اخبار ویژه
7 سال به امید آمریکا نشستید 7 ماه برای مردم کار کنید
270 روز باقیمانده از عمر دولت روحانی، مهمتر از 270 رأی الکترال رئیسجمهور آمریکاست و حال که انتخابات آمریکا تمام شده، دولت یازدهم، مهلت باقیمانده را برای مردم کار کند.
روزنامه فرهیختگان ضمن انتشار این مطالبه مینویسد: اگر روزی آیندگان بخواهند قضاوتی در مورد دولتهای حسن روحانی داشته باشند، احتمالا بیش از آنکه از برجام و فراز و فرودهای آن بگویند، قدری کلانتر نگاه کرده و با دقت در عملکرد کابینه او خواهند گفت هشت سالی که دولت بهاصطلاح تدبیر و امید بر سر کار بود، نه از تدبیر نشانهای دیده شد و نه از امید؛ هشت سالی که همواره توام با کرختی در کار و امیدوار بودن به غرب گذشت، ایامی که همواره دولت بهجای تلاش در عرصه داخلی و دلبستن به امکان حل مشکلات درون کشور با استفاده از پتانسیل مردمی و دیگر سرمایههای مادی و معنوی، در انتظار رسیدن فرجی از خارج مرزها بود.
آیندگان از نظر میگذرانند که در این چند سال دولت همهچیز را معطل و منتظر نگه داشت تا شاید از مسیر سیاست خارجی مشکلاتی که ریشه در داخل دارد، برطرف شود. آیندگان میبینند و از آن ساده عبور نمیکنند که دولت این کشور دو سال و اندی را در دوره «آب خوردن هم مذاکره میخواهد» گذراند و چند ماهی را مشغول فشار ایمیلی بود، یکی دو سالی را به مذاکره و فشار به اروپاییها مشغول بود و باقی ایام را در انتظار بایدن.
از شهریور ۹۲ تا سال ۹۴ دولتیها منتظر امضای برجام بودند، خزانه را خالی توصیف میکردند و راهحل همه مشکلات را در بستن با کدخدا میدیدند. در آن دو سال همهچیز تعلیق و در انتظار نتیجه مذاکرات بود و نیمی از دولت یازدهم به همین منوال گذشت.
از اواخر ۹۴ تا پایان سال ۹۶ با وجود اینکه برجام امضا و از سوی ایران رسما اجرای آن آغاز شده بود، اما اتفاق ویژهای روی نداد. در آن ماهها دولت منتظر بود تا این اجرا نتیجه میدانی برای گشایش اقتصادی داشته باشد. گامهای وعده داده شده را بردارند، روابط بانکی برقرار شود، سرمایههای خارجی به ایران بیاید و تحریمها در عمل برداشته شود؛ اتفاقی که نهتنها هرگز محقق نشد، بلکه بهتدریج بر تحریمها نیز افزوده شد. مشکل اینجا بود که بخش مهمی از این چالشها در دولت اوباما برقرار شده بود و بعدا با حضور ترامپ در کاخ سفید تشدید شد.
این فرآیند اما باز هم دولتیها را به سمت و سوی حرکت و فعالیت درونزا هدایت نکرد. با فرو ریختن برجام و بازگشت تحریمها از اردیبهشت۹۷ که البته امر قریبالوقوعی بود و بسیاری از کارشناسان (برخلاف اعضای ارشد دولت از جمله اسحاق جهانگیری که گفت از اقدام ترامپ غافلگیر شدیم) آن را پیشبینی کرده بودند، دولت پا به دوران انتظار جدیدی گذاشت؛ دورانی که نام طنزآمیز صبر راهبردی را به آن الصاق کرده بودند. دولتیها این دو سال را منتظر پا پیش گذاشتن اروپاییها و جبران خسارتی بودند که آمریکا به ایران وارد کرده بود؛ انتظاری تمامنشدنی که تا همین اواخر نیز تداوم داشت و یک روز با اهرم SPV تمدید میشد، روز دیگر اینستکس و یک روز هم کانال سوئیس.
