اخبار ویژه
ارز 3700 تومانی را به 31 هزار تومان رساندید و طلبکار هم هستید؟!
امثال آقای ترکان باید توضیح بدهند که آیا قبل از دولت فعلی و در شرایط بدون برجام، شاهد دلار 31 هزار تومانی بودیم؟
این پرسش را روزنامه وطن امروز در واکنش به سخنان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه مطرح کرد. ترکان اخیرا گفته بود: «تا زمانی که همه کشور صددرصد بهطور کامل دست این طیف (اصولگرایان) نیفتد، نمیگذارند کار کشور جلو برود اما اگر همه چیز را دست خودشان بدهیم، میروند و به اسم حرکت عزتمندانه همه روابط بینالمللی و موافقتها را گرفته و حل میکنند».
وطن امروز در واکنش به سخنان مشاور سابق روحانی مینویسد: به نظر میرسد مرز میان حافظه کوتاهمدت و بلندمدت آقای ترکان و البته برخی دیگر از صاحبنظران و مهرههای فکری - عملیاتی تاثیرگذار در دولتهای یازدهم و دوازدهم با یکدیگر خلط شده است! گویا ایشان فراموش کردهاند دولت متبوع آنها، از مهرماه 92 تا تیرماه 94، اقتصاد داخلی و حتی آب خوردن مردم را معطل «توافق هستهای» با اعضای 1+5 و در رأس آنها آمریکا کرده و پس از آن نیز بلافاصله «برجام» را به خطکش و مقیاسی برای تشخیص سره از ناسره تبدیل کرد. در آن زمان، منتقدان به دولت هشدار میدادند «یک توافق ابطالپذیر» نمیتواند به مبنایی برای تصمیمسازی برای اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل شود. بهتر بود آقای ترکان به تقویم نگاهی میانداختند و متوجه میشدند هنوز دولت آقای روحانی بر سر کار است نه دولتی اصولگرا! قطعاً آقای ترکان نمیتوانند منکر این حقیقت شوند که متاسفانه افزایش هزینههای «خروج دولت ترامپ از برجام»، معلول «جایابی نادرست و خطرناک برجام» در معادلات اقتصادی- سیاسی کشور بوده است. مگر در دولت قبل، با وجود اینکه تحریمهای چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز علیه کشورمان وجود داشت، شاهد دلار 31 هزار تومانی و سکه 16 میلیون تومانی بودیم؟!
نکته دیگر به اصل ادعای آقای ترکان درباره مذاکره با آمریکا بازمیگردد. آقای ترکان بهگونهای سخن میگویند که گویا دستان دولت در مذاکره با آمریکا در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی بسته بوده است! بهتر است ایشان خاطرات قدم زدن کری و ظریف در خیابانهای لوزان یا مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم هفتگی و بلکه روزانه میان تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان و تیم مذاکرهکننده آمریکایی را در طول برگزاری سلسله مذاکرات برجام مرور کنند تا متوجه ادعای مضحک خود درباره ناتوانی دولت در مذاکره با آمریکا شوند! مذاکرات دولت متبوع آقای ترکان با دولت آمریکا پس از انعقاد برجام نیز در قالب «جلسات کمیته مشترک توافق هستهای» ادامه داشت. اینکه آقای ترکان بدعهدی مطلق دولت اوباما در عادیسازی روابط بانکی و اعتباری با ایران و فراتر از آن، خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق هستهای با ایران را به نام «نظام» و «اصولگرایان» فاکتور میکنند، در بهترین و خوشبینانهترین حالت ممکن، برگرفته از ضعف حافظه ایشان است!
اینها که بیات است حرف تازه چه دارید؟!
سخنگوی حزب کارگزاران میگوید: دولت گرفتار مشکل کارآمدی است و اصلاحطلبان 8 ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری همچنان به سردرگمی مواجه هستند.
