حوزه و دانشگاه؛ دو دستگاه مهم برای تضمین پیشرفت ایران اسلامی
فتح قلههای پیشرفت با وحدت حوزویان و دانشگاهیان
رضا الماسی
«روز وحدت حوزه و دانشگاه از یادگارهای ارزشمند امام بزرگوار ماست. این مسئله هم مثل همه تدابیر و تصمیمهای مهمی که در راه جریان صحیح و اسلامی جامعه ما، آن حکیم عالیمقام و آن انسان والا و بصیر مطرح کردند، یکی از برکات وجودی ایشان بوده و هست و انشاءالله خواهد بود. »
آنچه که خواندید بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با طلاب و دانشجویان 28/9/69 است.
حضرت آقا در ادامه همین بحث میافزاید:«وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف، و هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو حرکت نمایند... وحدت حوزه و دانشگاه، يعني هر دو، كار خودشان را بكنند؛ اما براي يك هدف و آن هدف، ساختن و كامل كردن ملت و كشور ايران است، وحدت حوزه و دانشگاه يعني حركت پابهپاي علم و دين...»
گاهى تصور مىشود که مراد از وحدت حوزه و دانشگاه وحدت فیزیکى و خارجى است و اکنون که نظام اسلامى به وجود آمده است، نظام دانشگاهى و نظام حوزوى نیز باید در یکدیگر ادغام شوند و تعدّدى در نظام آموزشى نباشد. سپس این سؤال مطرح مىشود که این وحدت چگونه باید صورت گیرد؟
آیا باید یکى از آنها حذف شود و دیگرى باقى بماند؟ یعنى یکى مثل دیگرى شود؛ مثلاً، حوزه به دانشگاه تبدیل شود یا به عکس؟ یا اینکه هر دو حذف شوند و نظام تحصیلى جدیدى به وجود آید که بینابین و یا جامع هر دو باشد؛ نه حوزه باشد و نه دانشگاه، بلکه جامع امتیازات هر دو باشد؟
وقتی به آثار و گفتار شاگردان حضرت امام(ره) و صاحب نظران علوم اسلامی رجوع میکنیم، اینگونه به نظر مى رسد که این بحث از ریشهاشتباه است. هرگز کسانى که وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح کردهاند منظورشان وحدت فیزیکى آن دو نبوده است. در گزارش پیش رو به این موضوع پرداختهایم،همراه ما در این گزارش
باشید.
وحدت در هدف
به نظر میرسد آنچه معقول است و باید تحقق پیدا کند این است که حوزه و دانشگاه هدف واحدى را در نظر بگیرند و براى تحقق آن دوشادوش هم تلاش کنند. این وحدت با وحدتى که در میان سایر اقشار ملت مطرح است فرقى ندارد. در آن مورد، هیچ کس نمىگوید که مثلاً مسگرها آهنگر شوند یا آهنگرها مسگر، بلکه منظور از وحدت این است که همه اقشار ملت در یک جهت حرکت کنند و هدف واحدى را دنبال کنند.
