kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۴۵۳۳
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۸

اخبار ویژه

 
  شما که از عهدشکنی‌های اوباما شاکی بودید؟!
بازخوانی تجربه تاریخی برجام نشان می‌دهد برخلاف اظهارات آقای حسن روحانی، نقش توافق بد برجام، در بازگشت تحریم‌ها کم نبوده است.
این تحلیل را روزنامه فرهیختگان ضمن یک گزارش تحلیلی عنوان کرده و نوشته است: آقای روحانی از دولت بایدن خواسته تا در کشور به قبل از 20 ژانویه 2017 بازگردند.
حداقل‌هایی از هوش سیاسی و تجربه دیپلماتیک به هر سیاستمداری می‌گوید اینگونه اظهارنظرهای زودهنگام و بدموقع آن‌هم در مواجهه با دشمنی که هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست، ممکن است منافع ملی را دوباره از بین ببرد. تقلیل دادن چالش ما با ایالات‌متحده در ماجرای برجام به یک رفت‌وآمد در کاخ‌سفید‌اشتباهی بزرگ و اساسا تغییر صورت‌مسئله است، به‌دلیل اینکه دولت در داخل همه‌چیز کشور را به شکل‌گیری یک توافق گره زد، بی‌خود و بی‌جهت خود را به موضعی برد که عملا توافق خوب را غیرممکن می‌کرد. حسن روحانی در پاییز سال 92 از خزانه خالی سخن گفت و عملا تیم مذاکره‌کننده را خلع‌سلاح‌شده به پشت میز گفت‌وگو فرستاد. او بعدها فراتر از همه اظهارات قبلی هم رفت و درمورد این صحبت کرد که اگر می‌خواهید مشکل آّب خوردن مردم هم حل شود، باید مذاکره کنیم. روحانی در خرداد 94 و دقیقا موقعی که مذاکرات به حساس‌ترین ایام خود رسیده بود، گفت: «تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید، مسئله محیط‌زیست حل شود، تا‌اشتغال جوانان حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود.»
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم شهریورماه سال 93 و در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا ایده هر نوع توافقی بهتر از عدم توافق است را مطرح کرد و گفت: «هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است.»
به دلیل این نوع ورود به مذاکرات، متنی پرایراد نگاشته شد که حاوی تعهدات نامتوازن و نامتناسب بود به همین دلیل هم تحریم‌ها رفع نشد و به شکلی دیگر بازگشت. ایراد دیگر، مکانیسم ماشه بود که به آمریکا اجازه می‌داد هر وقت خواست، با بهانه‌جویی تحریم‌ها را برگرداند.
اولین اظهارنظری که برای سال‌ها در تاریخ ایران ثبت شد، حرف‌های ولی‌الله سیف در گفت‌وگو با بلومبرگ است. او در فروردین‌ماه سال 95 و در جریان سفر به آمریکا در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ تصریح کرده برجام «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. نمونه واضح دیگر مجموعه اظهارنظرهایی است که حسن روحانی در مهر سال 95 و درجریان سفر به نیویورک دارد. او اول مهر‌ماه و در جمع سران کشورها با‌اشاره به بدعهدی آمریکا تصریح می‌کند: «هرگونه بدعهدی در اجرای برجام، به بی‌اعتباری بیشتر می‌انجامد. تعلل ایالات متحده در اجرای تعهدات قانونی‌اش در ماه‌های گذشته‌اشتباهی راهبردی است که باید فورا جبران شود.»  روحانی سپس در گفت‌وگو با شبکه ان‌بی‌سی می‌گوید: خزانه‌داری آمریکا به جای اینکه بانک‌های جهان را به اجرای برجام تشویق بکند، جملاتی را ادا می‌کند که آنها را می‌ترساند و این باعث شده که برخی از بانک‌های بزرگ به‌خاطر اینکه می‌ترسند مورد تحریم خزانه‌داری آمریکا قرار بگیرند در مورد همکاری با ایران دچار تردید شوند و این یک تخلف بزرگ از طرف آمریکاست.» او البته این سخنان را در ادامه این سفر و در کنفرانس‌های مطبوعاتی رسمی به دفعات بیان می‌کند.