روزنامه سازندگی از قول حسین مرعشی نوشت: ما در عرصه کارآمدی دچار ضعفهایی هستیم که باید این ضعفها را جبران کنیم. مسئله اصلی مردم این است که بهدلیل ناکارآمدی دولت و حکومت، مشکلات اقتصادی آنها تشدید شده است. ظرفیتهای اشتغال پایین آمده و تورم بالا رفته و شرایط رکود تورمی کمر طبقات متوسط و رو به پایین جامعه را شکسته است.
وی میافزاید: ما باید بهدنبال دولتی فراگیر باشیم؛ دولتی غیرسیاسی و فنگرا. ما باید بتوانیم در دولت آینده هرچه تجربه و تخصص مدیریتی در کشور وجود دارد اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و غیرسیاسی را به میدان بیاوریم تا از میان آنها پاکترین و متخصصترین و جامعترین افراد را در دولت جمع کنیم. در مواجهه با این موضوع برخی بلافاصله میپرسند آیا معنای این ایده این است که اصلاحطلبان باید با یک گزینه نیابتی یا با ائتلاف با اصولگرایان در انتخابات حاضر شوند؟ پاسخ من این است که باید ببینیم چه مقدوراتی داریم و ببینیم چه کسی میتواند بار بیشتری از دوش مردم ایران بردارد. ما نه اصالت را به نیروهای اصلاحطلب میدهیم و نه به نیروهای نیابتی. ما در بعضی مقاطع بر اصلاحطلبان متمرکز شدهایم و اشتباه کردهایم؛ مثل انتخابات 84 که اشتباه بزرگی کردیم و آنقدر کاندیدای اصلاحطلب در صحنه داشتیم که کشور را به آقای احمدینژاد تحویل دادیم؛ و در مقاطعی هم بر موضوع کاندیدای نیابتی متمرکز شدیم و در انتخاب خودمان با دقت عمل نکردیم. یعنی کسانی را انتخاب کردیم که توان تحقق انتظارات ما را نداشتند نکته دیگر اینکه با وجود همه اینها اما در هیچ مقطعی حاضر نشدیم به مردم بگوییم اشتباه کردیم. به هر حال در جایی که اشتباه کردیم باید از مردم عذرخواهی کنیم.
مرعشی گفت: هرکسی که آماده باشد خودش را فدای ملت کند اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا یا شخصیتی غیرسیاسی میتواند مورد توجه ما قرار بگیرد. میخواهم تاکید کنم که امروز ایران، فدایی لازم داد. ایران در شرایط فعلی دیپلمات متکبر خودخواه حراف و اهل کشمکش لازم ندارد.
وی همچنین میگوید: در حوزه مسائل بینالمللی باید حتما به این سمت برویم که روابط سیاسی خودمان را بهتر کنیم. ما نه میتوانیم تسلیم آمریکا شویم و نه لازم است درگیر با آمریکا باشیم. ما باید روابطمان با آمریکا را از موضع عزت و مصلحت مدیریت کنیم. باید بتوانیم بعد از انتخابات روابط مدیریتشدهای با آمریکاییها برقرار کنیم.
مرعشی این را هم گفته که سال 92 به خاطر ردصلاحیت هاشمی مجبور شدند بین عارف و روحانی، روحانی را انتخاب کنند اما اشتباهشان این بود که در نوبت اول، بدون پیشنویس از او حمایت کردند.
مغالطه مرعشی در شریک کردن نظام با ناکارآمدی دولت در حالی است که دولت در برخی موضوعات مهم، خلاف سیاستهای کلی نظام حرکت کرده است. از جمله علل این تخطی هم، تاثیرپذیری از افراطیون مدعی اصلاحات بوده است. به عبارت دیگر که شریک همه قصور و تقصیرهای دولت، اصلاحطلبان هستند و نه نظام که دولت را از خطاهای فاحش برحذر میداشت.
