مدح علی(ع) بر چوبه دار با دست و پای قطعشده(حکایت خوبان)
میثم تمار پس از دستگیری در حضور ابن زیاد داستان شهادتش را با حالت گریه بیان میکند:
امام علی(ع) به میثم تمار فرمود: والله، دستها و پاها و زبانت قطع میشود و مصلوب شوی. من گفتم: چه کسی با من چنین میکند ای امیرالمومنین؟! حضرت فرمود: آن گستاخ زنازاده آن پسر کنیز زناکار، عبیدالله ابن زیاد تو را دستگیر(و با تو چنین میکند).
پس از این سخنان میثم، ابن زیاد با قلبی پرکینه گفت: والله که دستها و پاهایت را قطع میکنم ولی زبانت را رها میکنم تا تو و مولایت را تکذیب کرده باشم. آنگاه به فرمان او دستها و پاهای میثم را قطع میکند و سپس بیرونش میبرند و مصلوبش میکنند. در همان حال، میثم تمار شروع به گفتن فضائل علی(ع) برای مردم میکند. «عمروابن حریث» به «ابن زیاد» خبر میدهد، که اگر سخنان میثم ادامه پیدا کند خوف شورش کوفیان میرود. لذا باید دستور بدهد تا زبانش را ببرند. ابن زیاد بلافاصله فرمان میدهد تا زبان میثم را هم قطع کنند و لذا میثم اینگونه به شهادت میرسد. (1)
____________
1- خصائصالائمه، شریف رضی، ص 54