به بهانه سوم آذرماه سالگرد درگذشت پرویز دهداری
اخلاق حلقه گمشده ورزش! (نکته ورزشی)
سوم آذرماه سالروز درگذشت پرویز دهداری، سرمربی و بازیکن اسبق تیم ملی ایران که با عنوان معلم اخلاق از وی یاد میشود، فرصتی را مهیا کرد تا بار دیگر جامعه ورزش و بهویژه فوتبال از اخلاق، این حلقه گمشده یادی کنند.
سرویس ورزشی-
پیرامون موضوع مهم اخلاق و اصول نادیده گرفته شده آن در بدنه ورزش کشور، بارها نوشته و زنگ خطر را به صدا درآورده و به این مهم نیز اشاراتی داشته ایم که مسئولانی در معاونتهای مختلف با عناوین فرهنگی و شبه فرهنگی، وظایفی را برعهدهدارند اما در انجام آن وظایف آنطور که باید و انتظار میرود و به ورزش و اصلاح اوضاع و احوال آن کمک میکند موفق و کارآمد نبودهاند. بحث کلی فرهنگ که اصول اخلاقی را در بر میگیرد، نه تنها در خود ورزش بلکه در بخشهای پیرامون آن مثل رسانهها نیز مهم تلقی میشود و به هماناندازهای که صاحبان پست و منصب در ورزش باید در این راه گام مثبت بردارند، رسانهها هم نقش کلیدیای را دارند و در این بین، نقش صداو سیما با توجه به میزان تاثیرگذاری اش میتواند مفید و یا مخرب باشد. پیش از این، در مقاطع مختلف به موضوع ورزش در صدا و سیما اشاراتی داشته ایم اما چند روز پیش در یکی از برنامههای زنده و فوتبالی که دوشنبه شبها روی آنتن سیما میرود، اتفاقاتی را شاهد بودیم که برای هر علاقه مند به فوتبال و هر دلسوز ورزشی آزاردهنده بود و صد البته،نمایی نازیبا از آنچه بر ورزش ایران میگذرد را نشان میداد. دو فرد، یکی به عنوان رئیسهیئت مدیره یک باشگاه بزرگ و دیگری به عنوان مدیرعامل سابق و برکنار شده همان باشگاه، از تریبون سیما استفاده کرده و علیه هم به تندی هر چه تمامتر اتهاماتی را وارد کردند و در این بین رفتار و ادبیاتی را شاهد بودیم که نه با ذات ورزش سنخیت داشت و نهاندکی رنگ و بوی جوانمردی را به خود میگرفت، بخصوص آنجایی که یکی از طرفین دعوا دست در جیب کت خود برده و با بیرون آوردن تلفن همراهش، صدای ضبط شده طرف مقابل را به استحضار میلیونها بیننده تلویزیونی رساند و... این اتفاقات یادآور رفتارهای زنندهای بود که سالهای سال در همین رسانه ملی از برخی برنامه سازان و مجریان حاشیهساز، به اسم جذابیت(!) سر میزد و همان رفتارها حکم تیشهای را داشت که بر ریشه فرهنگ ورزش زده میشد و حرمتها را از بین میبرد و امروز نه از سوی سیما که از طرف میهمانان یک برنامه که مثلا مدیران ورزش هم هستند سر میزند. اما عجیبترین بخش برنامه مورد نظر جایی بود که مجری جوان آن اعلام کرد: برخی از پیشکسوتان فوتبال در تماسهایی با برنامه خواهان گفتوگو شدهاند اما زمان لازم برای مصاحبه با آنها وجود ندارد! ملاحظه میفرمائید؟ برنامهای که برای ورزش است و باید در جهت پیشبرد اهداف درست و در مسیر پیشرفت ورزش باشد، خواسته یا ناخواسته فرصتی برای پیشکسوتان خود ورزش ندارد و در مقابل، بیش از یک ساعت وقت آن به دو مدیری اختصاص داده میشود که نه ربطی با ورزش دارند و نه مشخص است بر اساس چه پروسه و با چه اهدافی سر از این عرصه درآوردهاند! وقت و تریبونی که از آن چیزی عاید ورزش و مخاطبان نشد و تنها بازاری داغ برای انگ و تهمت زدن یک نفر به نفر دیگر بود و... البته با توجه به رویکردی که مسئولان صدا و سیما طی ماههای اخیر در بحث ورزش و برنامه سازی در این حوزه پیش گرفتهاند، امیدواریم این اتفاقات ناخواسته بوده و به اصطلاح عامیانه از دست شان در رفته باشد و اهالی فوتبال که کم از نمونههای مشابه در سالهای قبل آزرده خاطر نیستند، تکرار آن را شاهد نباشند، اما همین برنامه و اظهارات دو مدیر مورد نظر بار دیگر عمق مشکلات فرهنگی و اخلاقی ورزش را نمایان ساخت؛ ورزشی که متاسفانه بزرگترها و تصمیم سازان آن، همین مدیران اشتباهی آمده شدهاند و بزرگان واقعی و دلسوزان حقیقی اش عامدانه به بازی گرفته نمیشوند و مجالی هم برای طرح نظرات خود ندارند. چنین اتفاقاتی و همچنین اتفاقاتی که در برخی دیدارهای لیگ برتر فوتبال رخ میدهد، گویای اوضاع نابسامان ورزش کشور است که اگر به اهلش سپرده میشد هم از نظر فرهنگی به سراشیبی سقوط نمیافتاد و هم در بعد فنی پیشرفت میکرد. اگر میبینیم که بسیاری از مشکلات این حوزه همچنان باقی مانده و سرنوشت آن و باشگاههای بزرگ و مردمیاش به منافع دلالها و فرصتطلبان گره خورده و ارادهای نیز برای مبارزه با این جماعت وجود ندارد، علت را باید در وجود مدیرانی جستوجو کرد که به دنبال منافع خود هستند و نه تنها با عملکرد مشعشع(!) خود قطار ورزش را متوقف ساختهاند بلکه هرگاه فرصتی برای مصاحبه مییابند، با کلام خود اخلاق را نشانه گرفته و بدعتهای غلط و مخربی برجا میگذارند که نمونهاش را هفته گذشته در برنامه ذکر شده دیدیم و دیدید.