نکته دوم اینکه ادعای دولت فراگیر، نقشه فریب سوختهای است که توسط کارگزاران در سالهای 92، 94 و 96 اجرا شد و آنها از این طریق - به تعبیر کرباسچی - توانستند از برخی اصولگرایان مثل ناطقنوری و لاریجانی سربازگیری کنند. نتیجه چنان رفتار کلاهبردارانهای هم در قالب خسارتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک قابل رویت است.
اما در موضوع آمریکا، صرف نظر از لفاظی و بازی با کلمات، امثال آقای مرعشی باید بگویند که مدل ادعاییشان در عمل یعنی چه؟! این لفاظیها اگر برای قبل از سال 94 و انعقاد برجام و اعتماد به آمریکا خریدار داشت، اکنون فاقد مشتری است. طیف مدعی اصلاحات با همین ادعای مدیریت روابط با آمریکا، آدرس مذاکره و توافق و واگذاری امتیاز را دادند و عهدشکنیهای پیاپی را در همان دولت اوباما و سپس ترامپ تجربه کردند. آنها اکنون باید به جای نسخهپیچی دوباره، به مردم حساب پس بدهند و این، راز سردرگمی بزرگ است که آقای مرعشی اذعان میکند. حرفهای مرعشی، مانند کاست دهها بار پخش شدهای است که پس از به انتها رسیدن، دوباره به ابتدا برمیگردد و از نو تکرار میکند.
سازندگی: مشکل فعالان اقتصادی وعدههای دولت است نه تحریمها
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران (از احزاب ائتلافی دولت) تاکید کرد: وعدههای اقتصادی دولت در سالهای اخیر «وعدههای توخالی» بوده است.
روزنامه سازندگی در گزارشی با همین عنوان نوشت: سال 98، بهخصوص در نیمه دوم سال اتفاقات زیادی در کشور رخ داد. آبانماه، دولت قیمت بنزین را به یکباره افزایش داد و شلوغیهایی در ادامهاش آغاز شد. دیماه سردار قاسم سلیمانی در یک عملیات تروریستی توسط آمریکا شهید شد. طبق آمار رسمی اسفندماه کرونا وارد کشور شد؛ اما با همه این اتفاقات که هرکدام از آنها به تنهایی برای بحرانهای اقتصادی کافی نیست، شاخص امنیت سرمایهگذاری در سال 98 کمی بهتر از سال 97 شده است. سال 97 آمریکا از برجام خارج شده بود و دوباره تحریمهایی علیه ایران وضع کرد. البته از نگاه فعالان اقتصادی این تحریمها نبود که اقتصاد کشور را به هم ریخت، بلکه وعده مدیران کار را به اینجا رساند. سال از نیمه گذشت تا اینکه مرکز پژوهشهای مجلس گزارش پایش امنیت سرمایهگذاری در سال 98 را منتشر کرد. شاخصی که به نظر میرسد نسبت به سال گذشتهاش، وضعیت نسبتا بهتری را به نمایش گذاشته است.
