kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۰۵۸۱
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۰

خوردن به «زمین گرم»!



  انوشه میرمرعشی
سه‌شنبه 15 مهر مجموعه داستانی «زمین گرم» بعد از حدود یک‌ماه پخش از شبکه سه سیما به پایان رسید. زمین گرم که به نویسندگی سعید نعمت‌الله و اولین تجربه کارگردانی او نیز بود؛ با هدف «تکریم جایگاه پدر در خانواده»، «تقدیر و‌ترویج زندگی دینی» و «تقبیح دنیاطلبی» ساخته و روانه آنتن شد.
اینها موضوعاتی مورد علاقه سعید نعمت‌الله است و در چند سریال دیگرش دست‌مایه داستان‌های او بوده‌اند.
اما این‌بار آیا مخاطب سریال «زمین گرم» به واقع چنین پیام‌ها و نتایجی را از سریال دریافت کرده است؟...  
دو عنصر اصلی مفقود در زمین گرم
سریال «زمین گرم» داستان دو برادر است که یکی(اصلان) راه پدر (استوار) را انتخاب کرده و قاچاقچی مواد مخدر شده و دیگری(علی یار) بودن با مادر را انتخاب کرده و تحت‌تربیت پدربزرگ روستایی خود قرار گرفته و فردی مذهبی شده است. اما ماجرای داستان از جایی شروع می‌شود که اصلان در یک نزاع میان قاچاقچیان موادمخدر کشته می‌شود و مسئولیت و سرپرستی همسر سرخورده و ظلم دیده و فرزند او به عهده برادرش علی یار می‌افتد...
موضوع داستان جذاب و پرکشش است اما متأسفانه ایرادات مهم فیلمنامه این جذابیت را به عکس خود تبدیل کرده است...
شاید بتوان بزرگ‌ترین ایراد داستان را عدم شخصیت پردازی درست آدم‌های آن دانست. شخصیت‌های سطحی، مصنوعی و موهوم...در این سریال حتی شخصیت روحانی روستای سردهات یعنی «آقاحسینعلی» این قدر سطحی است که مخاطب را به تعجب می‌اندازد. در مرحله بعد آنچه سریال را از نفس می‌اندازد، حوادث و رفتارهایی است که نویسنده برای این شخصیت‌ها قلمی‌کرده است. حوادث و رفتارهایی کاملاً غیرمنطقی و دور از عقل.   
چطور پلیس رفت و آمد آزاد قاچاقچیانی مثل آصف و دستیارش را می‌بیند؛ اما  آنها را دستگیر نمی‌کند؟چرا علی یار جرم قاچاقچی موادمخدر بودن را جرم کوچکی می‌داند؟ به چه دلیل اجتماعی و شرعی؟چرا در کل سریال و علی‌رغم دیالوگ‌های متعدد مبنی بر زندگی دامداری و روستایی، در هیچ صحنه‌ای یارعلی و علی‌یار مشغول کشاورزی و دامداری نیستند؟و...
این درحالی است که علمای بزرگ عصر ما  همچون شهید مطهری، علامه جعفری و... نقش «عقل» در پیدایش عنصر هنر را نقشی محوری می‌دانند. مثلا علامه جوادی آملی معتقدند:
«هنر اگر از قلّه عقل آمده جامعه را عقلاني مي‌كند، اگر از قلمرو خيال آمده مردم در مرحله خيال‌ هستند وخیالباف و اسیر توهم و خیال نازل می‌شوند»
همچنین ایشان موقع آسیب شناسی هنر نازل، بر داشتن معرفت از سوی هنرمند تأکید کرده و بیان می‌کنند که معرفت و امانت‌داری او از مبانی معرفتی باعث می‌شود که خیال را رها کند و عقل را در رساندن پیام وحیانی اصل قرار دهد. به این شکل است که: «هنر دینی، تنزل امر معقول به کارگاه خیال و تبدیل امر معقول در کارگاه خیال به جمال محسوس است.»1
آیا می‌شود به راحتی دو عنصر «منطق» و «عقل» را در فیلمنامه‌نویسی زیرپا گذاشت و همچنان اثر را «هنر دینی» که هیچ، اصلا اثر «هنری» دانست؟
کدام دین، کدام دینداری؟
در قسمت ابتدایی سریال، مخاطب می‌بیند که علی یار در کلاس‌های درس «آقاحسین یار» شرکت می‌کند و طلبه است، اما در قسمت‌های بعدی مخاطب می‌بیند که علی یار و یارعلی به‌عنوان دو شخصیت مذهبی داستان اینقدر که از حرف مردم هراس دارند، اصلا از معاد و پاسخگویی به درگاه خدا هراس ندارند و به احکام و باید و نبایدهای دین بی‌توجه
هستند!  
