کسب و کاری به نام حقوقبشر با نگاهی به زندگی عبدالکریم لاهیجی -4
دانشگاه ساواک
سید محمد عماد اعرابی
شاید عجیب به نظر برسد اما عبدالکریم پس از آزادی از زندان توانست دوباره به دانشگاه برگردد و سعی کرد دوره دکتریاش را که نزدیک به دو ماه از آن را در زندان گذرانده بود به پایان برساند.32 اخراج دانشجویان سیاسی پدیده تازهای در حکومت پهلوی نبود. اردیبهشت 1342 بسیاری از دانشجویان به علت فعالیتهای سیاسیشان از ادامه تحصیل بازماندند اما عبدالکریم میگفت:
من و چند نفر دیگر در دانشکدههای دیگر مشمول این تصفیه نشدیم و به ما اجازه داده شد که امتحاناتمان را بگذرانیم.33
این بار هم یک اتفاق ویژه برای او افتاده بود. خودش میگفت وساطت اساتیدی نظیر سید حسن امامی در ادامه تحصیلش مؤثر بود34 اما کسی مثل سید حسن امامی با آن سوابقش باید در پرونده عبدالکریم نکته قابل ملاحظهای دیده باشد تا مانع از اخراجش شود.
آن روزها جهانشاه صالح به ریاست دانشگاه تهران رسیده بود؛ ریاست صالح در دانشگاه تهران یک فرصت طلایی برای ساواک به حساب میآمد، آنها توانسته بودند عوامل خود را در بخش قابل ملاحظهای از ساختار دانشگاه مستقر کنند. ساواک حتی توانست یک دفتر رسمی در دبیرخانه دانشگاه تأسیس کند و گاردی هم به نام گارد دانشگاه راهاندازی شد.35 عبدالکریم که در آن ایام دانشجوی دکتری حقوق بود میگفت:
متأسفانه به علت ضعیف شدن قدرت دانشگاه و شورای دانشگاه به نفع ساواک در دوره جهانشاه صالح [...] ریاست دانشگاه و طبعاً شورای دانشگاه یک عامل اجرایی بود در دست ساواک.36
در آن فضا برخی دانشجویان جذب ساواک شده بودند و یا با آنها همکاری میکردند؛ محمدحسن ناصری یکی از آنها بود که به توصیه سرهنگ مولوی به استخدام ساواک درآمده بود و در میان زندانیان کمیته مشترک ضد خرابکاری به «دکتر عضدی» معروف شد،37 تقریباً اکثر مبارزین طعم شکنجههای او را چشیده بودند. اتفاقاً ناصری هم مثل عبدالکریم دانشجوی حقوق دانشگاه تهران بود. اگر تعارف را کنار بگذاریم، عبدالکریم لاهیجی هم از هر نظر برای چنین ارتباطی با ساواک مستعد بود. او علیرغم سابقه سیاسیاش توانست به راحتی در کنکور دکتری شرکت کند و پذیرفته شود، و علیرغم سابقه زندان توانست مجدداً به دانشگاه برگردد و ادامه تحصیل دهد. چنین شرایطی در حکومت پهلوی برای تمامی دانشجویان میسر نبود!
یک بار به دانشجویان قول داد نشانی منزل هرمز سلیمی از کارمندان ساواک را به آنها بدهد؛38 اینکه از چه طریقی نشانی منزل این افراد را به دست میآورد قطعا مهم است اما نکته مهمتر این بود که هر بار دانشجویان برای گرفتن نشانی به سراغش میآمدند، به بهانه اینکه «بعدا حسابش را خواهیم رسید» از دادن آدرس طفره میرفت!39 یک بار دیگر وقتی محمد باهری وزیر دادگستری وقت به دانشگاه تهران آمده بود و مورد اعتراض شدید دانشجویان قرار گرفت، عبدالکریم توانست با وساطت و پادرمیانی باهری را از جمع دانشجویان خارج کند.40
کمکم روزهای گرم و پرالتهاب خرداد 1342 از راه میرسید. عبدالکریم که سعی کرده بود تا حدودی از کارهای سیاسی فاصله بگیرد اما همچنان فعالیت نصفه و نیمهای در کمیته تعلیمات جبهه ملی داشت. آیتالله خمینی پس از سخنرانی کوبندهاش علیه حکومت پهلوی در 13 خرداد توسط مأموران امنیتی بازداشت و به تهران منتقل شد. دو روز بعد یعنی در 15 خرداد 1342 مردم تهران و قم تجمعی عظیم در حمایت از مرجع تقلیدشان ترتیب دادند که با دخالت نیروهای نظامی به خاک و خون کشیده شد. موجی از خشم و نفرت به راه افتاد و بسیاری از شخصیتهای مذهبی و فعالان سیاسی کشتار مردم توسط ارتش را محکوم کردند؛ جبهه ملی اما در این میان ساکت بود. آنها هیچ دخالتی در راهپیمایی روز 15 خرداد نداشتند. عبدالکریم میگفت روز 16 خرداد به همراه سایر اعضای کمیته تعلیمات جبهه ملی از جمله حسن حبیبی، حسین مهدوی، عبدالرحمن برومند، هدایتالله متین دفتری و... در منزل عبدالرحمن برومند جمع شدیم تا درباره صدور اعلامیهای پیرامون وقایع 15 خرداد تصمیم بگیریم اما رهبران جبهه ملی از این اقدام کمیته تعلیمات استقبال نکردند.41 در واقع جبهه ملی مدتها بود که حالتی نیمه تعطیل داشت و کمترین کنش سیاسیای از خود نشان نمیداد. مردم در تظاهرات روز 15 خرداد انتقاداتشان را متوجه شخص شاه کرده بودند و این در حالی بود که به قول عبدالکریم: «جبهه ملی از هرگونه تقابلی با شاه پرهیز داشت.»42 شاید به همین دلیل بود که آنها حاضر نشدند هیچ بیانیهای درباره سرکوب 15 خرداد صادر کنند و مسئولان جبهه ملی با خیال راحت گفتند:
ما چون از ابتدا نسبت به این جریان ساکت بودیم و ناظر، الآن هم مصلحت در این است.43
با این اظهار نظر دیگر هماناندک جوانان حاضر در کمیته تعلیمات هم از جبهه ملی قطع امید و کمیتهشان را منحل کردند.