در مهر سال 96 و در جریان نشست وزیران خارجه 1+5 ظریف اظهارنظر قابل تاملی دارد. او تصریح می‌کند که بعد از حدود دو سال از امضا و اجرای برجام ایران حتی نتوانسته است یک حساب بانکی در لندن باز کند. این اظهارنظر وقتی در کنار آن سخن سفیر کره‌جنوبی در ایران قرار می‌گیرد که می‌گفت ما با گذشت چند ماه از آغاز اجرای برجام همچنان برای سفارت‌مان به وسیله چمدان پول وارد تهران می‌کنیم، مشخص می‌کند که ایراد برجام چقدر جدی بوده است.
یکی از اسناد رسمی در این زمینه اظهارنظری است که وزارت امورخارجه در اول آبان‌ماه و با گزارش رسمی خود می‌کند. وزارت خارجه در هفتمین گزارش سه ماهه خود لیستی از بدعهدی‌های آمریکا را ذکر می‌کند و می‌نویسد: «در طول یک سال و 9 ماه که از اجرایی شدن برجام می‌گذرد، مجموعه‌ای از نقض، بدعهدی، تاخیر، تعلل و تخطی از اجرای برجام توسط دولت آمریکا صورت گرفته است که در قالب ۱۰ نامه از سوی وزیر امورخارجه به خانم موگرینی، ثبت و ضبط شده است.

اشتون: بازگشت به برجام پایدار نیست بایدن نمی‌تواند به ایران تضمین دهد
مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا تصریح کرد با توجه به مخالفت اکثریت کنگره آمریکا، مسیر بازگشت آمریکا به برجام هموار نیست.
کاترین ‌اشتون سیاستمدار انگلیسی که در اولین مذاکرات هسته‌ای ظریف، طرف اروپایی مذاکرات بود، ضمن یادداشتی در مجله تایم نوشت: «برای بایدن، بازگشت به برجام، آسان نخواهد بود. اولین مانع هم این است که بسیاری از اعضای کنگره، هرگز به ایده توافق با ایران روی خوشی نشان نداده‌اند. حتی در سال ۲۰۱۳ که به توافق موقتی با ایران دست یافتیم، برخی خواهان اعمال تحریم‌های تازه بر ایران بودند.»
وی در ادامه نوشت: «ایرانی‌ها از این دشمنی خبر داشتند و در گفت‌وگوها، این نگرانی را مطرح می‌کردند که آیا یک دولت تازه در آمریکا، به این توافق احترام خواهد گذاشت؟
پاسخ این بود که دلیلی ندارد گمان کنیم که یک توافق «موثر» کنار گذاشته شود. مشکل همین‌جاست: برای برخی، یک توافق «موثر» به ایران اجازه داشتن یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای نمی‌دهد. برخی دیگر می‌گویند که ایران باید رفتار منطقه‌ای‌اش را تغییر دهد. برخی هم هستند که خواهان طولانی‌تر شدن مهلت محدودیت‌های توافق هستند.»
اشتون تاکید کرد: «یافتن راهی برای جلب حمایت کنگره در شرایطی که دموکرات‌ها در سنا اکثریت ندارند، یک چالش است. بایدن برای آن‌که برجام را بر بنیان محکمی بگذارد، باید تضمین دهد که اگر ایران به تعهدات خودش پایبند باشد، آمریکا هم پایبند خواهد ماند.»
اشتون با ‌اشاره به از هم گسیختگی 5+1 در چند سال گذشته، می‌افزاید: «ایرانی‌ها البته با رفع فشار حداکثری ترامپ، نفسی تازه خواهند کرد اما بی‌گمان اگر چیز بیشتری از آنان خواسته شود، چندان علاقه‌ای نشان نخواهند داد.»
