اول از خودت شروع کن!(حکایت خوبان)
شخصی به «عبدالله ابن عباس» (پسرعموی رسول خدا(ص)) گفت: میخواهم امر به معروف و نهی از منکر نموده و مردم را وعظ و نصیحت کنم. «ابن عباس» گفت: مانعی ندارد، اما مواظب باش که سه آیه از آیات قرآن مجید تو را رسوا نکند. آن شخص پرسید: کدام سه آیه؟ «ابن عباس» گفت: آیه 44 سوره بقره: اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم» آیا مردم را به نیکی دعوت میکنید اما خودتان را فراموش مینمایید؟! آیا تو اطمینان داری که از مخاطبان و نکوهششدگان این آیه نیستی؟ آن شخص گفت: نه! آیه دوم را بگو! «ابن عباس» گفت: آیه 2 و 3 سوره صف: یا ایهاالذین امنوا لم تقولون مالا تفعلون، کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون»ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا سخنی میگویید که به آن عمل نمیکنید؟ نزد خدا این کار بسیار موجب خشم است که کسی سخنی بگوید و به آن عمل نکند!
نسبت به این آیه چطور؟ آیا مطمئن هستی که از توبیخشدگان این آیه نیستی؟ آن شخص گفت: نه، آیه سوم را بگو! «ابن عباس» گفت: آیه سوم گفتار حضرت شعیب است که در آیه 88 سوره هود به مردم چنین گفت: و ما ارید ان اخالفکم الی ما انهاکم عنه» من هرگز نمیخواهم چیزی که شما را از آن بازمیدارم، خودم مرتکب آن شوم. آیا از اهل این آیه هستی؟ آن شخص گفت: نه.
«ابن عباس» گفت: بنابراین اول از خودت شروع کن. (1)
____________________
1- محاضرات الادباء، ج1، ص 132