در پی شهادت مظلومانه كودكان غزه
علیرضا قزوه
تابوت كودكان غزه را به رود نیل بیندازید
شاید موسی به دادشان برسد
شاید فرعون
شاید آسیه
شاید نیروهای سازمان ملل
شاید گماشتگان خلیفه ی نفت
تابوت كودكان غزه را به رود نیل بیندازید
فرقی نمیكند كه پسر باشند یا دختر
خمپاره ها كه بیایند
فرفره بازی بچه ها آغاز میشود
یكی صدایش را بادبادك میكند
یكی صدایش را چراغ
و خواب هایش را نخی كه چراغ ها را بالا میبرد
نگاه كن كه آسمان مدیترانه
پر از بادبادك خونین است
گلوله ها كه بیایند
توپ بازی بچه ها آغاز میشود
نگاه كن
زخم ها برگشتهاند
ستاره ها برگشتهاند و شهیدان برگشته اند
یوسف برگشته است و یازده خمپاره در هر ساعت
بر خواب هایش فرود میآیند
آریل شارون برگشته است
از درون شیشههای ادرار آزمایشگاهی در تل آویو
سرما برگشته است و پرزیدنت سیاه برگشته است
در سرطان گرما
آمبولانس ها برگشتهاند و جنازه ها برگشته اند
موج ها برگشتهاند و شعرها ریختهاند به خیابان
قایق ها برگشتهاند و لاك پشت ها برگشته اند
ناتو برگشته با ژنرالهایی فلزی
كه برق شان قطع شده است
نیل ریخته است به باریكه ی غزه
كنعان كوچیده است به محله ی شجاعیه
و جنازههای تازه
زنبیل زنبیل میروند بر نیل
نه آغوش آسیهای
نه یوسفی و نه موسایی
كسی تكان نمیخورد و كاری نمیكند
تنها پسركی پابرهنه برگشته است
به نام حنظله
از درون كاریكاتورهای ناجی العلی
تا بچه ها را
از زیر این همه آوارهای تماشا
بیرون بكشد