با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)
گویی دست قدرتمندی
هدایت ما را بر عهده دارد
مردم باید با تمام قدرت و امیدواری، در راه ایجاد آیندهای بهتر تلاش کنند. چرا باید ملت ایران به آینده خود و لطف الهی امیدوار نباشد؛ در حالی که تمام رویدادهای این ده سال، حاکی از لطف بیحد و حصر پروردگار نسبت به ما بوده است؟ امام عزیز و بزرگوار نیز همیشه همین احساس را داشتند. در یکی از تصمیمهایی که اتخاذ کرده بودند، عرض کردم تصمیمیکه شما گرفتید، خیلی به نفع اسلام و جمهوری اسلامی تمام شد. ایشان فرمودند: گمان نکنید این کاری که اتفاق افتاد، قبلاًً آن را پیشبینی کرده بودم؛ این، کار خدا و کمک او بود. بعد فرمودند: از اول انقلاب تاکنون و در مراحل مختلف، گویی دست قدرتمندی هدایت ما را بر عهدهدارد. حقیقتاً انسان احساس میکند که دست قدرت پروردگار، ملت و مسئولان ما را هدایت و کمک میکند. البته دست حمایت الهی، بیدلیل بر سر ملتی کشیده نمیشود. علت اینکه خدای متعال لطف خود را شامل حال این ملت کرده و آنها را هدایت میکند، ایمان و عمل صالح مردم است. وقتی این دو عنصر در شخص یا ملتی بهوجود آمد، خدا هم او را کمک خواهد کرد.
* سخنرانی رهبر انقلاب در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم محلات، دلیجان و نراق، دزفول، لارستان، بندرلنگه، لامرد فارس، فلاورجان، قهدریجان، کلیشاد و اصناف شهرری، به همراه ائمه جمعه، روحانیون و نمایندگان آنان در مجلس شورای اسلامی ، 10/4/68.
جوان با لباس پوستین وارونه
در صف نماز جماعت
در مسجدی که بنده نماز میخواندم، بین نماز مغرب و عشا هیچ وقت داخل مسجد جا نبود؛ همیشه بیرون مسجد هم جمعیت متراکم بود؛ هشتاد درصد جمعیت هم از قشر جوان بودند؛ برای خاطر اینکه با جوان تماس میگرفتیم. در همان سالها پوستینهای وارونه مد شده بود و جوانان خیلی اهل مد آن را میپوشیدند. یک روز دیدم جوانی که از این پوستینهای وارونه پوشیده، صف اول نماز در پشت سجاده من نشسته است؛ یک حاجی محترم بازاری هم که مرد خیلی فهمیدهای بود و من خیلی خوشم میآمد که او در صف اول مینشست، در کنار این جوان نشسته بود. دیدم رویش را به این جوان کرد و چیزی در گوشش گفت و این جوان یک باره مضطرب شد. برگشتم به آن حاجی محترم گفتم چه گفتی؟ به جای او جوان گفت چیزی نیست. فهمیدم که این آقا به او گفته که مناسب نیست شما با این لباس در صف اول بنشینید! گفتم نه آقا، اتفاقاً مناسب است شما همین جا بنشینید و تکان نخورید! گفتم حاجی! چرا میگویی این جوان عقب برود؟ بگذار بدانند که جوان با لباسی از جنس پوستین وارونه هم میتواند بیاید به ما اقتدا کند و نماز جماعت بخواند. برادران! اگر پول و امکانات هنری نداریم، اگر فعلاً ترجمه قرآن به زبان سعدی زمانه را نداریم، «اخلاق» که میتوانیم داشته باشیم؛ با اخلاق، سراغ این جوانان و دلها و روحها و ورای قالبهاشان بروید؛ آن وقت تبلیغ انجام خواهد شد.
* بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی، 26/3/1376.