اشتون تاکید کرد: «ایران انتظار دارد که آسیب اقتصادی دو سال گذشته‌اش به رسمیت شناخته شود. در حالی که میانه‌روهای ایران، از بازگشت به این توافق استقبال می‌کنند، دیگران این‌گونه نیستند. تندروها همچنان خواهند گفت که نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد. پس جو بایدن چه باید بکند؟
نخست، باید یک تیم تشکیل دهد: از اتحادیه اروپایی بخواهد که 5+1 را گرد هم آورد. برجام را به‌عنوان نخستین توافق منظور کند و نه آخرین توافق. هرگز قرار نبوده که برجام، خانه آخر و نقطه پایان باشد. تا زمانی که ترامپ از برجام بیرون رفت، ایران به تعهدات خود پایبند بود.
همه ما از دیگر مسائلی که باید چاره شوند، آگاهیم؛ از موشک‌های بالستیک تا بلندپروازی‌های منطقه‌ای ایران. اما این مانع باید از سر راه برداشته می‌شد تا در برای دیگر گفت‌وگوها باز شود.» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پایان نوشت: «برجام را بر بنیان محکم‌تری بگذارد. بازگشت به برجام، صرفاً با فرمان اجرایی رئیس‌جمهوری در کوتاه‌مدت کار می‌کند اما یک رویکرد پایدار نیست.»
نکته‌ مهمی که ‌اشتون به جزئیات آن نپرداخته، اتفاق نظر پیوسته دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان و سنای آمریکا بر تشدید پیاپی تحریم‌ها، بلافاصله پس از انعقاد برجام تا به امروز بوده است. همچنین حتی در زمان حضور آمریکا در برجام نیز، مصوبه الزام گزارش 3 سال یک بار دولت آمریکا به کنگره و گرفتن مجوز ادامه توافق، عملاً تعهدات لغو تحریم‌ها را بی‌اثر می‌کرد و سرمایه‌گذاران و تجار خارجی را از همکاری با ایران بازمی‌داشت.

پاسکاری مسئولیت میان صمت و جهاد کشاورزی
دو روزنامه حامی و منتقد دولت، درباره این که دستگاه‌های دولتی به جای نظارت بر بازار، پاسکاری مسئولیت می‌کنند، اتفاق نظر دارند.
روزنامه قدس در گزارشی با عنوان «پاسکاری گرانی؛ وزارتخانه‌های متولی، مسئولیت را گردن هم می‌اندازند»، نوشت: خانواده 40 میلیونی کارگری که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، با دستمزدی که زیر فشار تورم 46 درصدی آبان قرار دارد، این ماه ناچار شدند برای خرید کالاهای خوراکی و آشامیدنی 14/7 درصد بیشتر از ماه قبل هزینه کنند، اما متولیان معیشت مردم در وزارتخانه صمت و جهاد مسئولیت گرانی‌ها را به گردن دیگری می‌اندازند.
کارشناسان می‌گویند در غیاب نظارت و سوءمدیریتی که بر بخش‌های مختلف چرخه تولید و عرضه اکثر محصولات دامی حاکم است، این فرصت برای اخلالگران در زنجیره تولید تا توزیع مواد غذایی فراهم آمده تا چرخه تأمین کالای اساسی مردم را با مشکل مواجه کنند. آن طور که اعلام شده در 6 ماه ابتدای امسال دولت بیش از 5/2 میلیارد دلار ارز 4 هزار و 200 تومانی به واردات نهاده‌های دامی اختصاص داده است، اما اثری از این یارانه سر سفره مردم نیست.
با وجود اینکه در ماه‌های گذشته تولیدکنندگان بارها با ابراز گلایه از نابسامانی بازار نهاده‌های دامی و گرانی‌های پس از آن هشدار می‌دادند، اما متأسفانه وزارت جهاد کشاورزی، وزارت صمت و سایر دستگاه‌های مسئول به این هشدارها توجه نکردند تا روند رشد قیمت مواد پروتئینی از جمله مرغ و تخم مرغ تا امروز ادامه یافته است.
