عوامل اساسی جهش اقتصادی
علی پوریا
جهش، نوعی تحول بزرگ در کمیت و کیفیت است که تغییرات اساسی و بنیادینی را به دنبال دارد. جهش انقلابی و ریشهای زمانی میتواند موثر باشد که شرایط و مقتضیات و لوازم آن آماده شده باشد؛ شاید از همین رو رهبر معظم انقلاب در طول سالیان اخیر با انتخاب شعارهای سال مربوط یا مرتبط با مسئله اقتصادی، بر آن بود تا این شرایط و مقتضیات فراهم آید و لوازم تحول و جهش بزرگ اقتصادی ایجاد شود. نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس تعالیم قرآن، عوامل اساسی جهش اقتصادی را تبیین کند.
عوامل و بسترهای جهش اقتصادی
حرکتها میتواند در بستری آرام و به دور از چالش و تنش صورت بپذیرد؛ این حرکتهای عادی و معمولی، همانند رودی آرام در بستر خود تا مقصد ادامه مسیر میدهد بیآنکه تخریب و طغیانی را به دنبال داشته باشد؛ رود زمانی در رودخانه به آرامش میرسد که چالشها برطرف شده و حجم آب در یک دشت وسیع بدون سراشیبی تند و بستری آزاد و سطحی گسترده به آرامی جریان یابد اما زمانی که رود در بستری تنگ و سراشیبی تند با حجم بزرگتر از حجم رودخانه قرار دارد، ناچار است تا با سرو صدا و امواج خروشان راه خویش را با شتاب بگشاید و چالشها و موانع را از سر راه بردارد.
امروز حرکت اقتصادی در ایران اسلامی، به اسباب گوناگون داخلی و خارجی همانند رودی است که در کوهستان و نه دشت و جلگه پیش میرود؛ به طوری که برای برداشتن چالشها نمیتواند تنها به مدیریت و فعالیت اقتصادی عادی و معمولی بسنده کند؛ بلکه باید در یک مدیریت و چهره جهادی و انقلابی با شدت و حدّت پیش تازد تا به هدف خویش برسد. جهشی که اقتصاد ایران اسلامی بدان نیاز دارد، پرشی است که باید ابزارها و عوامل و بسترهای آن از پیش فراهم شده باشد؛ وگرنه بدون ایجاد ابزارها و بسترهای پرش، جهش اقتصادی نمیتواند انجام گیرد و در نهایت به شکست منجر میشود. از نظر آموزههای قرآن، مهمترین عوامل برای یک جهش اقتصادی بزرگ سودمند توجه به عوامل و بسترهای زیر است:
1. مدیریت جهادی و انقلابی: جهاد مقدس مومنان باید همه ابعاد زندگی انسان را دربر گیرد و آنان باید به شکل جهادی با رویکردی انقلابی در صحنههای گوناگون نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حضور داشته باشند. هر کسی باید احساس مسئولیت داشته باشد و از مقاومت و استقامت در برابر مشکلات عقبنشینی نکند، بلکه با «مشارکت جمعی» در قالب «تعاونوا علی البر و التقوی»(مائده، آیه 2) اجتماعی را ایجاد کنند که هر یک مسئولیت خویش را نه در سطح توان عادی بلکه در حد توان انقلابی و جهادی انجام دهد و از صبر و استقامت بهرهمند باشد و با حلم عقلانی کارش را به احسن وجه پیش برد. بنابراین، نیاز نخست جهش اقتصادی داشتن منابع انسانی با رویکردی جهادی و انقلابی است که این تغییر در امت اسلامی ایران باید پدید آید و مردمانی مومن و متقی با تغییر در افکار و کردار (رعد، آیه 11؛ مائده، آیه 96)، خواهان تغییر اساسی در شیوه و سبک زندگی خویش شوند به گونهای که «تولید» به عنوان یک ارزش مقدس الهی برای آنان مطرح شود تا اینگونه نه تنها امت ایران اسلامی از فقر اقتصادی رها شوند، بلکه بتوانند با انفاق و احسان، دیگر ملتها را نیز در چارچوب عدالت از مواهب الهی بهرهمند سازند و دستگیر مردمان مستضعف و فقیر باشند، حتی اگر برادر دینی آنان نباشند؛ زیرا آنچه ملاک انفاق است بخشیدن درآمد و مال به مطلق «فقیر» است؛ خواه مسلمان باشد خواه غیرمسلمان،