بر اساس ارزیابی فعالان اقتصادی مشارکتکننده در 4 پیمایش فصلی سال 1398، میانگین سالیانه، نامناسبترین مولفههای امنیت سرمایهگذاری ارزیابی شده به ترتیب عبارت بودهاند از: «1. عمل مسئولان ملی به وعدههای داده شده (8/03)؛ 2. اعمال نفوذ و تبانی در معاملات ادارات (7/93)؛ 3. عمل مسئولان استانی و محلی به وعدههای اقتصادی داده شده(7/89).» به این ترتیب به نظر هرآنچه به مسئولان مربوط میشود، از نظر فعالان اقتصادی نامطلوب بوده است. مناسبترین مولفههای امنیت سرمایهگذاری برای سال 1398 نیز به این ترتیب بودهاند: «1. سرقت مالی (پول نقد، کالا، تجهیزات)(3/94)؛ 2. رواج توزیع کالای قاچاق(4/32)؛ 3. استفاده غیرمجاز از نام و علائم تجاری با مالکیت معنوی(4/53)». طبق گزارش مرکز پژوهشها، نکته قابل توجه آنکه ترتیب نامناسبترین و مناسبترین مولفهها در سال 1398، عیناً مشابه سال 1397 بوده است. به این ترتیب به نظر میرسد سال 98 هیچ تفاوتی با سال 97 نداشته است و مسئولان همچنان همانطور به وعدههای خود عمل نمیکنند و مسائل کالای قاچاق و مالکیت معنوی نه بهتر شده است و نه بدتر. آنچه این گزارش را جذابتر میکند، این است که فعالان اقتصادی خیلی تحریمها را تاثیرگذار در شاخص امنیت سرمایهگذاری در نظر ندارند. مولفه «میزان اختلال در اثر تحریمهای خارجی» بر اساس ارزیابی همان فعالان برای کل سال 1397، به عنوان هفدهمین مولفه نامناسب ارزیابی شده بود و برای سال 1398 در رتبه شانزدهمین مولفه نامناسب ارزیابی شده است. به عبارتی از منظر فعالان اقتصادی مشارکتکننده در 4 مطالعه فصلی در سال 1398 به صورت میانگین، عوامل و مولفههای داخلی روی امنیت سرمایهگذاری آثار نامناسبترین داشتهاند تا مولفه «میزان اختلال در اثر تحریمهای خارجی».
قوامی: با دلار 31 هزار تومانی جهانگیری رویش میشود نامزد شود
یک فعال اصلاحطلب گفت: نامزدی اسحاق جهانگیری در انتخابات 1400، اشتباهی بزرگ است.
ناصر قوامی عضو فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس ششم به نامهنیوز گفت: «کاندیداتوری آقای جهانگیری اشتباهی بزرگ است. آقای جهانگیری در این 7 سال چه کرده که حالا دوباره کاندیدا شود؟! دلار شده 31 هزار تومان. واقعا خندهدار است که بخواهند کاندیدا شود و فکر کند که مردم نمیگویند شما در این مدت چه کردی که به خاطر آن به شما رای بدهیم».
او درباره نامزدی محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران نیز گفت: «محسن هاشمی هم در شورای شهر کار خاصی نکرد و مردم عملکرد ویژهای از او ندیدند. هیچ تحولی در تهران که مردم را راضی نگه دارد ندیدیم. شما خبرنگاران اگر دیدید به ما هم بگویید».
وی در واکنش به اینکه محمدرضا عارف هم از جمله گزینههای مطرح اصلاحطلبان است، گفت: «عارف که دیگر هیچ، او کلا اوت است. عارف با عملکردی که در مجلس دهم داشته است کسی او را قبول ندارد. به نظر من عارف عاقلتر از آن است که کاندیدا شود».
قوامی همچنین در واکنش به احتمال کاندیداتوری عباس آخوندی گفت: «آقای آخوندی وزارت راه و مسکن را به گند کشید حالا چطور میخواهد مملکت را اداره کند؟!»
این فعال اصلاحطلب در پاسخ به اینکه سورنا ستاری، معاون فناوری رئیسجمهور چقدر برای کاندیداتوری و موفقیت در انتخابات شانس دارد، گفت: «او را نمیشناسم».
تنها گزینه مورد تایید قوامی محمدرضا خاتمی بود: «به نظر من اگر آقای خاتمی بیاید و تایید صلاحیت هم بشود، گزینه بسیار بسیار خوبی است».
این نماینده پیشین مجلس در پاسخ به اینکه آیا اصلاحطلبان ممکن است راضی به ائتلاف با علی لاریجانی شوند، نیز گفت: «هیچ اصلاحطلب عاقلی با آقای علی لاریجانی ائتلاف نخواهد کرد».
اظهارات قوامی درباره رضا خاتمی- فارغ از این که خاتمی در مجلس هم جدی گرفته نمیشد- نقض بقیه سخنان اوست چرا که همین رضا خاتمی سال 96 گفته بود تضمین وعدههای روحانی ما اصلاحطلبان هستیم.