تأملی بر مواجهه ایدئولوژیک با مرگ سینماگران در رسانههای وابسته به سلطه
سانسور سرگذشت هنرمندان؛ وحشت از سرنوشت هنرمندانه!
آرش فهیم
یکی از ترفندهای برخی از رسانهها درباره شخصیتهای مشهوری که اتفاقا «عاقبت بهخیر» هم شدند، تحریف و سانسور سرگذشت و سرنوشت آنهاست!
ماجرا از این قرار است که طی هفتههای اخیر و با اوج گیری ویروس کرونا، متأسفانه چند نفر از هنرمندان سینما که ازقضا وجههای مثبت و فرهیخته هم داشتند از میان ما رفتند! این اتفاقات تلخ و غمبار اما از نظر بازنمایی رسانهای، قابل توجه هستند. برخی از رسانهها در اخبار و گزارشهایی که درباره این افراد منتشر کردند، اقدام به حذف کامل بخشهایی از زندگی آنها و برجسته سازی بخشهایی دیگر کردند.
سینماگرهایی که طی روزهای اخیر به خاطر ابتلا به کرونا درگذشتند، کار را برای رسانههای مدعی گردش آزاد اطلاعات سخت کردند؛ دور بودن این هنرمندان از فضای سلبریتی زده این دوران، عدم تعلق خاطر آنها به منویات سیاسی و ایدئولوژیک مدنظر این رسانهها و از همه مهمتر «عاقبت بهخیر» شدن عمر هنری آنها برای رسانههای وابسته به نظام سلطه و همچنین پیروان داخلی آنها چندان خوش نیامد! به بیانی دیگر، ذات ایدئولوژیک زده و سانسورچی این رسانهها حتی بر نحوه بازتاب خبر درگذشت هنرمندان نیز سایه افکنده است.
اقدام بیبی سی فارسی و سایر رسانههای وابسته به دولتهای غربی در بازنمایی درگذشت چنگیز جلیلوند، بیش از سایر موارد، توأم با سانسور و تحریف بود. بیبی سی در تنظیم خلاصه سوابق جلیلوند، حتی نامی هم از فیلم و سریالهایی که این دوبلور در آنها بازی کرده بود نبرد! مرحوم جلیلوند با اینکه از صداپیشگان فیلمفارسیهای قبل از انقلاب بود و سالها ترک وطن کرده بود، پایانی متفاوت برای زندگی هنریاش رقم زد. او بعد از بازگشت به کشور مسیری را برای فعالیت هنریاش انتخاب کرد که معکوس با دوران قبل بود؛ «قلادههای طلا» یکی از فیلمهای بحث برانگیز سینمای ایران است که «چنگیز جلیلوند» در آن ایفای نقش کرد. این فیلم، روایتی از توطئه عوامل امنیتی بیگانه –ازجمله انگلیس- در جریان آشوبهای سال 88 بود. وی حتی بازیگری در یک فیلم آماتور با نام «ترمینال غرب» را هم پذیرفت، چون به دانشمندان هستهای میپرداخت. «قصه عشق پدرم» نیز یکی از آثاری است که جلیلوند در آن بازی کرد و در دسته فیلمهای دفاع مقدسی قرار میگیرد. البته او در سالهای اخیر بازی در فیلمهای دیگری هم بازی کرد.چنگیز جلیلوند برای بازی در سریالهای تلویزیونی نیز دست به انتخابهایی معنی دار زد؛ «نوشدارو» یکی از این سریالها بود که به تلاشهای علمی و صنعتی نیروهای جهادی ایران میپردازد. سریال «معمای شاه» هم از دیگر آثاری است که مرحوم جلیلوند با آن همکاری کرد که به رغم کیفیت پایین دراماتیک اما به هر حال، علیه رژیم پهلوی بود. «یلدا» هم دیگر سریالی است که جلیلوند در آن بازی کرده بود که از سریالهای مناسبتی سیما در ایام محرم محسوب میشد. آخرین فعالیت بازیگری جلیلوند، نقشآفرینی در سریال «سلمان» بود؛ بیبی سی فارسی، به هیچ یک از این سریالهااشارهای نکرد؛ همچنانکه به دلیل انتخاب این پایان خوش توسط جلیلوند، «صدای آمریکا» اصلا خبر درگذشت این بازیگر و دوبلور مطرح ایرانی را منتشر نکرد! همچنانکه «رادیو فردا» در گزارش خودش به قلم یک منتقد بدنام و تارک وطن، از بازی جلیلوند در این فیلمها و سریالها ابراز خشم کرد! رسانههای غربگرای داخلی که به جریان اصلاحات مشهور هستند نیز با غلظت کمتر و احتیاط بیشتر، این خبرسازی را برای درگذشت چنگیز جلیلوند در پیش گرفتند؛ به فعالیت هنری یک دهه اخیر او نپرداختند و ترجیح دادند تا جلیلوند را صرفا به عنوان «دوبلور فیلمفارسی» معرفی کنند.
این نوع خبرسازی حتی درباره مرحوم کامبوزیا پرتوی هم به کار رفت! «صدای آمریکا» در خبر انتشار درگذشت «کامبوزیا پرتوی» یکی از بزرگترین اتفاقات در کارنامه این فیلمساز را سانسور کرد؛ درحالی که همکاری در نوشتن فیلمنامه فیلم «محمد رسولالله(ص)» را میتوان مهمترین فصل از زندگی پرتوی دانست، اما «voa» هیچاشارهای به این فیلم نکرد. همچنانکه «دویچه وله» نیز این فعالیت کامبوزیا پرتوی را در شرح کارنامه او، نادیده گرفت!
تا زمان نگارش این متن، هیچ یک از رسانههای فارسی زبان بیگانه غیر از «دویچه وله» وابسته به دولت آلمان، خبر درگذشت مرحوم «پرویز پورحسینی» را منتشر نکردهاند! دویچه وله نیز همان رویکرد کلیشهای توأم با سانسور را درباره انتشار زندگینامه و سرنوشت این بازیگر در پیش گرفته است! این رسانه مدعی آزادی گردش اطلاعات نیز بخشی از مهمترین سوابق هنری پورحسینی را نادیده گرفت و سانسور کرد! بازی در «مختارنامه»، «شب دهم» و «مریم مقدس» از ماندگارترین تجربیات نقشآفرینی پرویز پورحسینی است که دویچه وله، علاقهای به ذکر آنها نداشت!