kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۸۰۹
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۶

انسانی از من تقاضایی کرده است! (حکایت اهل راز)


 
 امام خمینی(ره) درباره استادش آیت‌الله شاه آبادی(ره) چنین می‌گوید: «یک روز متوجه شدیم که ایشان حدود دو ماه است که پس از پایان درسهایشان برای طلبه‌ای، یکی از دروس مقدماتی (حاشیه ملاّ عبدالله) را می‌گویند. خیلی تعجب کردیم و با خود گفتیم در حوزه قم این همه استاد حاشیه وجود دارد، چطور ایشان قبول کردند که بعد از نُه درس سنگین و پیاپی، حاشیه بگویند! آن هم فقط برای یک طلبه! تصمیم گرفتیم که از آن طلبه بخواهیم نزد استاد دیگری درس بگیرد. پیش او رفتیم و مطلب را برای او گفتیم؛ ولی هر چه اصرار کردیم، قبول نمی‌کرد؛ حتی به او گفتیم که هر استادی از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم، به جز آیت‌الله شاه‌آبادی و حاج شیخ عبد الکریم حائری را بخواهد، ما حاضریم از او دعوت کنیم تا حاشیه به او درس بدهد؛ ولی آن طلبه قبول نمی‌کرد و می‌گفت: در روی کره زمین من به غیر از آیت‌الله شاه‌آبادی از کس دیگر درس نمی‌گیرم. تصمیم گرفتیم که از راه دیگری وارد شویم و نزد خود آقای شاه آبادی برویم و ایشان را به این امر متقاعد کنیم. بدین جهت، یک روز بعد از درس، آرام آرام صحبت را شروع کردیم و با تکیه به اصل «اَلَاهَمُّ فَاْلاَهَمُّ» به ایشان عرض کردیم که لازم است شما بعد از نُه درس، استراحت کنید و خود را برای درس‌های فردا آماده کنید و خلاصه خوب که حرفهای‌مان را زدیم، ساکت شدیم. فکر می‌کردیم که دیگر مطلب تمام است و ایشان را متقاعد کرده‌ایم. ولی آقای شاه آبادی فرمود: روح الله! انسانی از من تقاضایی کرده است و من در حدّ امکانم تقاضایش را برآورده
می‌کنم.
*آسمانی (شرح زندگانی عارف مکتوم‌،
حضرت آیت‌الله شاه آبادی )‌، ص 51 و 52.