kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۳۴۶۸
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۹

عدم جایگزینی تفکر به‌جای عقیده(پرسش و پاسخ)



پرسش:
آیا به صرف اینکه عقیده یک نوع جزمیت در ذهن انسان ایجاد می‌کند می‌توان آن را از حیطه نظری و شناختی حذف کرد و بجای آن تفکر را جایگزین کرد؟
پاسخ:
مفهوم عقیده
واژه عقیده از مصدر «عقد» گرفته شده که به معنای استوار کردن و بستن (پیوند) است. پیوند چیزی با چیز دیگر و ممکن است حقیقی و مادی باشد (مانند پیوند زدن جوانه یا شاخه درختی به شاخه درخت دیگر) و ممکن است مجازی و معنوی باشد (مانند ازدواج زن و مرد که به واسطه عقد ازدواج یکی به دیگری پیوند می‌خورد). براین پایه، عقیده عبارت است از چیزی که به ذهن، روح و فکر انسان گره می‌خورد. آنگاه که ذهن آدمی می‌پذیرد که زمین به دور خورشید می‌چرخد و یا خورشید به دور زمین می‌چرخد، و یا هنگامی که می‌پذیرد که خون در بدن گردش می‌کند یا نمی‌کند، و یا می‌پذیرد که هستی خالقی دارد و یا نمی‌پذیرد، یا می‌پذیرد که انسان پس از مرگ زنده می‌شود و یا نمی‌پذیرد، پذیرش هر نظریه‌ای، خواه درست یا نادرست، به معنای بستن و گره زدن آن نظریه به ذهن و استوار کردن این پیوند است. این پیوند «عقد» و آن نظریه «عقیده» نامیده می‌شود.
نقش عقیده در حیات فردی و اجتماعی انسان
عقاید انسان اساس و پایه تمام جهت‌گیری‌های او در زندگی به حساب می‌آید، و براین اساس عقیده نقش بسزایی در زندگی فردی و اجتماعی دارد. چنانکه خداوند سبحان می‌فرماید: قل! کل یعمل علی شاکلته» ای پیامبر! بگو هرکس برحسب ساختار (عقیدتی که مجموع باورهای ذهنی و قلبی خود است) عمل می‌کند. (اسراء-84) از این رو عقاید، شخصیت درونی و حقیقت وجودی انسان را می‌سازد، و همین باورها او را به سمت عمل وا می‌دارد و جهت را به او نشان می‌دهد. حال، اگر عقیده درست و سازگار با واقعیت باشد، راه زندگی انسان درست خواهد بود، و اگر عقیده نادرست و باطل باشد، راه زندگی جز به تباهی نمی‌انجامد. بدین جهت اسلام بیش از هر چیز به تصحیح باورها اهتمام دارد و حقیقتاً نمی‌توان از مکتبی سراغ گرفت که بیش از اسلام بر نقش و ارزش عقیده تأکید ورزد. در اسلام عقیده معیار سنجش تمام رفتارها حتی رفتارهای شایسته است، زیرا رفتارهای شایسته نیز اگر از عقیده درست و به حق برنخیزد و با تردید و انکار خدای متعال همراه باشد ارزشمند نخواهد بود. امام باقر(ع) می‌فرماید: «لا ینفع مع الشک و الجحود عمل» هیچ عمل و رفتاری با تردید و افکار سودمند نخواهد بود. (الکافی، ج 2، ص 400)
معنای این سخن آن است که درستی عمل و فایده و نقش آن در تکامل و رشد انسانی، به درستی عقیده انجام دهنده آن وابسته است. از این رو اگر در انسان عقیده درست شکل نگیرد، و منکر حقیقت شود، یا در حقیقت شک و تردید بورزد، ممکن نیست رفتاری که از چنین عقیده‌ای برمی‌آید، سالم و نافع باشد. زیرا عقیده انگیزه عمل را می‌سازد و عمل را جهت‌دار می‌کند، و این انگیزه و جهت‌گیری است که مفهوم عمل و شایستگی و عدم شایستگی آن را تعیین می‌کند. از همین رو برحسب اعتقادات اسلامی پس از مرگ نخستین پرش‌ها از انسان از عقاید و باورهای او است. از اعتقاد و ایمان به خدا، دین و امام و...
عدم جایگزینی تفکر به‌جای اعتقاد
اینکه ما اعتقادی را که از علم نشأت نگرفته باشد و با حالت جزمیت و پیوند مستحکم با ذهن انسان یک نوع جمودی را بوجود آورده باشد و جنبه تقدس هم پیدا کرده باشد آفت پیشرفت انسان و جامعه به حساب آوریم و راه حل از بین بردن آن را حذف عقیده از ساحت نظری و شناختی انسان و جایگزین کردن تفکر بجای آن ارائه دهیم، با مبانی عقلی، قرآنی و روایی انطباق ندارد، زیرا آموزه‌های اسلام چنین اعتقادی را از اساس باطل می‌داند و اعتقادات مبتنی بر علم، تفکر و تعقل و براهین را راه نجات و سعادت دنیا و آخرت انسان مورد تأکید قرار می‌دهد. بنابراین صرف وجود اعتقادات متحجرانه، داعشی و تکفیری دلیل نمی‌شود که ما مطلق اعتقادات را نفی کنیم و بجای آن تفکر و من فکر می‌کنم را جایگزین کنیم. حال اگر این راه حل «جایگزینی تفکر بجای اعتقاد» را بپذیریم، نتیجه و خروجی تفکر چگونه خود را در ساحت رفتاری انسان نشان می‌دهد؟ آیا دستاوردهای فکر انسان نباید تبدیل به باور و اعتقاد ذهنی و قلبی شود تا در عمل بتواند آثار خود را نشان دهد؟! بنابراین انسان ابتدا می‌اندیشد و سپس اعتقاد و باور ذهنی و قلبی او شکل می‌گیرد و بعد در ساحت رفتاری او نتایج تفکرش ظاهر و محقق می‌گردد.