kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۱۵۳
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۰
فتنه 88 به روایت اسناد بیگانه

کودتای آمریکایی با رمز عملیاتی فتنه




سعید مستغاثی
برای کودتای مخملی سال 1388 از چند سال قبل تدارکات بسیاری دیده شده بود که بعضا برخی اسناد آن از سوی رسانه‌ها و خبرنگاران مستقل هم منتشر شد.  ابتدا استراتژی و برنامه تکراری انقلابات یا بهتر بگوییم کودتاهای مخملی بر روی میز قرار داده شد از جمله:
«تشكيك در سلامت انتخابات و القای تقلب در آن»، «اعلام پيروزي در انتخابات قبل از آغاز یا پیش از پایان آن»، «‌زمينه‌سازي براي اعتراض به نتيجه انتخابات»، «بازي با رنگ‌ها» ‌و... اینها برنامه‌هایی بود که در کودتاهای مخملی گرجستان و اوکراین و صربستان و قرقیزستان و مانند آن، جواب داده بود. اما همچنان که بعدا نیز در اسناد مختلف، افشا گردید، در نهایت همه آن برنامه‌ها نه برای پیروزی فلان کاندیدا یا شکست بهمان کاندیدای انتخاباتی، بلکه تماما برای شکست انقلاب و فروپاشی نظام اسلامی تدارک دیده شده بود.
در این‌باره پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه‌داري آمريكا در مصاحبه اختصاصي با مجله آمريكايي «فارين‌پاليسي» گفت:
«... همه آشوب‌هاي ايجاد شده در ايران پس از انتخابات رياست‌جمهوري، توطئه آمريكا براي بي‌اعتبار و منزوي كردن ايران بود تا اين كشور را به زانو درآورد. چرا که به‌عنوان مثال «كنت تيمرمن» كه يك نومحافظه‌كار است و رياست بنياد ملی برای دموکراسی (NED) را برعهده ‌دارد، روز 11 ژوئن يعني پيش از برگزاري انتخابات در ايران نوشت: «صحبت از يك انقلاب سبز در ايران است.»1
پال رابرتس در همان مصاحبه‌اش با مجله فارین‌پالیسی ادامه می‌دهد:
«... به عبارت ديگر قبل از رأي‌گيري چيزي آماده شده بود كه باعث مي شود به خودجوش بودن اعتراضات شك كنيم. چون تيمرمن در ادامه نوشته بود: NED در طول دهه گذشته ميليون‌ها دلار را صرف گسترش انقلاب «رنگي» در كشورهايي همچون اوكراين و صربستان كرده و تكنيك‌هاي ارتباطي و سازماني مدرن را به كارگران آموزش داده است. بخشي از اين پول به دست حاميان موسوي رسيده است البته از طریق ارتباط با  سازمان‌هاي غيردولتي در خارج از ايران كه NED بودجه آنها را تامين مي‌كند....»2
این ادعا را سخنان «لرد بالتيمور» تحليلگر ارشد غربي در پايگاه خبري «خانه شفاف‌سازي اطلاعات» درباره نحوه تامين مالي ايجاد اغتشاش و انقلاب رنگي در ايران نیز تایید کرد.3
این در حالی بود که تقریبا یک‌سال قبل از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری، اسناد قابل توجهی از برنامه‌ریزی مراکز استراتژیک غرب و به‌خصوص آمریکا برای انتخابات فوق‌الذکر منتشر شده بود.
در 29 ژوئن 2008 ميلادي، «سيمور هرش»، تحلیلگر مشهور سیاسی در نشريه «نيويوركر» با‌ اشاره‌اي قابل تأمل به كمك مالي ايالات متحده براي ايجاد يك عمليات پنهاني گسترده عليه ايران و درخواست 400 ميليون دلار از سوي رئيس‌جمهوري آمريكا به همين منظور نوشت:
«جمع‌آوري اطلاعات درباره پرونده هسته‌اي ايران، تحليل بردن توانايي‌هاي هسته‌اي و تلاش براي تضعيف دولت ايران از طريق كار بر روي گروه‌هاي مخالف و ارائه پول به آنها به منظور تغيير رژيم در ايران از جمله اقدامات تصويب شده در دولت بوش بود.»4
طبق نوشته‌های سیمور هرش در نیویورکر، بخش عمده‌اي از اين بودجه به منظور «جنگ رسانه‌اي در درون نظام» به‌صورت محرمانه در اختيار گروه‌هاي به اصطلاح اصلاح‌طلب ايراني داخل كشور قرار گرفت تا در رقابت‌هاي انتخاباتي دهمين دوره رياست‌جمهوري
(22 خرداد 1388) صرف شده و مثلا برای مدیریت یک هجوم تبلیغاتی، بين برخي رسانه‌ها و روزنامه‌هاي مخالف با دولت نهم تقسیم شود.