بازه آخر اما عجیبتر از سه دوره قبلی بود و هست. این روزها شاهدیم که دو سال آخر دولت روحانی به انتظار برای تغییر در کاخ سفید سپری میشود. عدهای ماههاست که نشستهاند و انتظار میکشند تا شاید بایدن کاندیدای دموکراتها در انتخابات بتواند در رقابت با دونالد ترامپ به پیروزی برسد و دوباره باب مذاکره و گفتوگو باز شود.
با لحاظ کردن چنین شرایطی، اگر قرار باشد باز هم همان روال قبلی در دولت طی شود، معنایی جز این نخواهد داشت که تا مرداد 1400 و زمان تحویل دولت به فردی دیگر نباید هیچ امیدی به تغییر داشته باشیم و مردم همچنان باید شاهد نابسامانی در اقتصادی باشند.
ارگان حزب سازندگی برخلاف واقعیتهای موجود پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا را به «پایان فشار حداکثری» تعبیر کرد.
این روزنامه تیتر برجسته خود را به «پایان فشار حداکثری» اختصاص داد و نوشت: در حالی که اکثریت چهرههای دولتی و اصولگرایان بر عدم تفاوت بین پیروزی دونالد ترامپ و جو بایدن در سیاستهای آمریکا و در قبال ایران تاکید دارند، محمدجواد ظریف نظر متفاوتی در این باره دارد.
ظریف درباره موضع ایران درباره نتیجه انتخابات آمریکا و اینکه آیا بر سر کار بودن دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید تفاوتی دارد، گفته است: «معلوم است که تفاوتی میان این دو مورد وجود دارد.»
شاید ظریف تنها مقام دولتی باشد که به وضوح از تفاوتهای بین بایدن و ترامپ در قبال ایران سخن گفته است. او در خرق عادتی ظریف، برخلاف موضعگیریهای رسمی به بیان واقعیتهایی از سیاست خارجی از نگاه خود در این حوزه پرداخته است. از نگاه ظریف وضعیت سیاست خارجی ایران در زمان ریاستجمهوری بایدن و ترامپ متفاوت خواهد بود. این تفاوت را هیچ شخصی در دولت به اندازه محمدجواد ظریف به خوبی درک نمیکند.
علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز در یادداشتی در خبرگزاری ایرنا نوشته است: «مقام معظم رهبری اشاره کردند که هرکسی رئیسجمهور آمریکا شود، تاثیری بر سیاستهای ما نمیگذارد. آقای روحانی نیز بر همان سیاق یادآوری کرد که برای ما مهم نیست چه کسی درآمریکا انتخاب میشود ولی شیوهای که آمریکا در پیش میگیرد مهم است. این اظهارات به معنای بیتوجهی به تفاوتهای بالقوه در رفتارهایی نیست که ممکن است رؤسایجمهور مختلف آمریکا در پیش بگیرند، بلکه صحه گذاشتن بر اصول هدایتکنندهای است که سیاست خارجی ما در سالهای گذشته بهویژه بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم به پیش برده است.»
همزمان با این تحلیل روزنامه سازندگی، روزنامه ایران نیز جمله ظریف درباره تفاوت بایدن و ترامپ را نیز تیتر کرد و در تیتر دیگری نوشت «جام پیروزی در دست بایدن؛ نماد فشار حداکثری علیه ایران شکست خورد».
القای «پایان فشار حداکثری» از سوی ارگان حزب اشرافی و غربگرای کارگزاران در حالی است که دولت اوباما واضع «تحریمهای فلجکننده» قبل از برجام، انواع تحریمهای شدیدتر در پسابرجام بود و به همین دلیل، خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی تایید میکند تحریمهای دوره اوباما از فشار حداکثری دوره ترامپ مخربتر بوده است.