یک عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، واگذاری وظایف وزارت جهاد کشاورزی به وزارت صمت را عامل گرانی‌های اخیر می‌داند و می‌گوید ما وزارت جهاد را برای پس گرفتن اختیاراتش قانع کردیم اما رئیس‌جمهور از موضع خود کوتاه نیامد. در این بیانیه علیرضا رزم‌حسینی، وزیر صمت به جای پاسخگویی از تقسیم کار با وزارت جهاد کشاورزی، سخن گفته و بر این باور است که براساس تقسیم وظایفی که با وزارت جهاد کشاورزی داشته، مسئولیت تنظیم بازار در حوزه گوشت، مرغ و تخم‌مرغ برعهده وزارت جهاد کشاورزی است و به این وزارتخانه ربطی ندارد.
روزنامه اصلاح‌طلب نیز در گزارش مشابهی با عنوان «پاسکاری تنظیم بازار در شرایط بحران» نوشت: اصلی برای افزایش قیمت‌ها فقدان ارز و عدم تخصیص ارز از سوی بانک مرکزی برای کالاهای مختلف از جمله نهاده‌های دامی اعلام می‌شود اما این سؤال مطرح می‌شود که ارزهای 4200 تومانی که برای نهاده‌های دامی اختصاص یافت چه شد؟
این در حالی است که از 13 آبان امسال، تنظیم بازار «عمده‌فروشی» مرغ و تخم‌مرغ و نهاده‌های دامی از وزارت صنعت، معدن و تجارت به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شده است. در واقع بخش «خرده‌فروشی» همچنان به عهده وزارت صمت است. دست به دست شدن وظایف تنظیم بازار محصولات کشاورزی در سال‌های اخیر چندین بار اتفاق افتاده است اما به نظر می‌رسد این بار، «پاسکاری وظایف» تنظیم بازار محصولات پروتئینی مشکلات جدی‌تری را به وجود آورده است.»

تذکر حامیان دولت به روحانی با پاسخ قاطع، محاسبه دشمن را به هم بریزید
یک سایت حامی دولت تأکید کرد سیاست منفعلانه دولت موسوم به صبر استراتژیک (!؟) در قبال ضربات دشمن پاسخگوی منافع ملی نیست و باید متوقف شود.
برخی مدیران دولتی و احزاب و رسانه‌های سیاسی حامی آنها طی سه سال اخیر که بدعهدی‌های آمریکا رو به شدت گذاشته و حتی کار به اقدامات تروریستی و خرابکاری یا فشارهای اقتصادی شدید انجامیده با این ادعا که نباید بهانه دست دشمن داد، سیاست عدم واکنش قاطع و متوازن را که همان انفعال است تحت عنوان غلط‌انداز و دروغین «صبر استراتژیک» در پیش گرفته‌اند؛ رفتاری که باعث گستاخ‌تر شدن دشمنان شده است.
سایت عصر ایران در نکوهش تداوم این رویکرد که شخصاً از سوی آقای روحانی دنبال شده، نوشت: از زمان خروج یک‌جانبه آمریکای ترامپ از برجام، ایران سیاست «صبر استراتژیک» را در پیش گرفت و به‌رغم خروج آمریکا از برجام همچنان به تعهدات برجامی خود پابرجا ماند و بعد از یک سال انتظار به تلافی اقدامات خصمانه آمریکا، در نهایت در بخش‌هایی از تعهدات هسته‌ای برجامی به صورت پلکانی عقبگرد صورت داد. این سیاست صبر بر این پیش‌فرض استوار بوده که ایران همچنان بتواند حمایت سیاسی اتحادیه اروپا را داشته باشد. دولت ترامپ و متحدان او از جمله اسرائیل اما در طی این 3 سال به سیاست فشار حداکثری اقتصادی اکتفا نکرده و از خط قرمزهای زیادی عبور کردند؛ از جمله ترور سردار شهید «قاسم سلیمانی» به فرمان ترامپ و پذیرش رسمی مسئولیت این ترور از سوی رئیس جمهوری آمریکا،  عملیات خرابکارانه در تاسیسات هسته‌ای نطنز و حملات اسرائیل به مواضع نیروهای ایرانی، یا نزدیک به ایران در سوریه و حالا ترور یکی از دانشمندان هسته‌ای ایران که دارای منصب و مقام رسمی بوده و یکی از ستون‌های اصلی برنامه هسته‌ای و صنعت دفاعی کشور بوده است. ایران طی 3 سال گذشته با وجودی که متحمل خسارات اقتصادی زیادی شده و معیشت مردم دچار تنگنا بوده اما با اثبات قدرت تاب‌آوری خود در برابر فشارهای دشمن، سیاست صبر استراتژیک پیشه کرد تا کشور را از درافتادن در زمین بازی حریف در امان نگه دارد.