چهره‌ای که قرار بود در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 در رسانه‌های وابسته به نظام سلطه و همراهان داخلی‌شان از ایران به نمایش درآید به‌طور محوری اینچنین بود:
سياه‌نمايي، القای ناكارآمدي دولت نهم، بزرگنمايي مشكلات اقتصادي و قريب‌الوقوع جلوه دادن بروز بحران شديد در ايران، ايجاد ‌ترديد در موفقيت‌هاي علمي و فن‌آوري نوين با اولويت حوزه‌هاي هسته‌اي و فضايي، زير سؤال بردن سياست خارجي دولت نهم به ويژه در موضوع اتمي و القای چند پارگي ميان مسئولان ارشد نظام و استحاله فكري، عقيدتي و فرهنگي مخاطبان ايراني، البته تمامی این محورها در مناظرات انتخاباتی دوره دهم ریاست‌جمهوری و در سخنان برخی کاندیداها به‌خصوص میرحسین موسوی و مهدی کروبی جاری شد.
در این‌باره «جيمز كاربت»، صاحب‌نظر مسائل سياسي یادداشتی در پايگاه خبري «ويلي ‌لومن» منتشر کرد و با توضیح بخش اول طرح براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی از طریق طرح‌های فوق، آن را با اقدامات سازمان‌يافته اينترنتي براي نفوذ در افکار عمومی مقایسه کرد... کاربت نوشت:
«... برنامه بي‌ثبات‌سازي 1 با مشاركت گروه‌هاي به اصطلاح مردم‌نهادي (NGO) كه هدف خود را ارتقاي سطح دموكراسي اعلام مي‌كردند و نام‌هايي از قبيل «بنياد جامعه باز»، «خانه آزادي» و «بنیاد ملي برای دموكراسي» داشتند، انجام شد. به‌طوري كه غرب اقدام به تامين مالي، آموزش، پشتيباني و تجهيز و تحريك جنبش‌هاي مخالف در كشورهاي هدف ‌مي‌كرد كه اغلب اين موارد نيز در زمان انتخابات و با ايجاد يك نماد رنگي، صورت مي‌گرفت...»5
اين تحليلگر غربي با‌ اشاره به اين مطلب كه آغاز برنامه‌ بي‌ثبات‌سازي 2 در قضاياي پس از انتخابات سال 88 ايران مشهود است، نوشت:
«... اكنون به برنامه بي‌ثبات‌سازي 2 رسيده‌ايم كه چيز خيلي بيشتري از بي‌ثبات‌سازي 1 ندارد و تنها فرق آن استفاده از سايت‌هاي اينترنتي «تويیتر»، «فيس‌بوك»[Facebook]، «يوتيوب» و ديگر رسانه‌هاي اجتماعي است كه با هدف وسعت دادن به تاثير اعتراضات داخلي به كار گرفته شده‌اند...»6
طراحی کودتای مخملی از انستیتو بروکینگز
اما مهم‌ترین سندی که درباره تدارک انقلاب یا کودتای مخملی در ایران منتشر شد، در ژوئن 2009، توسط مركز تحقيقات پيشرفته ضد ‌تروريسم و در پايگاه اطلاع رساني رسمی ‌اینترنتی‌شان قرار گرفت. در این سند رسمی ‌بخش‌‌ها و ابعادي از پروژه موسوم به «کدام راه به سمت ایران؟» ارائه شده بود كه نشان مي‌داد كودتاي مخملي سال 2009 ايران در انديشكده آمريكايي «بروكينگز» طراحي شده بود.7
در باره جایگاه و اهمیت «انستيتو بروكينگز» باید گفت که این موسسه همان نقشي را در اخذ تصمیم براي حزب دموكرات به رياست‌جمهوري اوباما ايفا مي‌‌كرد، كه «انستيتو امريكن اينترپرايز» براي دولت جمهوري‌خواهان به رهبري «جرج بوش» برعهده داشت. بر اساس آنچه در پايگاه اطلاع‌رساني مركز تحقيقات پيشرفته‌ ضد ‌تروريسم و مركز سابان وابسته به انديشكده‌ آمريكايي «بروكينگز» انتشار یافت، این مرکز در گزارش مفصل خود، راهكارهاي لازم براي كودتاي مخملي در ايران و حمايت از مخالفان نظام را قبل از انتخابات طراحي كرده بود.
اين مركز كه توسط ميلياردر صهيونيست به نام «حيیم سابان» راه‌‌اندازي شده، در یک گزارش مفصل 60 صفحه‌‌اي، راهکار اغتشاش عمومي، و گسترش آن و سپس استمرار تا مرحله‌ فروپاشي را نشان می‌داد.