رویکرد تحریفآمیز برخی مدعیان اصلاحطلبی در قبال انتخابات آمریکا در حالی است که طیف مذکور، در سال 92 نیز مدعی بودند دولت دموکراتها اهل تعامل است و به واسطه توافق با آنها، فشار اقتصادی برداشته میشود. این خدعه موجب شد هفت سال فرصتهای تدبیر اقتصادی و شکستن تحریمها از کشور دفع شود و حال آنکه اوباما و کری پس از برجام بارها اعتراف کردند اگر توافق به دست نیامده بود، تحریمها در حال فروپاشی بود.
سوءمدیریت دولت یعنی معطلی 12 میلیون تن کالا در گمرک
یک عضو مرکزیت کارگزاران میگوید: اجزای دولت در حوزه اقتصادی ناهماهنگ عمل میکنند و همین موجب نابسامانی اقتصادی شده است.سعید لیلاز به خبرآنلاین گفته است: مسئله فساد چه درون دولت و چه بیرون آن و تصمیمهای ناهماهنگ و غیرمنسجم حتی درون دولت هم وجود دارد و من در این زمینه با آقای عطریانفر همعقیده هستم که آقای روحانی از همه ظرفیتها و امکانات استفاده نکرده و نمیکند.
لیلاز تصریح کرد: همین موضوع رسوب کردن 12 میلیون تن کالا در گمرکات کشور که حدود 4 میلیون تن کالای اساسی دربر دارد، که دلیل آن اختلاف گمرک و بانک مرکزی است که هر دو زیر نظر یک دولت هستند اما حل نشده است؛ آقای روحانی و آقای جهانگیری هم برای حل آن دستور دادند اما مسئله همچنان برقرار است!
این تحلیلگر اقتصادی افزود: به نظر من دولت آقای روحانی میتواند خیلی بهتر این اقتصاد را اداره کند و نظام جمهوری اسلامی هم اگر به این عدم انسجام موجود غلبه کند بر بحرانهای کشور بهطور بسیار موثری غلبه میکند.
وی گفت: من هم مانند آقای عطریانفر معتقدم بخش زیادی از مشکلات فعلی کشور به دولت مربوط میشود.
لیلاز قبلا به یورونیوز گفته بود: اگر اختیاراتی که به دولت داده شد، به چوب خشک داده بودند، وضعیت اقتصاد بهتر از وضعیت فعلی بود.
این که امثال آقای ظریف میگویند آمریکا به تحریم معتاد شده، ناشی از رفتار برخی سیاستمداران ایرانی است که ژست اعتیاد به مذاکره به خود گرفتهاند.
این تحلیل را روزنامه جوان منتشر کرده و یادآور شده است: مهمتر از اصل تحریم، اثرات و پیامدهای روانی آن است، بدین معنا که آشفتگی و التهاب ذهنی ناشی از وضع و اعمال تحریمها در سه لایه «مسئولان»، «رسانهها» و پس از آن «افکار عمومی» اثرات تحریم را تا چندین برابر میتواند افزایش دهد.
چنانچه مقامات ارشد کشور مورد هدف تحریم، قبل از رسانه - مردم، نسبت به اثرات تحریم دچار ترس و اضطراب شوند و آن را به تریبونهای رسمی بکشانند و با ضریب خبری که رسانهها با عملیات روانی به آن میدهند، جامعه نیز دچار دلهره و دلمشغولی مشابه میشود، شکلگیری چنین مرحلهای در میان مقامات، رسانهها و جامعه یعنی دستیابی حداکثری ایالات متحده به اهداف تحریمی.
با استناد به اظهارات مقامات آمریکا میتوان پی برد که در هیچ دورهای، کاخ سفید نسبت به استفاده از «تحریم» اعتیاد پیدا نکرده و اثرگذاری آن را مفید ندانسته است؛ وزیر خارجه کشورمان نیز طی یک سال اخیر بارها گفته «آمریکا به اعمال تحریمهای ضدایرانی اعتیاد پیدا کرده است».