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، رئیسموسسه امام خمینی(ره) در بخشهایی از کتاب «مباحثی درباره حوزه» تصریح میکند: «وحدت حوزه و دانشگاه به این معنا نیست که مثلاً حوزه از فقه و اصول و سایر علوم خود دست بردارد و به دنبال دروس دانشگاهى برود و یا دانشگاه از دروس خود دست بردارد و دانشجویان، دروس حوزوى بخوانند یا مثلا دانشگاهى لباس روحانى بپوشد و یا روحانى لباس دانشگاهى. این کارها ممکن است اما مطلوب نیست، زیرا ما به همه این علوم حوزوى و دانشگاهى نیاز داریم و طبعاً گروههایى نیز باید به تحصیل در آنها بپردازند. هم دانشگاهى باید باشد و کار خود را انجام دهد و هم حوزوى. ولى در مسائل سیاسى باید با هم هماهنگ باشند و در برنامهریزیهاى علمى مشارکت داشته باشند. حوزه و دانشگاه باید مثل دو خط موازى با هم حرکت کنند و در مواردى که بین دستاوردهاى هر دو تلاقى حاصل مىشود باید همکاریها قویتر شود، نه اینکه برخورد و تضادّى بین آنها پیش آید؛ مثلاً، هدف رشتههاى علوم انسانى و تجربى یکى است و آن تأمین نیازهاى علمى کشور است ولى هر کدام شیوه خاصى در تحقیق دارد. شیوه تحقیق در یکى آزمایشگاهى است و در دیگرى مصاحبه، پرسشنامه و... ما مىتوانیم دو بخش آموزش داشته باشیم یکى آموزش علومى که مستقیماً با دین در ارتباط است یا از دین تغذیه مى شود و یا دین را تقویت مىکند و در خدمت پیشرفت دین است و بخش دوم علومى که مستقیماً با دین سروکار ندارد ولى به صورت غیرمستقیم در خدمت دین و متدیّنین قرار مىگیرد. هر کدام از این دو بخش آموزش ویژگیهاى خود را دارد، به خصوص با توجه به اینکه روش تحقیق در آن دو بسیار متفاوت است. به طورکلى، روش تحقیق در علوم اسلامى نقلى و تاریخى است، برخلاف روش تحقیق در علوم دانشگاهى که عمدتاً تجربى
مى باشد.»
تولید قدرت
در عرصه نرمافزاری و سختافزاری
بر اساس تفاوتهای علوم دانشگاهی و حوزوی، وجود دو نوع آموزش اقتضای واقعی آنهاست و وحدت در هدف موجب ادغام آنها در یکدیگر نمىشود، چون معناى وحدت هدف این است که هر دو جهتگیرى واحدى داشته باشند و با یکدیگر احساس بیگانگى نکنند، به یکدیگر کمک کنند، امکانات تحقیق و تدریس را با یکدیگر مبادله کنند، از تجربیات هم استفاده نمایند، از نقاط قوّت یکدیگر آگاه شوند و بخشهاى قابل اقتباس را از یکدیگر بگیرند و در قسمت خود پیاده کنند و بالاخره در مسائل سیاسى و اجتماعى، هماهنگ باشند.
رضا محمدی، طلبه حوزه علمیه تهران در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «اگر حوزه و دانشگاه با یک مبنای فکری و اتحاد در یک هدف به کار و تلاش و مبارزه ادامه دهند، افقهای روشنی پیش روی ما قرار خواهد گرفت. اما اگر این نباشد، چرخ پیشرفت کشور و امت اسلامی خواهد لنگید. یک جامعه پیشرفته به همان میزانی که به صنعت و سختافزار پیشرفته نیاز دارد، به نرمافزاری که آن را به سمت قلههای انسانیت و معنویت حرکت بدهد نیز محتاج است.»
محمدی در ادامه میافزاید: «این حجم از پیشرفتها پس از انقلاب به برکت اسلام و بسترهایی که تفکر دینی در اختیار ما قرار میدهد اتفاق افتاده است. حتماً دانشگاه ما با دانشگاه کشورهای دیگر که دغدغه پیشرفت دارند باید متفاوت باشد. چراکه الگوی پیشرفت ما بر یک نرمافزار ایرانی اسلامی تعریف شده است. تولید قدرت ما در هر دو حوزه نرمافزاری و سختافزاری باید مبتنی بر این الگوی بومی باشد»
کمکاری مرکز
الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، ما بایستی با فرهنگ خودمان، ایرانی زندگی کنیم، ایرانی باید بیندیشیم و فکر کنیم؛ و الگوی پیشرفت اسلامی ـ ایرانی را در زمینه مسائل علم هم حتماً بایستی رعایت کنیم.