مركز سابان در اين گزارش، ضمن بررسی گزینه‌های مختلف آمریکا برای مقابله با ایران، در كنار گزينه‌‌هاي مطرح سیاسی و نظامي، موضوع تغيير حكومت از طريق كودتاي مخملي و با ايجاد اغتشاش و هدايت آن توسط اپوزيسيون، تا مرحله فروپاشي و سپس حمله‌ نظامي و‌ اشغال كشور را مناسب‌‌ترين گزينه تشخيص داده بود. در این گزارش تکان‌دهنده معلوم می‌گردید که اگر فتنه‌گران در اجرای طرح کودتای مخملی خود موفق می‌شدند، با اتفاقات کنترل نشده بعدی سرزمین ما بایستی در انتظار یک جنگ تمام‌عیار و دخالت نظامی خارجی می‌بود. (نظیر آنچه که بعدا در سوریه اتفاق افتاد)
اين گزارش توسط شش تن از استراتژيست‌هاي وابسته انستيتو بروكينگز به نام‌هاي «كنت ‌ام‌پولاك»، مدير سابان؛ «مارتين ايندايك»، سفير اسبق آمريكا در سرزمين‌هاي‌ اشغالي؛ «دانيل ال باي من»؛ «سوزان مالوني»؛ «مايكل. اي. اُ. هانلون» و «بروس ريدل» تهيه شده بود.8
فصل ششم اين گزارش به‌عنوان «انقلاب مخملي»، مناسب‌ترين راه براي تغيير حكومت را حمايت گسترده از انقلاب مخملي در ايران دانسته بود كه در ادامه نيز آن را بهترين راه‌حل مشكلات آمريكا با ايران معرفي كرده كه كمترين هزينه را در بر داشت.
نويسندگان اين گزارش هدف اصلي گزينه‌ انقلاب مخملي را براندازي حكومت ايران و ايجاد حكومتي كه بيشترين همراهي را با منافع آمريكا داشته باشد، عنوان كرده و گفته بودند كه تعامل با اپوزيسيون داخلي جمهوري اسلامي، برگ برنده‌اي در دست آمريكاست كه از طريق آن به ايران فشار وارد ساخته و رفتار حكومت ايران را تغيير دهد.9
در اجرای این طرح بود که فتنه‌گران با چراغ سبزهای متعدد و هدایت گام به گام محافل وابسته، در روز قدس سال 88 به میدان آمدند و شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» را سر دادند. روز 16 آذر هم آمدند و شعار «جمهوری ایرانی» سر دادند تا اینکه بالاخره...
بالاخره در عاشورای 88، آنچه نباید انجام می‌دادند، انجام دادند و با هدایت مراکز خارجی، به عزاداری و عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) حمله کرده و خیمه‌ها و تکایای عزاداری را به خاک و خون کشیدند، دست زدند و سوت کشیدند و آنچه سال‌های سال به‌صورت عقده در دل خود و اربابان‌شان مانده بود را داد زدند و بر علیه عمود خیمه انقلاب شعار دادند.
اما همه این طرح و برنامه‌ها و صرف بودجه‌های میلیاردها دلاری، به فضل الهی و با درایت رهبری انقلاب و با به صحنه آمدن مردم انقلابی این مرز و بوم، فروپاشید و به هم ریخت. مردم با بصیرت مسلمان، پس از 8 ماه تحمل و مدارا، دیگر نتوانستند جسارت و گستاخی فتنه‌گران را نسبت به ساحت مقدس سرور و سالار شهیدان تاریخ تحمل کنند و بدون هیچ‌گونه هماهنگی و برنامه‌ریزی، در روز 9 دی‌ماه 1388، به‌گونه‌ای عاشورایی و حسینی به میدان آمدند.
کار تمام شده بود و فتنه‌ای دیگر علیه اسلام و انقلاب و ایران درهم پیچیده شده بود. سخن آخر و کلام تمام‌کننده را رهبر معظم انقلاب فرمودند که:
«... مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند. این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى که شرائط غبارآلودگىِ فضاست، این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت. کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على(علیه‌السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها، کارهایى نیست که با اراده‌‌‌‌ امثال ما انجام بگیرد. این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان‌طور که امام در یک موقعیت حساسى (که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام) به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم» درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا...»10
_____________________________________________________________________________________
1 - آیا معترضان انتخابات ایران سازمان یافتگان دیگر ایالات متحده برای یک انقلاب رنگی هستند؟ - پال گریک رابرتس – وب سایت پدید آورندگان - 2009
2- همان
3- مداخله سنگین ایالات متحده در ایران - لرد بالتیمور – پایگاه شفاف سازی اطلاعات – 28 ژوئن 2009
4- آماده ساختن میدان جنگ – سیمور هرش – وب سایت نشریه نیویورکر- 7 جولای 2008
5- مقاله بی ثبات سازی 2 : سوروس ، سیا ، موساد و رسانه های جدید ایران را بی ثبات می کنند – جیمز کاربت – پایگاه خبری ویلی لومن – 24 ژوئن 2009
6- همان
7- کدام راه به سوی ایران؟ گزینه های یک استراتژی جدید آمریکایی برای ایران – کنت ام پولاک ، دانیل بای من ، مارتین اس ایندایک ، سوزان مالونی ، مایکل ای اوهانلون ، بروس ریدل – وب سایت انستیتو بروکینگز – 22 اوت 2009
8- همان
9- همان
10- مجموعه مستند «رمز عملیات» – قسمت دوم : کودتای مخملی – پخش شده از شبکه دوم سیما – 9 دی ماه 1393