دستگاههای محاسبهسنج آمریکایی بعد از اعمال مجموعهای از تحریمهای بینالمللی، فعالیت خود را آغاز میکنند تا برآوردی دقیق و سنجیده از میزان اثرگذاری «روانی» و «واقعی» تحریمها به دست بیاورند و چنانچه اعمال تحریمها توانسته بود مقامات تصمیمگیر و تصمیمساز را دچار ترس و ملتهب کند، دامنه و حجم آن تحریمها را توسعه داده تا ترس مقامات را به افکار عمومی آن جامعه تسری داده و شرایط تحمیل مذاکره را فراهم کند.
ریچارد نفیو از معماران تحریم ضدایرانی در کتاب خود (هنر تحریمها)، اهمیت ایجاد ترس و دلهره در افکار عمومی را پس از وضع تحریم مورد تاکید قرار داده است.
هیلاری کلینتون هم در کتاب خاطرات خود موضعگیری دو تن از نامزدهای انتخاباتی در مناظرات انتخابات سال ۹۲ مبنی بر اظهار «ضعف و ناتوانی در برابر تحریمهای غرب و لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا برای کاهش فشارهای اقتصادی» را عامل مؤثر بر تشدید فشارهای اقتصادی عنوان میکند.
اینکه آمریکاییها طی چند سال اخیر بیش از هر زمان دیگری نسبت به توسعه تحریمها علاقه نشان میدهند اتفاقی نیست و ارتباط مستقیمی با اظهارات مسئولانی دارد که سیگنال ضعف و ناتوانی را به افکار عمومی داخلی و دستگاههای محاسبهسنج آمریکایی مخابره میکنند. اینکه طی هفتههای اخیر مکرر گفته میشود «آمریکا به استفاده از ابزار تحریمها معتاد شده» ناشی از رفتاری است که در داخل تبدیل به یک عادت شائبهدار شده است و آن اصرار توأم با اشتیاق به «مذاکره» است.
در حالی که تمامی مقامات آمریکا تأکید میکنند که تحت هیچ عنوان به برجام باز نخواهد گشت، برخی محافل بدون توجه به هزینههای غیرقابل احصای برجام و نقض آن از سوی آمریکا- اروپا همچنان خود از آغوش باز دولت برای بازگشت آمریکا به برجام سخن میگویند!
یک روزنامه اصلاحطلب نسبت به ایجاد دلسردی به خاطر فضاسازی غیرواقعی درباره انتخابات آمریکا هشدار داد.
آفتاب یزد در یادداشت «نگرانی برای دلسردی جدید» مینویسد: به جرأت میتوان گفت اقتصاد ما بیمنطقترین اقتصاد دنیاست! همانطور که در روز تعطیل و ساعات غیراداری مثلاً 2 نیمه شب قیمت دلار بالا میرفت اکنون نیز قیمت ارز در روز تعطیل در حال ریزش است. چرا؟ زیرا هزاران کیلومتر آنسوتر و در طرف دیگر گیتی قرار است کسی قدرت را در دست بگیرد که گفته میشود از رئیسجمهور فعلی آنجا، ملایمتر و به طور کلی اهل توافق است. به همین سادگی!
قصد ندارم حرفهای تلویزیون را تکرار کنم ولی به واقع مشخص نیست چه منطقی پشت این اتمسفر فعلی خوابیده است.
نویسنده با اشاره به نوسانات قیمت ارز میافزاید: شاید عدهای مسرور و خشنود باشند اما بدانند و بدانید بایدن حداقل تا 6 ماه مسیر ترامپ را ادامه میدهد زیرا مسئله ایران اولویت نخست نیست و رئیسجمهور جدید حاضر نیست مفت و مجانی شرایطی را که ترامپ برای تهران ایجاد کرده تغییر دهد. ضمن آنکه هرچقدر ترامپ به دنبال تصمیمات هیجانی و شخصی بود، بایدن منطقی و سیستمی تصمیم میگیرد و به احتمال فراوان حاضر نیست با دولتی مثل دولت روحانی توافق کند. این نکته را هم از ذهن نباید دور نگه داشت که اگر بر فرض حسن روحانی کارنامه قابل دفاعی داشت و حداقل پایگاه مردمی خود را حفظ نموده بود امکان ایجاد تحولی میان تهران و واشنگتن در این دولت وجود داشت ولی ساکن جدید کاخ سفید حتماً میداند که دولت تدبیر و امید کارنامه غیر قابل دفاع دارد و حامیان شاخص و اصلی او نیز که اصلاحطلبان هستند هرچقدر زمان میگذرد بیشتر چهره واقعی خود را به مردم نشان میدهند.