از همین رو «ابرار» به تبعیت از «مقربان» به انفاق و اطعام حتی کافران حربی اسیر در جنگ میپردازند.(انسان، آیات 5 تا 9) از نظر آموزههای قرآن، در شرایط غیر عادی طبیعی همانند سیل و خشکسالی یا غیر عادی غیر طبیعی همانند جنگ و تحریم اقتصادی، لازم است تا منابع انسانی که مدیریت اقتصادی را به عهده میگیرند، از مدیران انقلابی ایمن و کاردان باشند که حرکتهای انقلابی آنان در عین عقلانیت و علمیت، توان از میان بردن چالشها را داشته باشد و موانع فعلی و احتمالی را از سر راه بردارد. از همین رو حضرت یوسف(ع) با ویژگیهایی چون امانت، عقلانیت و علمیت جهت دوره بحرانی و سخت خشکسالی جهت مدیریت اقتصادی انتخاب میشود تا بتواند با رویکردی انقلابی موانع و چالشها را بردارد و از آنها عبور کند و امت را به سلامت به مقصد برساند و مرگ و نیستی را از آنان دور سازد و آرامش و آسایش را برایشان به ارمغان آورد.(یوسف، آیات 47 تا 55)
2. عدالت در توزیع منابع مالی: مهمترین هدف و فلسفه بعثت و ارسال رسولان و انزال کتب آسمانی، آگاهی مردم نسبت به حقوق خویش و ایجاد بستر برای «قیام الناس بالقسط» است که تحت رهبری معصومان(ع) انجام میشود.(حدید، آیه 25) بنابراین، مومنان باید به عنوان «امت سرمشق و نمونه» و «شاهدان الهی» «قوامین بالقسط» باشند و با تمام توان در این امر وارد عرصه کازار شوند تا با اجرای عدالت، هر کسی به حق خویش برسد(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) و اگر ظالم و مستکبری مانعی ایجاد میکند، با حذف فیزیکی و فرهنگی ظالم و مستکبر در یک جهاد و مبارزه، مظلوم و مستضعف را نجات داده و بستر بهرهمندی آنان را از قسط فراهم آورند.(نساء، آیه 75) از آنجا که «اقتصاد» و «مال» عنصر قوام اجتماع است(نساء، آیه 5)، لازم است تا مسئله اقتصادی به عنوان مهمترین امر امت در دستور کار قرار گیرد. از همین رو جهاد در امر اقتصادی همانند جهاد نظامی از ارزش و اعتبار بسیاری برخوردار میشود تا جایی که جهاد با جان و مال در کنار هم در آیات قرآن مطرح میشود؛ زیرا هر حرکت جهادی از جمله جهاد نظامی مستلزم فراهم آوری «مال و اقتصاد» است؛ چرا که بدون تغذیه یا ابزارها و ادوات جنگی نمیتوان از جهاد سخن به میان آورد و اگر بخواهیم «تهیه» نفرات و تجهیزات برای جهاد و یا قدرت بازدارندگی داشته باشیم، باید «اقتصاد و مال» در جریان باشد و اقتصاد در حد اعلای قوت و قدرت باشد (انفال، آیه 60) خدا بصراحت حتی «اموال» را بر «انفس» مقدم میدارد و با عبارتی چون « جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ» (توبه، آیات 81 و 88؛ انفال، آیه 72) بیان میکند که در عملیات نظامی، اقتصاد لازمه اصلی است و اگر کسی بخواهد جهاد با جان داشته باشد، اول باید مالی داشته باشد که جانش را حفظ کند و خوراکش را تامین نماید یا با اقتصاد و مال، ابزارهای لازم جهادی را برایش فراهم آورد تا شخص بتواند با جان خود در میدان جهاد نظامی شرکت داشته و مشارکت نظامی را تحقق بخشد. در یک جهش اقتصادی آنچه لازم است بهرهمندی همگان از عدالت است تا این گونه هر کسی بتواند از منابع مالی حلال و طیب خویش برای مقاصد عالی انسانی و اجتماعی بهره گیرد. تحقق این امر به آن است که مومنان و مسئولان در یک نظام اسلامی، به توزیع عادلانه ثروت عمومی و انفال بپردازند تا همگان از سطح عادلانهای از مال و ثروت برخوردار شوند.(حشر، آیه 7) آنگاه است که افراد مومن با یک حرکت انقلابی در مقام اخلاق اسلامی در سطح احسان و اکرام، به ایثارگری رو میآورند و این ثروت در اختیار را برای بهرهمندی عمومی به کار میگیرند به طوری که گاه حتی خود با همه نیاز به ایثارگری رو میآورند.(حشر، آیات 8 و 9)