خلاصه کردن دین در نماز خواندن و روزه گرفتن و احکام فردی - آن هم نصفه، نیمه و غلط- نشان از این مطلب دارد که نویسنده فیلمنامه شناخت درستی از مبانی معرفت دینی ندارد.
چطور کسی که شناخت کامل و صحیحی از مسائل دینی ندارد، فیلمنامه‌ای با موضوع دینی می‌نویسد؟ کسی که احکام مربوط به نماز و روزه استیجاری را نمی‌داند و حتی این قدر نمی‌داند که فرد اگر روزه قضا داشته باشد نمی‌تواند برای دیگران روزه قضا بگیرد، چطور این موضوع را دست‌مایه فیلمنامه‌اش می‌کند؟
این سؤالات را البته قبل از جناب نعمت‌الله، باید مدیران بخش فیلم و سریال سازمان صدا و سیما پاسخگو باشند که به راحتی فیلمنامه‌های ایشان را تایید کرده و مجوز ساختش را می‌دهند...
مضامین مشکل‌دار در زمین گرم
یک- در بسیاری از کشورهای جهان، «نیروی انتظامی ‌و پلیس» در فیلم و سریال‌ها به‌عنوان عامل اصلی برقراری نظم اجتماعی و شهری، مورد تکریم و احترام است. قاعدتا باید در کشور ما هم چنین باشد...
اما در برخی از سریال‌ها و فیلم‌ها متأسفانه از قضا عمدی وجود دارد که پلیس و نیروی انتظامی ‌عناصری پخمه، بی‌عرضه و ناتوان جلوه داده شوند...
آن وقت جناب نعمت‌الله در «زمین گرم» پا را از این هم فراتر نهاده و پلیس ارشد تحقیق‌کننده در پرونده قاچاق موادمخدر (با بازی مجید واشقانی) را انسانی هیستریک نشان می‌دهد که به شکل دیوانه‌واری دائما در حال چای نوشیدن و با ولع نفرت‌انگیزی مشغول خوردن ویفرشکلاتی است! این کارآگاه پلیس که عملاً هیچ نقشی در دستگیری آصف ندارد، به شدت بیننده را نسبت به نیروی انتظامی ‌منزجر می‌کند. به واقع بر اساس کدام منطق آقای نعمت‌الله اجازه دارد چنین تصویری از مأموران و کارآگاهان نیروی‌انتظامی ‌به مخاطب نشان دهد؟ قطعا ارائه این تصویر در این سریال و آثار مشابه خطر مهمی‌برای امنیت شهری ما به همراه دارد و موجب جری شدن مجرمان و عربده‌کش‌ها و زورگیرها خواهد شد...
دو- در این سریال همه قاچاقچیان عاشق خانواده خود هستند و اصلا پول و ثروت را فقط به انگیزه عشق به فرزند و همسر و خواهر از راه به نابودی کشاندن خانواده‌ها و به اعتیاد کشاندن فرزندان‌شان به دست می‌آورند! این خطری جدی است که در یک سریال قاچاقچیان به تقلید از «پدرخوانده» خانواده دوست و فدایی فرزندان شان نشان داده
شوند...
سه- خطر سومی‌که باید به آن توجه داشت این است که مجموعه داستانی «زمین گرم» در مدت یکماه با به تصویر کشیدن صحنه‌های خشن، رفتارهای عصبی، عربده‌کشی‌های بی‌دلیل، دعواها و... روح و روان مخاطب را اذیت کرده است. در شرایطی که مردم تحت فشارهای اقتصادی هستند و همزمان با بیماری منحوس کرونا دست به‌گریبان هستند، چرا باید هرشب پای تلویزیون چنین تصاویری ببینند؟ چرا باید به جای دادن امید و نوشتن یک سریال منطقی و دیالوگ‌های آرامش بخش با اعصاب و روان بیننده بازی کرد و روحیه‌اش را خراب
کرد؟
***
و در آخر باید گفت متأسفانه سعید نعمت‌الله در «زمین گرم»دغدغه‌ای مهم یعنی «تکریم جایگاه پدر در خانواده»، «نفی دنیاطلبی و‌ترویج سبک زندگی دینی» را به بدترین شکل به تصویر کشیده و به مخاطب تحویل داده است.  
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- مقاله «هنری دینی از منظر علامه جوادی آملی»، نوشته حمیدرضا خادمی و سید مسعود مسعودیان، فصلنامه حکمت اسراء، سال ششم، شماره سوم، پائیز و زمستان 1393. ش، ص 6 تا 24