میخواهم عرض کنم این بازار هیجانی و کاذب به اقتصاد نحیف ما ضربه میزند چه قیمت ارز پایین بیاید و چه رشد کند. بنده مخالف ارزانی نیستم ولی نباید در باد این جو خوابید و حماقت کرد. بگذارید مثالی بزنم. قیمت پراید وقتی دلار 30 هزار تومان شد رسید به 145 میلیون تومان اکنون اگر تابع این جو باشیم دلار 22 هزار تومان شده است زمانی که قیمت ارز این مقدار بود قیمت پراید در حدود 90 میلیون تومان بود. تلفن خود را بردارید و از برنامه دیوار به چند فروشنده زنگ بزنید. آیا حاضر هستند پراید خود را 90 میلیون تومان به شما بفروشند؟ اگر اصرار کنید به شما ناسزا گفته و تلفن را قطع میکنند!
سکوت مسئولان دولت نشان میدهد از وضعیت فعلی راضی هستند اما من نگران خالی شدن بازار از این جو و ایجاد یأس و دلسردی جدید برای مردم هستم!
رئیس سابق اتاق بازرگانی با انتقاد از حواله دادن مشکلات اقتصادی به انتخابات آمریکا گفت: 70 درصد نارساییهای اقتصاد، به خاطر سوءتدبیر و سوءمدیریت داخلی است.
یحیی آلاسحاق که اکنون رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق است، در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان یادآور شد: «مشکلات اقتصادی ما و ربط دادن آن به فضای خارج درحالی است که تنها ۳۰ درصد از مشکلات مربوط به تحریمها است و ۷۰ درصد از آن به مسائل داخلی و نوع مدیریتها بازمیگردد.»
این فعال اقتصادی با تاکید بر اینکه بخش عمدهای از نوع آسیبها و حجم و مقدار آنها مستقیما مربوط به مدیریت داخلی خودمان است، خاطرنشان کرد: «اگر مسئولان عزم کنند، قطعا ۷۰ درصد از مشکلات فعلی اقتصاد حل خواهد شد.»
آلاسحاق با تاکید بر اینکه مدل و الگوهای فعلی برای مدیریت مسائل اقتصادی درست نیست و ما در حوزههای مختلفی ازجمله ارزش پول ملی و امثال آن دچار مشکل هستیم، گفت: «این قضیه نشان میدهد تدبیر درستی در مدیریت فضای موجود وجود نداشته است.»
این کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره به اینکه برای عبور از مشکلات اقتصادی فعلی نیازمند تغییر جهت در برخی زمینهها هستیم، به نقاط قوت کشورمان از لحاظ اقتصادی و سیاسی پرداخت و گفت: «ایران آوردههای بسیاری دارد که بهعنوان ظرفیتهای داخلی قابل اتکا است.»
به گفته وی، آورده اول نیروی انسانی ما است که در حال حاضر بیش از چند میلیون فارغالتحصیل و دانشجوی آمادهبهکار وجود دارد و آورده دوم نیز منابع طبیعی کشورمان و برخورداری از رتبه دوم در حوزه نفتوگاز است. آلاسحاق آورده سوم را بسیار مهم دانست و گفت: «موقعیت خاص ژئوپلیتیک ایران بسیار حائز اهمیت است، چرا که با کشورهای بسیاری همسایه بوده و به بازارهای متعددی نیز دسترسی دارد و به نوعی سرآمد منطقه و مرکز آن هستیم.»