رهبری در نشست اخیر با هیئت دولت در تاریخ 2/6/99 میفرمایند: «اسلام الگوی مستقلّ خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظامسازی و جامعهسازی به طور خلاصه یک الگویی است مرکّب از ایمان و علم و عدل؛ این سه عنصر اصلی است. ایمان به معنای ایمان توحیدیِ خالص که این ایمان توحیدیِ خالص، هم در ساخت شخصیّت انسانها تأثیر میگذارد، هم در ساخت جامعه و قواره عمومی جامعه اثر میگذارد، و هم در عمل شخصی امتداد دارد، هم در شکل اجتماعی. علم با گستره بیانتهای [آن] -هم علم الهی، هم علم طبیعی به آن [معنا] که غربیها هنرشان را در آن نشان دادند، [یعنی] تسخیر طبیعت و تسلّط بر طبیعت و مانند اینها- جزو چیزهایی است که در اسلام ممدوح است. بعد انسان عروج میکند از این مرحله به مراحل بالاتر؛ علم به هویّت انسان، علم به عالَم ملکوت و علوم الهیِ برتر از این حرفها. این علم شامل همه این مسائل است.»
متاسفانه بیش از دو سال از فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت که مهمترین اقشار برای پیگیری و تحقق آن، حوزه و دانشگاه هستند، میگذرد اما هنوز خبری از نسخه ارتقاءیافته آنکه طبق این ابلاغیه قرار بود حداکثر ظرف دو سال برای تصویب و ابلاغ ارائه شود، نیست.
کارشناسان علوم دینی معتقدند مطمئناً اگر نسخه نهایی این الگو به نتیجه برسد و اهمیت همکاری حوزه و دانشگاه در تعیین سرنوشت انقلاب و مردم از سوی نخبگان این دو نهاد به درستی فهم شود، گامهای مراحلی که از انقلاب تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی باقیمانده با سرعت بیشتری برداشته خواهد شد.
بروز همدلی اجتماعی
در سایه وحدت دو دستگاه علمی
به گفته برخی کارشناسان، وضعیت موجود در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی مردم از سیاستگذاری گرفته تا اجرا، همه به نوع نگاه و عملکرد نخبگان جامعه برمیگردد. ضمن اینکه ریشه نگاه و عملکرد نخبگان را نیز باید در فرهنگ به معنای باورها و ارزشهای مورد قبول آنها جستوجو کرد. اگر وضعیت اقتصاد و معیشت امروز مردم با چالش جدی مواجه شده(که شده)، بسیار بیشتر از آنکه به فشارهای دشمنان خارجی مربوط باشد، به همین عامل، یعنی فرهنگ حاکم بر ذهن و دل مسئولان که به عنوان نخبگان جامعه در راس امور قرار گرفتهاند و نوع و زاویه نگاه آنها به مسائل مرتبط است.
شاید یکی از مظاهر اجتماعی وحدت در هدف را بتوان در هم افقی دانشجویان و طلاب برای کمکرسانی به بیماران و کادر درمان در ماجرای شیوع ویروس کرونا مشاهده
کرد.
خانم زهرا اسلامی، فارغالتحصیل دانشگاه علوم پزشکی سمنان، عضو کادر درمان و پرسنل یکی از بیمارستانهای تهران در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «وقتی عناصر حوزوی و دانشگاهی نگاه شان به هدف و آینده انقلاب، واحد میشود، ملاحظه میکنیم که بر سر راه این مسیر هر چالشی واقع میشود، همین عناصر، خالصانه حضور پیدا کرده و موجی از همدلی را در سطح جامعه منتشر میکنند.»
او در ادامه میافزاید: «در این 10 ماهی که از ورود ویروس کرونا به زندگی ما ایرانیها میگذرد، بارها شاهد بودیم که گروههایی از حوزه و دانشگاه در بیمارستانهای مختلف از جمله بیمارستان ما حضور پیدا میکردند و صحنههایی از ایثار و فداکاری را به نمایش میگذاشتند. این صحنهها ناشی از همان نگاه مبنایی و ماهیتی است که جوانان دانشجو و طلبه به انقلاب و اهداف آن دارند. در چالشهای دیگر کشور همچون سیل و زلزله و حمایت از معیشت مستضعفان و... نیز همیشه این نگاه حاکم بوده و عبور از همه گردنههای سخت پیش رو به وحدت سرمایههای علمی کشور در نحوه نگاهشان به اهداف انقلاب که عمدتاً خروجی حوزه و دانشگاه هستند بستگی دارد.»