چرای آنان شود. (آل عمران، آیه 118؛ مائده، آیات 51 و 57؛ نساء، آیات 89 و 144؛ توبه، آیه 23؛ ممتحنه، آیات 2 تا 8)
4- شرک: از دیگر عوامل تاثیرگذار در پذیرش ولایت شیطان و سلطه او میتوان به شرک اشاره کرد؛ زیرا شرک به معنای آن است که انسان از توحید بویژه در توحید فعلی جدا و در امور خویش به غیر خدا متوسل شود. همین امر موجب میشود تا شیطان ولایت و سپس سلطه بیچون و چرای خویش را بر شخص یا جامعه ایجاد کند.
(نحل، آیات 98 و 100)
5- گناه: اصولا شیطان از طریق گناه شخص است که بر وی مسلط میشود؛ زیرا از نظر قرآن، دشمنترین دشمن انسان هواهای نفسانی است که موجب میشود تا زمینه سلطه شیطان فراهم شود. (ابراهیم، آیه 22) برخی از گناهان همچون فرار از میدان جهاد موجب میشود تا شیطان به این افراد دل بسته شود و سلطه خویش را به وجود آورد. (آل عمران، آیه 155) امروز کسانی که مدعی اسلام رحمانی هستند و از جهاد و مقاومت در برابر استکبار جهانی سرباز میزنند و به قول خویش اهل گفتوگو و مذاکره و لبخند هستند، گرفتار سلطه شیطانی آمریکا و ابلیس هستند.
6- مراجعه به طاغوت: کسانی که برای حل و فصل مشکلات و دعاوی خویش به طاغوت مثلا مجامع به ظاهر بینالمللی و استکباری مراجعه میکنند، در حقیقت از ولایتالله خارج و به ولایت طاغوت وارد شده و شیاطین جنی و انسی بر ایشان سلطه مییابند. در حالی که پیامبر(ص) و رهبری امت وجود دارد، مراجعه به بیگانگان و دشمنان چیزی جز مراجعه به طاغوت و پذیرش ولایت و سلطه او نیست.(نساء، آیات 60 و 61)
7- همدلی و همراهی با طاغوت: کسانی که همدل و همراه دشمنان و طاغوتیان هستند، در حقیقت تحت ولایت آنان داخل شدهاند. به سخن دیگر، هسمویی در مواضع و افکار و رفتارها با طاغوت و طاغوتیان موجب میشود تا این افراد تحت سلطه شیطان طاغوتی قرار گیرند هر چند که به ظاهر مسلمان باشند.(نساء، آیه 76)
8- عدم تبری از طاغوت: تولی و تبری مکمل یکدیگر هستند و کسی که تولی ولایت الهی دارد، میبایست از ولایت طاغوت تبری جوید. کسانی که چنین نمیکنند تحت ولایت شیطان و سلطه او قرار میگیرند.(ق، آیات 26 و 27؛ بقره، آیه 257؛ نساء، آیات 60 و 61)
موانع سلطه و ولایت شیطان
از نظر آموزههای قرآن، ولایت شیاطین انسی و جنی، موجب سلطه بیچون و چرای آنان میشود؛ بنابراین، لازم است تا به هر شکلی شده از ولایت طاغوتی شیطان اجتناب کرد و عوامل و بسترهای آن را از بین برد و به جای آن، عوامل سلطه الهی را تولید و تقویت کرد. مهمترین موانع سلطه شیطان عبارتند از:
1- ایمان به خدا: ایمان به خدا، مانع نفوذ و سلطه شیطان بر آدم است.(نحل، آیات 98 و 99) پس هر فرد و جامعهای اگر بخواهد از سلطه شیطان و شیاطین بیرون آید میبایست ایمان را در خود ایجاد و تقویت کند؛ زیرا ایمان به خدا است که مانع جدی بر سر راه ولایت شیطان و سلطه او ایجاد میکند. کسانی که کافر و مشرک و منافق هستند گرفتار سلطه شیطان از جمله کشورهای استکباری هستند.
2- استعاذه به خدا: یکی از مهمترین راههای جلوگیری از سلطه شیاطین، پناهجویی به خدا است. هر چند که استعاذه کلامی و گفتن «معاذالله» یا «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» کارساز و خوب است، ولی انسان واقعا در دل به خدا پناه برد و خدا را پناهگاه خویش سازد تا شیطان نتواند در طواف دائم خویش راهی به درون او بیابد.
(نحل، آیات 98 و 99)
3- توکل بر خدا: توکل به معنای اعتماد به خدا است که میبایست در علم و عمل به نمایش گذاشته شود. البته توکل مراتبی دارد که مرتبه بالای آن تفویض است. در توکل بر خدا میتوان از اسباب استفاده کرد، ولی این بدان معنا نیست که اسباب به طور مستقل کاری را صورت میدهند؛ بلکه به این معنا است که خدا در دنیا با اسباب کارها را پیش میبرد و از طریق دارو مثلا شفا میبخشد.
پس اگر زانوی اشتر را با ریسمان بستیم، به این معنا نیست که توکلی نداشتیم، بلکه میدانیم که بستن ریسمان زمانی تاثیر دارد که خدا بخواهد این شتر حرکتی نکند، یا دارو و پزشک زمانی تاثیر خود را میگذارد که خدا بخواهد از طریق آنها درمان کند و شفا
بخشد.
پس با توکل بر خدا میتوان از شیطان در امان ماند؛ کسی که معتقد است «ان الله معنا»؛ خدا با ماست، به خدا توکل میکند و در همان حال ابزارهای مبارزه با شیطان از جمله نماز و صبر و روزه و مانند آنها را نیز به کار میگیرد؛ زیرا اینها ابزارهای استعانت از خدا و به نوعی توکل به اوست.
با ابزارهای جنگی و تولید آن به نصرت دین خدا رفتن زمانی تاثیردارد که توکل باشد.(نحل، آیات 98 و 99)