نگاهی به سریال «وقتی ما را ببینند»
ویکیپدیا منبع مطمئنی برای نقد نویسی نیست!
مجموعه انیمیشن «سیمپسونها» حدود 20 سال قبل، درحالی که ترامپ هنوز شخصیت مهم و شناخته شدهای نبود، وی را در یکی از قسمتهای خودش به عنوان رئیسجمهور آمریکا به تصویر کشید. این تصویرسازی، در قسمت هفدهم فصل یازدهم «سیمپسونها» اتفاق افتاد؛ این قسمت برای اولین بار در تاریخ 19 مارس سال 2000 از شبکه فاکس آمریکا پخش شد. نکته قابل تأمل این است که در همان قسمت به برخی از خرابکاریهای ترامپ هماشاره شده بود، مثلا در یک دیالوگ گفته میشود که «پرزیدنت ترامپ چیزی جز کسری بودجه برای ما به یادگار نگذاشت!» این تصویرسازی از آینده، بار دیگر رویکرد راهبردی و استراتژیک صنعت سینما –همچنین انیمیشن- را در آمریکا نشان داد.
اما اخیرایکی از روزنامههای کثیرالانتشار در صفحه فرهنگ و هنر خودش طی مطلبی تحت عنوان «پشت پرده سیمپسونها» تلاش کرد با افشاگری، به قول خودش «یكبار برای همیشه باید تئوری توهم توطئه مبنی بر ارتباط سازندگان مجموعه انیمیشن سیمپسونها با عوالم بالا برای پیشبینی آینده برچیده شود».
این درحالی است که متاسفانه نویسنده مطلب، کل اطلاعات خود درباره این مجموعه انیمیشن را از صفحه سیمپسونهای «ویکیپدیا»گرفته که یکی از غیرقابل اعتمادترین و زردترین مراجع اینترنتی به شمار میآید و زحمت این را به خود نداده که لااقل برای بهدست آوردن اطلاعات کاملتر، به دو سه منبع دیگر در همان اینترنت مراجعه کند.
از همین روی ترکیبی از اطلاعات نادرست و ناقص را به عنوان سوابق مجموعه «سیمپسونها» ارائه نمود، مثلا برخلاف آنچه نویسنده از روی «ویکی پدیا» کپی کرده، جیمز ال بروکس (فیلمساز مشهورهالیوودی) هیچگاه در طول 31 سال تولید مجموعه «سیمپسونها»، هیچ یک از قسمتهای آن را کارگردانی نکرد و در تمام طول این سالها، تهیهکننده اجرایی پروژه بود.
اما نویسنده برای اینکه کپی نعل به نعل او از «ویکی پدیا» به اصطلاح لو نرود، سعی داشته برخی جملات و عبارات را تغییر دهد که این تغییر در عبارات حتی به ارائه اطلاعات نادرستتر از خود «ویکی پدیا» انجامیده، از جمله آنکه ایشان تصور کرده، شخصیتهای مجموعه «سیمپسونها» از خود جیمز ال بروکس و خانواده ایشان گرفته شده در حالی که اگر وی حتی دو سه مطلب از منابع دیگر (به جز ویکی پدیا) خوانده بود، متوجه میشد که شخصیتهای خانواده «سیمپسون» دقیقا از خانواده «مت گرونینگ» (خالق این مجموعه) گرفته شد.
نویسنده این مطلب، پس از ارائه مجموعهای از اطلاعات غلط و نادرست درباره «سیمپسونها» به سراغ «تئوری توهم توطئه» رفته و بدون اطلاع از ریشهها و تئوریسینهایش، آن را با عوالم بالا مرتبط دانسته است! در حالی که ایشان حتی اگر فقط یک بار از صفحه «ویکی پدیا» فراتر رفته و کمی درباره «تئوری توهم توطئه» تحقیق میکرد، متوجه میشد که تئوری فوق در نزد تئوری پردازانش، هیچ ارتباطی با عوالم بالا و یا پیشگویی نداشته و بیشتر بر دستهای پنهان در وقایع سیاسی و اقتصادی تاکید میکند. ارتباط با عوالم ماورایی و پیشبینی و پیشگویی، تبلیغاتی است که عناصری از جمله تولیدکنندگان «سیمپسونها» انجام داده تا بازار محصول خود را گرمتر کنند.
اما آنچه در میان این پروپاگاندای جعلی «پیشگویی تراشی» پنهان میشود، تصویر سازی یا ”Image سازیهالیوود از برنامهها و طرحهای آینده گردانندگان اصلی ایالات متحده آمریکا (یعنی مدیران مراکز سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی و هنری از جملههالیوود) برای آماده سازی افکار و اذهان عمومی است تا آن برنامهها و طرحها با پذیرش سهل تری مواجه گردد. آنها سعی میکنند با تبلیغ بر موارد جزیی مثل خودروی وانت یا تلفنهای تصویری و ساعت هوشمند، تصویر سازی برای آماده کردن افکار عمومی جهت پذیرش مثلا ریاست جمهوری ترامپ (در زمانی که وی هیچ سابقه سیاسی نداشت) را لوث کنند. تصویر سازی که بارها، چه برای القاء افکار نژادپرستانه، چه برای جنگ ویتنام، چه برای حادثه یازده سپتامبر 2001 واشغال عراق و برپایی اغتشاشات سال 2019 و چه جهت ریاست جمهوری اوباما و ترامپ و... صورت گرفت.
نفی این روش رسانهای معمولا در چنین مواقعی از سوی کانونهای سلطهگر به عنوان «تئوری توهم توطئه» تجویز میشود که امروزه حتی نزد محافل روشنفکری غرب نیز یک تئوری منسوخ شده به حساب میآید و بعضا به صورت طعنهآمیز حتی از آن با عنوان «توّهم تئوری توطئه» یاد میکنند!