3. تبدیل تهدیدها به فرصت ها: جهش اقتصادی به نوعی تغییرات انقلابی بستگی دارد که باید در منابع انسانی، ابزارها و منابع مالی ایجاد شود؛ زیرا جهش اقتصادی در شرایطی مطرح میشود که اقتصاد با چالشهای عظیم مواجه است و همانند رودی خروشان لازم است تا موانع را از سر راه بردارد و با پرش از موانع یا تبدیل آن به فرصتی برای جهش همانند سکوهای پرتاب شناگران، اقداماتی صورت گیرد که اقتصاد بتواند به نقطه اوج و آرامشی خود دست یابد و در بستر و سطحی بدون مانع و چالش به آرامی بتواند به حرکت خود ادامه دهد. در حقیقت، جهش اقتصادی چیزی جز تبدیل تهدیدهایی چون تهدید تحریم به فرصت تولید نیست. البته این زمانی رخ میدهد که مدیریت مومن و انقلابی، به این باور رسیده باشد که همه چیز از جمله اقتصاد در دستان پر قدرت خدا است و این مشیت الهی است که امور هستی را رقم میزند و تهدیدات و چالشهایی چون تحریم هر چند محدودیتهایی را ایجاد میکند ولی میتواند ظرفیتها و استعدادهای بالقوه را آشکار سازد.(توبه، آیه 28) بنابراین، یکی از مهمترین عوامل جهش را میتوان همین تهدیدها به شمار آورد که به عنوان چالشی چون تحریمها خودنمایی میکند؛ انسانی که در دایره تحریم همهجانبه گرفتار آمده است، همانند رودی خروشان میتواند با رویکردی انقلابی و باور و امید به امدادهای غیبی با استقامت و مقاومت تمام در برابر مستکبران و چالش سازان، آن را سکویی برای پرش و جهش قرار دهد و به تولیدات داخلی تکیه و استعدادها را باور کند. انسان مومن هر جا که در چالشهای شدید و سخت قرار میگیرد ممکن است دو نوع واکنش فعال یا انفعالی داشته باشد؛ گاه ممکن است دست از خروش و انقلاب و جهش بردارد و تسلیم چالشها و موانع شود؛ یا آنکه فعالانه برای رهایی خود با توکل و اعتماد به خدا تلاش کند و تسلیم نشود و با استقامت و انتظار و امید به امدادهای غیبی در هنگام حصار و محاصره، خود را از آن برهاند؛ چنانکه حضرت موسی(ع) در شرایط محاصره همهجانبه با توکل و اعتماد به خدا از مشکلات عبور کرد.(شعراء، آیات 61 تا 67)
4. اهتمام و توجه به اقتصاد دانشبنیان: یکی از لوازم مهم و اساسی برای جهش اقتصادی اهتمام به اقتصاد دانشبنیان است؛ زیرا در شرایط بحرانی و چالشی چون چالش تحریم، این اقتصاد دانشبنیان است که میتوان مدیریت اقتصاد را برعهده گیرد و آن را به سامان رساند از همین رو در هنگامه بحران خشکسالی پس از ترسالیهای بسیار، لازم شد تا حضرت یوسف(ع) با بهرهگیری از علم اقتصاد و اقتصاد دانشبنیان مدیریت اقتصادی را به عهده گیرد تا امت را از شرایط بحرانی نه تنها عبور دهد، بلکه جهش اقتصادی پایدار ایجاد کند تا جایی که دیگر کشورها و مردمان از فرآوردههای اقتصادی کشور مصر به رهبری آن حضرت بهرهمند شود. در اقتصاد دانشبنیان لازم است تا مدیریت آب در قالب سدسازی، مدیریت خاک در قالب کودسازی و بهره وری مناسب، مدیریت توزیع در قالب سهمیه بندی، مدیریت حفظ و صیانت فرآوردهها بر اساس دانش چگونگی نگهداشت مانند نگهداشت گندم و جو در پوست و انبارهای خاص، به کار گرفته شود که حضرت یوسف(ع) همه این امور را بر اساس دانش به عهده گرفت و توانست تولیدات را افزایش داده و با جهشی بزرگ در تولید، سالیان خشکسالی که گویا بیش از هفت سال بود، به آسانی مدیریت نماید و بحران را به فرصتی برای تولید و افزایش آن تبدیل کند.(یوسف، آیات 47 تا 72) در آیات قرآن یکی از اصول اساسی در حوزه اقتصادی، دانش و علم است؛ زیرا همان طوری که قرار دادن عنصر اقتصاد به دست انسان سفیه و ناآزموده (نساء، آیات 5 و 6) خطا است، دادن اقتصاد به دست غیر عالم و نادان هم خطا و غلط است؛ از همینرو حضرت یوسف(ع) بر عنصر «علیم» یعنی دانایی به شکل خاص و اختصاصی تاکید دارد؛ زیرا اقتصادی میتواند بویژه در زمان بحرانها و تهدیدها و چالشها سربلند بیرون آید که مدیریت آن عالمانه باشد و در همه حوزههای اقتصادی از تولید تا توزیع تا مصرف، علم و دانش حرف اول را بزند.(یوسف، آیه 55)