حتی صاحب این قلم بارها در مطالب و نوشته‌های خود این سیاست را مورد تایید قرار داده‌ام و به نظرم این سیاست تا به اینجا درست و منطقی بوده؛ اما این سیاست از این پس جوابگوی منافع ملی ایران نخواهد بود؛ چون در ظاهر دشمنان ایران با فرض دانستن و محاسبه سیاست صبر و انتظار ایران، بر این گمانند که ایران طی هفته‌های آتی تا زمان روی کار آمدن دولت بایدن از لاک صبر استراتژیک و مقاومت بیرون نخواهد آمد و به همین خاطر «دست‌بسته» ما را خوانده‌اند و اقداماتی می‌کنند که همه خطوط قرمز و اخلاقی رایج بین‌المللی را نقض می‌کند؛ از جمله ترور دانشمند هسته‌ای ایران شهید «محسن فخری‌زاده».
از این پس هیچ توجیهی برای سیاست صبر استراتژیک نمانده چون دشمن با فرض اینکه ایران به خاطر سیاست صبر هیچ کاری نخواهد کرد؛ ممکن است حتی دست به اقدامات بیشتری هم بزند؛ بر همین مبنا باید محاسبات دشمن را به هم ریخت. به گمان راقم این سطور بهترین اقدام برای ایران در شرایط کنونی به هم زدن محاسبات دشمن از ناحیه‌ای است که انتظار آن را ندارد و یا کمتر محتمل می‌داند.
وقتی دشمن انتظار دارد ما در لاک باشیم و یا اگر بیرون آمدیم به نقطه‌ای که او می‌خواهد برویم (جنگ)؛ گزینه منطقی برای ما بیرون آمدن از لاک اما عزیمت به نقطه‌ای است که هزینه به دشمن تحمیل کند و دشمن در محاسبات خود روی آن حساب نکرده و یا کمتر احتمال داده باشد.
باید از صبر استراتژیک خارج شد؛ اما در شرایط کنونی دشمن با فرض اینکه ایران در لاک صبر استراتژیک خواهد بود، از خط قرمزها عبور کرده است.
پاسخی درخور، سریع و شوک‌آور به دشمن از ناحیه‌ای که انتظار آن را نداشته است و به هم ریختن محاسبه او در این شرایط در راستای تامین منافع و امنیت ملی کشور خواهد بود؛ بدون شک مسئولان امور گزینه‌های متنوعی برای چنین اقدامی در دست دارند؛ از جمله در تعهدات هسته‌ای کشور حوزه‌های وسیعی هست که تعلیق همه‌جانبه آنها گام نخست خوبی خواهد بود.
آنچه باید بر تحلیل سایت عصر ایران اضافه کرد، یادآوری این واقعیت است که خرابکاری سایبری و ترور دانشمندان هسته‌ای ما در دولت دموکرات اوباما اتفاق افتاد و از این جهت، روی کار آمدن بایدن، هیچ تفاوتی در ماهیت رفتار تروریستی آمریکا و اسرائیل ایجاد نمی‌کند.