در محضر امام خمینی(ره)
صبر بر مصیبتها
شبی که خبر شهادت هفتاد و دو تن در حزب جمهوری اسلامی به دفتر رسید، همه متحیر شدند که چگونه این خبر را به امام برسانند. به رادیو اطلاع داده شد که شب خبر را پخش نکنند؛ چون معمولاً امام آخر شب اخبار را گوش میکردند. قرار شد که حاج احمدآقا و آقای رفسنجانی فردای آن روز بیایند و خبر را به گونهای به اطلاع ایشان برسانند که برای امام مسئلهای پیش نیاید. در منزل هم سفارش شد که رادیو را از بالای سر امام بردارند، چون ممکن بود در خبر ساعت 7 یا 8 صبح پخش شود. وقتی خانواده برای برداشتن رادیو به اتاق امام میروند، ایشان می فرمایند: رادیو را بگذارید سر جای خود، من جریان را از رادیوهای خارجی شنیدم. هنگامی که آقای هاشمی و حاج احمدآقا خدمت امام میرسند، امام به آنها دلداری میدهد و سپس قضیهای را نقل میکنند که یکی از علمای اسلامی سخنرانی میکردند که به ایشان خبر میدهند حادثهای اتفاق افتاد و عدۀ کثیری در آن حادثه جان سپردند، اما آن عالم با همان وضعیتی که روی منبر نشسته بود، فرمود: تقارب آجال شده است؛ یعنی خداوند اجلها را نزدیک کرده است و بنا بود اینها به طور پراکنده بمیرند، ولی خداوند أجلها را نزدیک کرده است.
* سرگذشتهای ویژه – ج1 – صفحه 31.
من حق ندارم به خانم امر كنم!
خانم زهرا مصطفوي روايت مي كند: من نديدم در طول زندگي، امام به خانمشان بگويند در را ببنديد. بارها و بارها ميديدم كه خانم ميآمدند و كنار آقا مينشستند، ولي امام خودشان بلند ميشدند و در را ميبستند و حتي وقتي پا ميشدند، به من هم نميگفتند كه در را ببندم. حتي به صورت خواهش هم از ايشان چيزي را نميخواستند. به آقا گفتم: خانم كه داخل اتاق ميآيند همان موقع به ايشان بگوييد در را ببندند. گفتند: «من حق ندارم به ايشان امر كنم.»
* قدس ایران ،بانوی بزرگ انقلاب،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صص 57-70