دانشجو یادآر که تو مؤذنی! (یادداشت دانشجویی)
«دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.» این جمله با مسمی از شهید بهشتی، خود بیانگر نقش بیبدیل دانشجویان در پویایی و تحرک جامعه است که متاسفانه این روزها کاملاً فراموش شده است. جنبش دانشجویی که روزی مبداء تحولات و پیشقراول تمامی رخدادهای صد سال اخیر تاریخ معاصر ایران بوده است، اینک به پیکر نحیف و منفعلی تبدیل شده که تنها به صدور چند بیانیه اعتراضی، قناعت کرده و سالی یکبار با برپایی استندآپ کمدی به مناسبت 16 آذرماه، ابراز وجود میکند!
اگرچه با همهگیری ویروس کرونا و تعطیلی دانشگاهها، این رخوت بیش از پیش عینیت پیدا کرده است اما سؤال اینجاست که چه بر سر موذنان جامعه آمده که اینگونه بیرمق، در مواجهه با تحولات روزمره، موضع موازنه منفی را اتخاذ میکنند یا اگر هم راغب به فعالیتهای فوق برنامه باشند، عموماً به جهت فقدان تحلیل درست، انرژی خود را در مسیرهای انحرافی و پوچ هدر میدهند و آتش بیاران معرکه دشمنان این مرز و بوم میشوند؟
پاسخ این سؤال اما بیش از آنکه به خود دانشجویان بستگی داشته باشد، به مسائل و حواشی بیرون از دانشگاه باز میگردد. با مروری به روند تاریخی تحولات جنبش دانشجویی، پس از جنگ تحمیلی و ابتدای دهه 70 شمسی، مشخص میشود که از این برهه به بعد، اعمال سیاستهای فرمایشی از جانب دولتهای روی کار آمده و سوءاستفاده از جریانات دانشجویی در حکم پیاده نظام و سیاهی لشکر کارگردانان سیاسی، موجب شد تا از دانشجویان در غائلههایی مثل تابستان 1378 و تابستان 1388 و حتی اعتراضات دی 96 و آبان 98، همچون ملعبههایی در راستای پیشبرد سیاست شوم «فشار از پایین؛ چانه زنی از بالا» بهرهبرداری شود.
هزینه این سوءاستفاده همیشگی طی 2 دهه اخیر، نه از کیسه لیدرهای دروغین سیاسی همچون «احمد باطبی»، «مجید توکلی»، «امیرعباس فخرآور»، «حشمتالله طبرزدی» و... بلکه از جیب دانشجویان ساده و از همه جا بیخبری پرداخت شد که با تهییج این قماش منفعتطلب، پس از مدتی زندگی خود را ویران شده یافتند و سپر بلای کسانی شدند که شهرت، پناهندگی و زندگی مرفه حاصله از دلارهای مزدوریشان را مدیون ساده انگاریهای دانشجویان احساساتی هستند.
در سوی دیگر نیز اگرچه بودند و هستند دانشجویان هوشیار و دغدغهمندی که به آرمانهای انقلاب اسلامی معتقدند و به سادگی فریب شعارهای خوش خط و خال ضدانقلاب در فضای دانشگاهی را نمیخورند، اما آنچنان با برخوردهای قهریه مسئولان غربزده همچون «منع از تحصیل»، «معرفی به کمیته انضباطی» یا حتی «تعقیبهای قضایی» مواجه میشوند که صدایشان در نطفه خفه شده و عطای فعالیتهای مستقل دانشجویی را به لقایش میبخشند.
از همین رو، اتمسفر رایج امروز در دانشگاههای کشور صرفاً بر مدار مدرکگرایی و علمآموزی محض چرخیده و هیچ عزم و انگیزهای از سوی دانشجویان برای فعالیتهای فوق برنامه و غیردرسی دیده نمیشود؛ چراکه اکثریت ایشان اگرچه مایل به آن باشند اما از عقوبت این قبیل فعالیتها بیم دارند و معتقدند که «سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند»!
همین رخوت و رکود در فضای دانشجویی اما به جز جو دانشگاه، اثرات سوء خود را بر جامعه نیز خواهد گذاشت. جای شوربختی است وقتی جنبش سرخورده دانشجویی، عزلتنشینی را بر مطالبهگری ترجیح دهد و به جای روشنگری اجتماعی در قضایای تخصصی و بسیار حیاتی مثل برجام، IPC، سند 2030، FATF، CFT، معاهده اقلیمی پاریس و... موضع سکوت اختیار کند. در این شرایط، از افراد جامعه چه توقعی است که در برابر انعقاد این قراردادهای استعماری، مقاومت نموده و سر تسلیم فرود نیاورند؟
در همین زمینه، رهبر فرزانه انقلاب شدیداً به فعالیتهای دانشجویی تاکید دارند و خلأ وجودی آن را جبران ناپذیر دانسته و میفرمایند: «خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند!؟» [12 آبان 1372]
امید است با حذف طمع نحلههای سیاسی به منظور بهرهکشی و بازیگردانی از جریانات دانشجویی، فضای فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها همچون دهه اول انقلاب رونق گرفته و موذنان جامعه، مجددا بشیر و نذیر و آگاهی بخش مردمانشان باشند.
* کیوان اسفرائینی
دانشجوی مهندسی